پاسخ من به سوال رابطه معیار ، آزادی، آزادی بیان و آزادی کمونیستها

در حاشیه مقاله سیمین و نقدش به نادر بکتاش

مقدمه اول:

دیالوگ بسیار جالب و پر معنی دیدم در سایت روزنه که فکر می کنم به جهت سمبلیک بسیار پر معنی است. دوست عزیز ما در دیوار آزادی بدون قید و شرط بیان، خانم سیمین که با ادبیات کمونیزم کارگری دارد آشنا می شود و به حزب ما و نوشته ها و آرمانهای ما و کمپینهای ما علاقه مند شده ، در مقاله کوتاهی (۱) چند سوال قرار داد جلوی نادر بکتاش که در مقاله کوتاهی که سبک اوست مدعی شده بود که “آزادی کمونیستها معیار آزادی بیان و آزادی جامعه و سیاست است” (۲).

از دید من این دیالوگ و پاسخ مجدد نادر بکتاش (۳) به جهت سمبلیک علامت اینست که کمونیزم کارگری و حزبش دارند اجتماعی می شوند و جامعه دارد وارد دیالوگ متقابل با فعالین کمونیست کارگری می شود. این خبری بسیار خوش است. تا همینجا همین دو مقاله دوستمان سیمین علامت اینست که جامعه و نسل جوانتر دارد دنبال پاسخهایش می گردد و در حال مطالعه کمونیستهای کارگریست. در حال انتخابی است که وقتی تکمیل شد، کمونیزم کارگری و حزب ما را با قدرتی بسیار ، به مرکز صحنه تحول اجتماعی فراخواد خواند.

دوست ما سیمین ، نظر نادر بکتاش را نمی پذیرد. قبول ندارد که معیار آزادی بیان و آزادی بطور کلی را با یک گروه یک ایدئولوژی و حتی فعالیت یک جنبش ، سنجید. او از همه فعالین کمونیست کارگری می خواهد که برایش روشن کنند که آیا نادر بکتاش دارد حزب ما یا جنبش ما را نمایندگی می کند؟ سیمین از دید من نماینده نسلی است که از شعارهای قدیمیها آگاه است، تاریخ واقعی کمونیزم را می شناسد و در عین حال به صراحت در مقاله اش تفاوت ماهوی کمونیزم کارگری را حس کرده و انتظارش طبعا اینست که در این عرصه بسیار حساس یعنی درک آزادی ، که به اندازه کافی در اسناد حزب ما و پراتیک ما رویش کار شده، تکلیفش روشن شود. از دید من سیمین کاملا محق است که سوال بکند.

من پاسخ نادر بکتاش را به سیمین، ناکافی و ضعیف می دانم. نادر بکتاش خودش را تکرار کرده. متدی که در سنت چپهای قدیم بسیار شناخته شده است. پاسخ نهائی او به سیمین اینست که:

” …اگر تا همین حد سطحی هستید، هر کاری می‌خواهید بکنید. با حزب و روزنه است که از شما دلجویی بکنند، من اهل این کارها نیستم….. من مسئول روابط عمومی روزنه و رسیدگی به لوس بازی‌ها و قهر کردن‌ها و این که چون مطلب نادر بکتاش را چاپ کردید و خوشم نیامد پس می‌روم نیستم. اهل تبعیض مثبت هم نیستم. روزنه مطالب زیادی را چاپ می‌کند. مطلب شما را هم چاپ کرده است. مطالب سران جمهوری را هم در بخش اطلاعاتی ـ خبری اش درج می کند….. من فقط مسئول خودم هستم و البته از تک تک نوشته‌هایم و تک تک دستاوردهای عظیم جنبش کمونیسم کارگری و حزب کمونیست کارگری دفاع می کنم. به شما توصیه می‌کنم یا قدری زحمت بکشید و در مورد روزنه و حزب کمونیست کارگری مطلع شوید یا به سادگی قهر کنید و بروید روی هر سایت دیگری که علاقه دارید، کم نیستند.”

