سخنی با رفیق هما ارجمند

رفیق گرامی هما ارجمند، 

مقدمه:

مقاله شما را بنام " دفاع از مردان محجبه راه حزب توده برای توده ای شدن" در سایت آزادی بیان خواندم. این مقاله مستقیم خطابش به من بود و نقدی بود بر مقاله من بنام " حزب کمونیست کارگری ایران، هوادار آزادی پوشش انسانهاست" که در سایت روزنه و سایت آزادی بیان چند روز پیش منتشر شده بود. من از اظهار نظرتان بسیار تشکر می کنم و در اینجا تلاش می کنم به بحثهای شما پاسخ دهم.

در مقدمه بگویم که این پاسخ من طبعا نظر منست همانطور که مقالات من نیز نظرات منست بعنوان کادر حزب کمونیست کارگری ایران. اینها نه موضع رسمی حزب است و نه قرار و اعلامیه حزبی. طبعا این پاسخ منرا هم همینگونه بعنوان نظر شخصی من بگیرید. حزب کمونیست کارگری ایران که من افتخار عضویتش را دارم حول برنامه این حزب و خطوط سیاسی مشخصی حرکت می کند و افراد و فعالینش می توانند در چهارچوب خطوط اصلی نظرات خودشانرا داشته باشند و این از علائم بلوغ حزب ماست که فضا وجود دارد برای ارائه این نظرات. تنوع افکار و اندیشه ها همیشه اگر مدیریت درست انجام گیرد بهترین منبع پیشروی فرهنگی و سیاسی یک حزب زنده است. خوشبختانه ما در حزبمان مدتهاست که داریم این حکم را در عمل نشان می دهیم. این اصل حق ارائه نظرات شخصی درون ظرف سیاسی حزب به محکم شدن صفوف حزب کمک می کند و حزب را در مقابل فرقه گرائی مصون می سازد که عارضه سازمانهای اجتماعی بسته هستند. اما اجازه بدهید به مقاله شما بپردازم:

 

اشکال در شکل ارائه بحث شما:

متاسفانه مقاله شما هم به جهت شکل، دارای ضعفهای زیادی است. فاقد تیتر بندی است. پر است از احکامی که ریشه اش و پایه استدلالیش روشن نیست. روی بحثهای من درست متمرکز نیست و بجای رد کردن نظرات من حد اکثر شما به ارائه سوال متقابل پرداخته اید که شاید خواننده خودش یک جوری حق را به شما بدهد و شما را از زحمت استدلال رها سازد!

خواننده با خواندن مقاله شما، نویسنده ای را مجسم می کند که یک روز صبح از خواب بلند شده و چیزی را خوانده و عصبانی شده و سرسری چیزی نوشته تا خشمش را نشان دهد. متد شناخته شده برچسب زنی در مقاله شما نشان از این دارد که هنوز در دوران بحثهای چپ قدیم نفس می کشید و التفات ندارید که دنیا عوض شده و خوانندگان شما دیگر اینگونه ادعاهای بی پایه را خوب می شناسند.

پیشنهاد من به شما بعنوان یک رفیق اینست که از این شکل بحث فاصله بگیرید. بجائی نمی رسید. هواداران خودتان را هم نمی توانید قانع کنید. در ادامه بحثم من موارد مشخص را ارائه میدهم:

 

پارانویای "توده ای" یا بکار بردن شانتاژ؟

در بحث شما من "تئوریسین نوپائی" هستم که "مردانگیم گل کرده" و  "عرق چین مردسالار شرق زده" را "هم که حتما از زیر کلاه  مائوتستونگی حمل می کنم که خوانندگان "می بینند. کارم اینست که "لیدر حزب" را تشویق کنم برای تهیه یک قطعنامه" جدید اندر فواید خیابانی بودن این کمپ" و رفقائی را هم در این موضوع "به خط کرده ام"!

قطار کردن این کلمات چه کمکی به شما می کند؟ جز اینست که دارید خشمتان را فرو می نشانید؟ کاری هم از این قطار کردن کلمات ساخته است؟! برای آرامش احساس خودتان ننویسید شما که شاعر نیستید! شاعرها بعضا اینکار را می کنند!

 

رفیق عزیزم!

