منطقۀ ممنوعه

از زن می گویم، از بخش جدایی ناپذیر جامعه، که همزمان آسیب پذیرترین قشر هر جامعه ای نیز به شمار می رود؛ و در کشور من، این قشر نه تنها آسیب پذیرتر بلکه گفتن و نوشتن از او نیز ممنوع است. در غرب، زنان تا حد زیادی، بازیگران اصلی جامعه و به نوعی طراح حرکت های پیشرو محسوب می شوند اما متاسفانه در جوامع سنتی و مذهبی، زنان تعبیر خواب ها و خیال های کهنه و فرسودۀ حاکمان هستند. بسیاری کارها، رفتارها، اندیشه ها، ابرازها و صداها در این گونه جوامع برای زنان ممنوع است. در ایران اما این فهرست بسیار طولانی تر از جوامع دیگر است. از ابتدایی ترین کارها مانند نشان دادن موی سر، آرایش چهره، انتخاب رنگ های شاد، خندیدن، دویدن، بازی کردن، شاد بودن، رقصیدن، آواز خواندن، بلند حرف زدن، ارتباط با جنس مخالف، و دست دادن با مردان و در یک کلام زندگی عادی گرفته تا فعالیت های حقوق بشری، فعالیت به نفع زنان، اعتراض به قوانین زن ستیز، فعالیت های سیاسی و اجتماعی و غیره برای زنان ممنوع است. پس در این نوشتار تنها به توضیح یک مورد بسنده می شود.
نقش زنان در فعالیت های سیاسی: منطقۀ ممنوعه
راندن زنان از عرصۀ فعالیت های سیاسی از همان نخستین سال های پس از انقلاب آغاز شد. مقدمۀ قانون اساسی جمهوری اسلامی می گوید “زنان از مهم ترین ذینفع های انقلاب اسلامی هستند که آنان را قادر نمود به هویت غیر استثماری و غیرامپریالیستی خود باز گردند و حقوق انسانی خود را باز یابند که همانا بازگشت به خانواده است”. قانون اساسی به طور ضمنی به این مسئله اشاره می کند که نقش “مادری” مهم ترین وظیفۀ زن مسلمان است و بنابراین باید در خانه بماند. رهبران مذهبی ادعا می کنند که نقش “مادری” برای زن فقط یک عملکرد معمولی نیست بلکه “وظیفۀ مقدس” آنان است. بنابر نقل قول از یکی از سازمان های دولتی زنان به نام “جمعیت زنان جمهوری اسلامی”: “همانطور که امام بارها تاکید کرده اند، مردان خوب در دامن زنان خوب پرورش می یابند. اگر ما از این مثال پیروی کنیم، جایگاه حقیقی خود را در زندگی خواهیم یافت و خواهیم دانست که مادری وظیفۀ مقدس زنان است” . اما زنان ایرانی که بیش از یک قرن برای حقوق برابر مبارزه کرده اند چنین عقیده ای ندارند و فعالیت ها و مبارزات آنان در سه دهه خفقان گواه این مدعاست.
شایان توجه است که تعریف فعالیت سیاسی در ایران چنان گسترده و وسیع است که تقریبا هر نوع اعتراض اجتماعی را در برمی گیرد مثلا فعالیت در عرصۀ زنان و کودکان که در غرب فعالیتی بشردوستانه و اجتماعی محسوب می شود، در ایران فعالیتی سیاسی به شمار می آید. حتی وکلا نیز حق دفاع از کودکان و زنان و اعتراض به نقض آشکار حقوق بشر در ایران را ندارند. مثلا خانم نسرین ستوده، وکیل مدافع حقوق کودکان و حقوق بشر به جرم اعتراض به اعدام کودکان و دفاع از زنان و زندانیان عقیدتی در زندان به سر می برد. نسرین ستوده، وکیل ۴۵ ساله ایرانی به خاطر مصاحبه با رسانه‌های خارجی زندانی و از سوی دادگاه انقلاب به ۱۱ سال زندان، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت از خروج از ایران محکوم شد.
حوزۀ روزنامه نگاری و گزارشگری نیز یکی دیگر از عرصه های حساس است که نگاه موشکافانۀ صاحبان قدرت را به خود جلب می کند. سانسور شدید مطبوعات و رسانه ها به خبرنگاران اجازۀ نشر شفاف واقعیات و حقایق را نمی دهد. چنانچه خبرنگاران اقدام به تهیه و نشر اخبار واقعی و نوشتن گزارش های مبنی بر واقعیات جاری در کشور نمایند، روزنامۀ مزبور توقیف و صاحب امتیاز و خبرنگار آن روزنامه دستگیر خواهند شد.
مرگ بر رژیم جمهوری اسلامی ایران ! مرگ بر رژیم ضد آزادی و ضد برابری زنان !
غزاله سرآبادانی Ghazaleh Sarabadani