آخرین تقلاهای رژیم جمهوری اسلامی

ایجاد فضای رعب و وحشت یکی از دستاویزهای همیشگی جمهوری اسلامی برای کنترل جامعه، جلوگیری از به وجود آمدن فضای اعتراضی، و تلاش برای مشغول نگاه داشتن افکار عمومی جامعه به مسائلی غیر از معضلات اصلی علی الخصوص معضلات اقتصادی بوده و هست، و البته این نه خاص حکومت ایران که یکی از اهرم های کنترلی برای تمامی حکومت های دیکتاتوری است. به بند کشیدن و حذف معترضین و مخالفین، سانسور رسانه ای، تحت فشارقرار دادن روزانه ی مردم به بهانه ی اسلامی بودن کشور در قالب فشار آوردن بر پوشش افراد، بر روابط زن و مرد،بر استفاده از ماهواره ، استفاده از اینترنت و … از نمونه اقداماتی ست که از آغاز حکومت دیکتاتوری جمهوری اسلامی شاهد آن بوده ایم.  نکته قابل تامل و البته نوید بخش اما، سیر به شدت تصاعدی این گونه اقدامات حکومت در سال های اخیر است.

از جمله آخرین این اقدامات حکم ممنوعیت خروج از کشور برای مهراوه خندان فرزند ۱۲ ساله ی وکیل دربند نسرین ستوده، و همچنین برای احمد صدر حاج سید جوادی است، از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی و ۹۵ ساله. فرزند خانم ستوده به  همراه پدرش رضا خندان در دو حکم جدا گانه بدون ذکر علت ،ممنوع الخروج و به دادگاه احضار شده اند. احمد صدر حاج سید جوادی که از اعضای شورای انقلاب ایران، وزیر دادگستری در زمان دولت موقت مهدی بازرگان، از نویسندگان پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی، نماینده مردم قزوین در اولین مجلس بعد از انقلاب و از قدیمی ترین اعضای “نهضت آزادی ایران” است در نامه ای سرگشاده با اشاره به کهولت سن و وضیت جسمی اش نوشته است که “نه پای سفر دارم و نه دل دوری از وطن، اما دادگاه صادر کننده رای و مسئولان آن را فاقد شرایط صلاحیت قانونی و اخلاقی می دانم “(نقل قول از بی بی سی فارسی).

به راستی حکم دهندگان چنین آرایی به چه درجه ای از درماندگی رسیده اند که دست به ممنوع الخروج کردن دختر بچه ای ۱۲ ساله آن هم بی دلیل یا سالمند ناتوانی ۹۵ ساله می زنند. این ها هماناند که: چوبه های دار در میدان ها بر پا می کنند. به بهانه ی شرم آور جمع کردن ماهواره ها به خانه های مردم می ریزند. اینترنت ملی ایجاد می کنند ودسترسی به میلیون ها میلیون صفحه ی اینترنتی را ” برابر قوانین جمهوری اسلامی ایران و دستور مقامات قضایی” مجاز نمی دانند. چون جانیان نیمه شب به خانه ی اهل قلم و فعالین حقوقی ،فرهنگی و سیاسی و… می ریزند و می برند و بدون حق داشتن وکیل محاکمه می کنند.به تهدید و ارعاب خانواده ی کارکنان خبرگزاری های خارج از کشورمی پردازند و خانواده های منتقدین خارج از کشور حکومت را به گروگان می گیرند. در خیابان های شهر به بهانه ی لباس پوشیدن ِ افراد که از شخصی ترین مسائل هر انسانی ست دست به توهین و تحقیر مردم می زنند و …

عجز و درماندگی، حکومت مفلوک جمهوری اسلامی را به حدی از پای در آورده که در حالی که بیش از ۹۰ درصد رسانه های داخل کشور تریبون های نظام هستند، چند روز پیش وزیر فرهنگ و ارشاد اعلام کرده که به قصد ” اتمام حجت” با اهل رسانه دیدار خواهد کرد. او ضمن بیان این که  “کشور ما در شرایطی نیست که هر رسانه ای هر خبر یا تحلیلی را منتشر کند که با مصالح نظام و منافع ملی سازگاری نداشته باشد”،خاطر نشان کرد که رسانه ها نباید “طبق سلیقه ی خود” عمل کنند. جالب این جاست که شخصی که در مقام وزارت فرهنگ کشور قرار گرفته بی شرمانه اولین و مهم ترین اصل کار رسانه که همان بیان دیدگاه و نقطه نظر از زوایای های مختلف  است را به کل رد می کند. آقای وزیر تهدید خود را تا این حد پیش میبرد که از تمامی افراد حقیقی و حقوقی می خواهد که چنان چه در مطبوعات به موردی ” خلاف واقع” برخوردند از آن شکایت و به این طریق هیت نظارت بر مطبوعات را یاری کنند.

تمامی این نمایش ها و سیاه بازی های نظام به این دلیل است که به خوبی می داند جایگاه مردمی اش هر روز بیشتر و بیشتر تهدید می شودو معضلات اقتصادیی که روز به روز بر شدت آن افزوده می شود توده ی مردم را به انبار باروتی به وسعت مرزهای ایران بدل کرده که کافی ست کوچک ترین فرصتی دست دهد تا یکدست به آتش خشم بدل شود. و به همین علت است که که اوباشان نظام در سال های اخیر به شدت سعی در ایجاد فضای رعب و وحشت در میان مردم دارند چرا که می دانند لحظه ای غفلت و آزاد گذاشتن جامعه به بهای نابودیشان تمام می شود. که البته هر چه  بر شدت این اقدامات حکومت افزوده می شود ندای آزادی بیشتر به گوش  میرسد چر اکه بی شک عزم مردم بر نابودی آن جزم تر می شود. آری این عربده کشی ها و رجز خوانی ها آخرین جان کندن های این حیوان خون خوار وحشی برای ادامه بقاست و هر چه بیشتر گردن کشی می کند هلاکتش حتمی تر می شود. سرنگون است جمهوری اسلامی وبرافراشته است پرچم آزادی و برابری