یادم می آید چند سال پیش در برنامه کمونیزم کارگری میزبان شما بودم آن موقع که شما روی شانه های حزب ما و رهبرانش کمپین بر علیه قوانین شریعه را در کانادا پیش می بردید یا آنزمان که من و شما و سایر رفقای حزب در مقابل خاتمی در واشنگتن دی سی تظاهرات داشتیم، آن زمانها من هنوز افتخار عضویت در حزب کمونیست کارگری را پیدا نکرده بودم و شما در کمیته مرکزی این حزب فعال بودید. چه شد که همه این حزب تبدیل شد به گروهی که حالا من "تئوریسین نوپا" دارم توده ایش می کنم، عرق چین مرد سالار و کلاه مائوتستونی(چرا کلاه ماتوتستونی؟!) "مردانگیم گل کرده"؟!

دربهترین حالت دارید حزب توده را خیلی بزرگ می کنید که قادر است بزرگترین و قوی ترین سنت مدرن کمونیستی معاصر را "تسخیر" کند؟! یا شاید ما را دارید از حزب توده می ترسانید تا به دامن شما برگردیم؟ به دامن مبارزین راه اتحاد کمونیزم کارگری که متاسفانه جز سعی صفا و مروه بین حزب ما و گروه مدرسی چیزی برای ارائه نداشته اند؟

این پرتاب اتهام "توده ایزم" چه پایه نظری دارد؟

حزب توده سنت بورژازی خرده پای ایرانی است با پوشش "کمونیزم جنگ سردی". ملقمه ای از ناسیونالیزم و اسلامیزم و بقول منصور حکمت پامنبری کردن سنتی از بورژوازی.

 وجه مشخص حزب کمونیست کارگری ایران تاکییدش بر سازماندهی مستقل جامعه حول خواست سوسیالیستی، آزادیخواهانه و برابری طلبانه و انسانی است. شما چگونه این دو قطب متضاد را یکی می گیرید یا از خواننده انتظار دارید ادعای شما را بخر
د؟

شما حزب ما را به پوپولیزم متهم می کنید. پوپولیزم یعنی دنبال کردن برنامه و سیاست طبقات دیگر و گریز از سازماندهی مردم بدور خواستهای سوسیالیستی. شما در مقاله خود چگونه اینرا نشان دادید که حزب من پوپولیست است و " توده ای" است؟ فکر می کنید اگر ادعاهای پوچ را تکرار کنید ، جای استدلال می نشینند؟ به تاریخ نگاه کنید و ببینید چه کسی در اینکار موفق بوده؟ شما حتما نفر دوم خواهید بود!

 

"کمپین مردان محجبه" و" افشاگری" شما و" پیشگیری" شما!

 

می فرمائید اگر "افشاگری " شما نبود ، من و رفقا کاظم نیکخواه و آسنگران الان  چادر سرمان بود ودر صف اول این کمپین بودیم!

فکر می کنم شما زیادی خودتان را بزرگ گرفته اید! متاسفانه بعد از اینکه شما و چند نفر از دوستانتان از حزب کمونیست کارگری ایران جدا شدید که "اتحاد" بسازید، من چیزی بنام تاثیر گذاری از شما ندیدم!

من در مقاله ام اعلام کردم که این یک حرکت و عکس العمل از سوی تعدادی جوان در ایران بود در مقابل رژیمی که می خواست مبارزان راه آزادی را تحقیر کند. توضیح دادم که جریانهای راست خواسته اند این جریان را مال خود کنند.

توضیح دادم که این ابتکار مضمون اسلامی ندارد. بر عکس تحقیر و تمسخر اسلام و حکومت است. باید این ابتکار را همانطور که اتفاق افتاده فهمید و از تقسیرهای راست جدا کرد. همانطور که جنیش انقلابی اخیر را ما در حزبمان از اشکالی که ازش عبور کرد توانست جدا ببینید و ماهیتش را نشان دهد و در حهت رادیکایزه کردنش بکوشد و از همان اول هم جریانات راست خواستند بقول شما رنگ سبز بهش بزنند و ما نخواهیم گذاشت. همین ماجرا در مورد هر حرکت یا ابتکار مردم هست.

راست و چپ مرتب "تاویلهای" متفاوت خود را روی اتفاقات می کنند و تلاش می کنند که این حرکات را به سمت خودشان بکشانند. نامه نوشتن شیرین عبادی یا خبرپراکنی بی بی سی دلیل به "اسلامی شدن" ابتکار جوانان در ایران نیست.

من توضیح دادم که از دید من این ابتکار نه" جنبشی" است و نه "کمپینی". فکر می کنم پتانسیل هیچکدامشان را ندارد.

به نظر من جنبش آزادی و برابری طلب زن با پرچم آزادی پوشش و آزادی از قید و بندهای مذهب و نظام سرمایه بطور تمام قد به میدان خواهد آمد به شرطی که سازمانده انقلابی کمونیزم کارگری بتواند هژمونیش را بدست بگیرد. چیزی که ما در حزب کمونیست کارگری ایران بر طبق اسناد کنگره هفتم  و برنامه حزبیمان دنبالش می کنیم.