 

من این برخورد و متد را بسیار غیر اصولی می بینم. اصلا احساس مسئولیتی در این پاسخها نیست. نادر بکتاش بالاخره خودش را کمونیست کارگری می داند یا نه؟! قبلا شنیده بودیم “تنه اش به تنه منصور حکمت خورده!” اما ظاهرا در سایت روزنه می نویسد ولی مخالفانش را به دیگران حواله می دهد! حتی مدعی است که جون اخبار رژیم اسلامی در روزنه منتشر می شود، مقالات انتشار یافته هم می تواند در هر خطی باشد! از دید من این علامت بی مسئولیتی سیاسی است و مستقل باید پاسخ بگیرد. من اما اینجا نادر بکتاش را خطاب قرار نمی دهم. سعی من اینست که سیمین عزیز را که نماینده نسل جوانی می دانم که دنبال یافتن سوالهایش به ما کمونیستهای کارگری و حزبش مراجعه کرده اند، مسئولانه و در حد توانم پاسخ دهم. امید من اینست که سیمینها جدی تر گرفته شوند و مسئولانه تر باهاشان برخورد شود.

مقدمه دوم برای سیمین و خوانندگان:

سیمین عزیزم،

ابتدا تشکر می کنم از مقاله ات، از علاقه ات به فهمیدن، از شجاعتت برای پرسیدن، از صراحتت برای زیر سوال بردن آنچه نمی پذیری. اینها خصلتهای بزرگیست که نسل ما و نسلهای آینده باید درشان تقویت شود. خوشحالم حزب کمونیست کارگری ایران را محلی یافتی که سوالهایت را پاسخ بگوید. این حزب همانطور که منصور حکمت گفت، حزب شماست و حزب همه آزادیخواهان و برابری طلبان. دقیقا از همین جهت است که سرنوشت این حزب و سرنوشت انقلاب ما در هم گره خورده و ما فعالین این حزب خود را موظف می دانیم به سوالهای زیای شما پاسخگو باشیم و در کنار شما برای یافتن سوالهائی که پاسخش را نداریم ، بکوشیم. دغدغه های شما ، دغدغه های منست و دغدغه های همه فعالین کمونیزم کارگری. من در این مقاله کوتاه سعی می کنم پاسخ خودم را به شما ارائه بدهم. امید من اینست که سایر عزیزان فعال در این حزب هم اگر لازم دیدند با احساس مسئولیتی که درشان هست، با شما در تماس باشند:

 (۱)”نظر حزب را باید کجا یافت”؟

شما به حق با خواندن مقاله نادر بکتاش پرسیدید که آیا نظر ایشان همان نظر حزب است؟ راستش این سوال بسیار مهمی است. سایت روزنه بطور عموم نظر حزب کمونیست کارگری ایران را بصورت مقالات و بصورت اطلاعیه ها و اسناد رسمی حزب ارائه می دهد. در بخش مقالات طبعا نظرات افراد را می بینی. چه رهبری حزب و چه فعالین حزب ، اکثریت مقالات را ارائه می دهند اما آدمهای غیر حزبی مثل شما هم همانطور که دیدی مقالاتشان در صورت صلاحدید مسئولین سایت زده می شود که دو مقاله شما هم تا بحال منتشر شده. لذا برای هر فردی این سوال پیش می آید که نظر رسمی حزب را باید کجا یافت؟

از دید من نظر رسمی حزب عبارتست از اسناد و مصوبات ، برنامه و خصوصا قطعنامه هائی که به تصویب کنگره حزب یا ارگانهای رسمی حزب در فواصب بین دو کنگره رسیده اند، منبع اصلی نظر واقعی حزب هستند. حزب مدرن از این جهت با احزاب ایدئولوژیک جدا می شود که نظر فردی هیچ فردی را نباید نظر رسمی حزب دانست. در احزاب ایدئولوژیک، رهبر نفسش هم نظر حزب است! ما در حزبمان این سنت را نداشته ایم و بارها حتی منصور حکمت هم اینگونه در صحبتهایش خط کشیده بین نظر خودش و نظر حزب که تحسین برانگیز است.

مقالات، طبعا هرگز نظر حزب نیستند، بلکه ممکنست به موردش و نویسنده اش نزدیکتر یا دورتر باشند به “نظر حزب”. حزب یک نهاد جمعی است و پروسه سازماندهی کانسنسوس تا درش طی نشود، و زمان اون کانسنسوس هم مشخص نباشد، نمی شود نظر حزب. این سنت ، از جمله تفاوتهای مهم حزب ماست با احزاب ایدئولوژیک.

(۲)معیار آزادی بیان و آزادی چیست؟

از دید من معیار آزادی همانطور که شما فهمیدید، اصلا نباید گره بخورد به فرد، گروه، حزب، سازمان یا حتی جنبش خاص. معیار یعنی ابزار سنجش. ابزار سنجش را باید از خود واقعیت یافت. آزادی را باید در روابط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جستجو کرد از رابطه قدرت و جامعه. تاریخ کمونیزم ایدئولوژیک اساسا روی همین جابجائی معیار آزادی استوار شد و جنایات آفرید. حکومتهای ایدئولوژیک تمامی بر همین متد معیار سازی استوار بودند که معیار سنجش آزادی را آزادی خودشان دانستند! حکومتهای سرمایه داری هم معیار آزادیشان در عمل همینست! آزادی سرمایه دارن ، معیار آزادیست!

کمونیزم کارگری ، کمونیزم ایدئولویک نیست و درک این تفاوت و تضاد حتی، بسیار مهم است. کمونیزم کارگری معیارش برای آزادی بیان، آزادی بیان همه است. همه بددون در نظر گرفتن تفکرشان، مشی سیاسیشان. اسناد اصلی حزب یعنی برنامه حزب و منشور حقوق جهانشمول انسان (مصوب کنگره چهارم حزب)(۴و ۵) دقیقا برداشت از آزادی بیان و آزادی صحبت می کند.

پیوند دادن معیار آزادی بیان یا آزادی با آزادی کمونیستها ، از دید من بی ربط است با کمونیزم کارگری و دلیل منهم اسناد این حزب است!

(۳)جایگاه کمونیستها و آزادی بیان و آزادی؟

نادر بکتاش ایراد دیگرش اینست که کمونیستها را در مقاله اولش(۲) تعریف هم نمی کند! تمامی تلاشهای منصور حکمت اتفاقا از اینجا شروع شد که مرز بین کمونیستها و تفاوتهاشانرا نشان دهد و دقیقا از این پایه سازی بود که توانست جنبش معینی را نمایندگی و رهبری کند و شما هم این جنبش را در تجربه ات متفاوت دانستی!

در مقاله دومش، نادر بکتاش ظاهرا یادش آمده که کمونیزم را نمی شود کلی تعریف کرد و مجبور شده کمونیزم کارگری را بگذارد جای تعریف کلی کمونیستها بعنوان معیار. اما همینهم نادرست است. همینهم فرمول بندی درستی نیست اگر بگوئیم که معیار آزادی بیان، آزادی کمونیستهای کارگریست! اینهم از ایدئولوژیک فکر کردن مدعیش ناشی می شود. اما چرا؟

در مورد تاریخ واقعی، که فکر می کنم هر آدم عاقلی شکی نداشته باشد که کمونیزم قبل از کمونیزم کارگری منصور حکمت در برنامه سیاسیش ، اساسا آزادی بدون قید و شرط بیان موجود نبوده! از مارکس تا لنین تا مائو تا استالین! هیچکدام اینها در برنامه سیاسیشان آزادی بیان را و آزادی را اینطور که کمونیزم کارگری معرفی می کند ، بیان نکرده اند. در عملشانهم که متاسفانه پر است از نقض این حق انسانی آنهم با توجیهات ایدئولوژیک!

اما در مورد کمونیزم کارگری هم اضافه کنم که ما هنوز در مرحله حیات اپوزسیونی هستیم. درست است که روی کاغذ و تئوری جلوترین بوده ایم اما باید در پروسه پراتیک نشان دهیم که آنچه می کنیم با آنچه می گوئیم مطابقت دارد. حزب ما خوشبختانه در همین موقعیت اپوزسیونیش بارها از حق بیان مخالفین اعم از اینکه چه بگویند دفاع کرده. کمپینهای ما در دفاع از شاهین نجفی و حق بیان گلشیفته فراهانی فقط نمونه های اخیر این امر هستند.

اما میان فعالین و کادرهای همین جنبش و همین حزب هم ما تجربه کرده ایم که “عشق آسان نمود اول…!” لذا در عمل ما و همه جامعه و حتی کمونیستهای کارگری، خودشان نمی توانند معیار چیزی باشند، بلکه خودشان هم باید با معیار آزادیخواهی سنجش شوند! آنچه جامعه باید بیاموزد، اینست که معیارهای آزادی را باید فراحزبی و فرا سازمانی و فرا ایدئولوژیک تعریف کرد طوری که این معیارها، مفهوم آزادی را و آزادی بیانرا مستقل از همه اینها بسنجند. از دید من شاید ساده ترین شکل معیار آزادی بیان، این باشد که آزادی را با آزادی مخالف بسنجیم. با درصدی از جامعه که آزاد است بیان کند ، آزا است زندگی کند و در سرنوشتش دخالت کند. در صدی از قدرت که در جامعه پخش شده. شاید اینها بهترین معیارهای آزادی بیان و آزادی باشد.

(۴)نقش مبارزه کمونیستهای کارگری در پیشبرد امر آزادی بیان و آزادی

حدس من اینست که نادر بکتاش ، بین نقش و اهمیت کمونیستهای کارگری و مبارزه شان در گسترش آزادی بیان و آزادی و “معیار آزادی” تساوی قائل شده. این اشتباه می تواند کاملا فکری باشد اما سابقا این معیار بندی در چپ گذشته متداول بوده و نماینده خصلت ایدئولوژیک اون کمونیزم.

منهم مثل نادر بکتاش معتقدم که فعالینی که در برنامه سیاسیشان رادیکالترین درک را نسبت به آزادی بیان و آزادی بطور کلی نمایندگی می کنند، کمونیستهای کارگری هستند. منهم فکر می کنم که تاریخ بطور کلی و تاریخ جامعه ایران، بدون فعالیت و سازماندهی کمونیستهای کارگری، بدون اجتماعی شدن این دیدگاه و این جنبش و بدون قدرت گیری سیاسی و فرهنگی این جنبش، نمی تواند به آزادی بیان بدون قید و شرط و آزادی دست یابد. اما این حکم ربطی به معیار قرار دادن خود ما و ارتقاع ما به “ابزار سنجش” آزادی بیان و آزادی ندارد که این یکی نه تنها اشتباه است بلکه بطور خطرناکی گمراه کننده است!

سیمین عزیزم:

امیدوارم این پاسخ من بیشتر توانسته باشد نگرانیهای شما را پاسخ گوید. ممکنست این پاسخها برایتان کافی نباشد و قانع نشوید. راهش اینست که دیالوگتانرا ادماه دهید. با ادبیات حزب ما با اسناد حزب ما آشنا شوید. در کنار ما در کمپینهای ما حاضر شوید. این حزب حزب شماست. ما به شجاعت شما به انسندوستیتان و به آزادیخواهیتان نیاز داریم. دوستانتانرا هم خبر کنید. جای همه آزادیخواهان در این حزب است. زنده باشی!

منابع دیگر:

(۱)سیمین عبادی: آیا “آزادی کمونیستها” معیار آزادی بیان جامعه است؟ سوالی از سوی یک نو آموز

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/111-misc/10419-b

 

(۲)نادر بکتاش: آزادی کمونیست‌ها معیار آزادی بیان و آزادی جامعه و سیاست است

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/172-1391-02-25-20-08-06/10350-1391-04-09-22-02-17

 

(۳)نادر بکتاش: جواب به سیمین عبادی

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/172-1391-02-25-20-08-06/10460-1391-04-19-12-47-46

 

(۴)سعید صالحی نیا: نگاهی مقایسه ای بین اعلامیه جهانی حقوق بشر و منشور جهانشمول انسان از حزب کمونیست کارگری ایران

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/80-saeed-salehi/1329-1388-12-07-08-33-25

 

(۵)برنامه حزب کمونیست کارگری ایران

http://www.wpiran.org/asnsad-mosavab-wpi/index-asnad.htm

(۶)سعید صالحی نیا:نگاهی به سانسور در فیسبوک

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=33790

 

(۷)سعید صالحی نیا: نادر بکتاش، “اون تاریخ” و “بهترین قاچ هندوانه! در حاشیه توصیه به “کمی تواضع

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=33270

(۸)سعید صالحی نیا: “فعالیت حزبی” و پادگان نظامی و فرانسوی بودن! پاسخی به نادر بکتاش و درخواستش از نسان نودینیان به سکوت!

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/80-saeed-salehi/9859-1391-02-22-20-38-10

(۹) سعید صالحی نیا: آزادی بی قید و شرط بیان، قانون، اخلاق و ریاضی انتخاب طبیعی

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=33907