اما شما از کجا پیش بینی کردید که من یا سایر رفقایم "چادر بسرشان کنند"؟! این چه استدلالی است؟ خود شما را راضی می کند؟!

 

"نقد شما" به بحثهای من در مورد حجاب و مذهب:

 

بگذارید به قسمت گودتر "نقد" شما وارد شوم و ببینم چه در دستتانست:

 

(۱)می فرمائید:

" کسی که وسط  دعوا به ما گوشزد میکند که مذهب ریشه دارتر از آن است که بتوان حتی در فردای یک انقلاب اجتماعی از آن خلاصی یافت " اگر بپذیریم که مذهب و شعائر مذهبی ریشه شان به مفهوم استثمار انسان و امید او و تجربه تاریخی چند هزار ساله بر می گردد".

 

من می گویم:

"وسط دعوا" و آخر دعوا ندارد! رفیق مهرنوش موسوی مدعی شد که فردای این انقلاب ، همه مردم نماز و روزه و مذهب را می گذارند کنار. منهم گفتم این ادعا مخالف درک علمی از رفتارها و اعتقادات انسانهاست. توضیح دادم که هیچ انقلاب سیاسی قادر به تغییر باورهای مذهبی  همه انسانها آنهم در طی مدت کوتاه نیست. توضیح دادم که باورهای اعتقادی انسانها ریشه های بسیار عمیق مادی دارد. انقلاب حتی در بعد افتصاد سیاسیش هم یک شبه نمی تواند انجام شود چه برسد به تحول فرهنگی مردم. این حرف من بود و هست. توضیحم در رد ساده اندیشی در باورهای سیاسی است. حالا شما بجای اینکه با بکار گیری "کسی" در اول جمله ام منرا "محکوم" بفرمائی توضیح بده چرا این احکام من غلط است. بگذار داده خلقی شما منرا به اشد مجازات برساند!

 

(۲) می فرمائید:

"  کسی که به ما مرتبا گوشزد میکند که به مسئله حجاب باید بعنوان مسئله انتخاب پوشش نگاه کنیم! "

 

من می گویم:

"مرتب" که نه اما من گوشزد کردم که حجاب یک پوشش است و اگر هست برای آدم بالغ یک انتخاب است. کجای این حکم غلط است؟ اگر حجاب یک پوشش است، حق داشتن یا نداشتنش هم جزئی از حق انتخاب پوشش است. چه من و شما ازش بدمان بیاید یا نیاید. این حق انتخاب انسانهاست حتی وفتی اشتباه کنند. لطف برمائید این حکم منرا رد بفرمائید!

 

(۳) می فرمائید:

"  کسی که وقتی به شعارهای رادیکال در جنبش زنان و اتخاذ اشکال رادیکال مبارزه در این جنبش میرسد، می خواهد به ما بیاموزد که بین آمال خود و واقعیتها تفاوت قائل شویم و ذهنی گرا نباشیم! "واقع بینانه تر اینست که بپذیریم مردم ایران دارای سطوح مختلف فرهنگی هستند و در مراحل یکسان و شرایط زمانی مساوی و با هم تغییر نمی کنند".

 

من می گویم:

به نظر من رادیکالیزم چیزی است که بتواند روی منطق سیاسی سوار شود و بشود باهاش جامعه را نجات داد. اینکه ما باید همیشه بتوانیم بین آمال خود  و واقعیتها تمایز قائل شویم هم یک اصل است که بخاطر ندیدنش بسیاری از انقلابیون سوخته اند.دون کیشوتیزم سیاسی فرقش با انقلابی گری موثر همین است! اینکه مردم دارای سطوح مختلف درک و فرهنگ هستند هم که اگر شما رد بفرمائید که بیشتر من لجبازیتان را نتیجه می گیرم! بازهم اینجا فکر کردید با گذاشتن "کسی" اول جمله من در قلعه خیبر را بشکنید؟!

 

(۴) می فرمائید:

"  کسی که میخواهد به ما بیاموزد "فلسفه" خود را به جامعه حقنه نکنیم بلکه "جامعه باید به تجربه خودش و رای خودش به آنجا برسد." دقت کنید! این گفته را در روزهای که خمینی دستور جهاد علیه زنان داده بود را بیاد میاورید؟"

 

من می گویم:

اولا: جامعه "خودش" به جائی نمی رسد! شما متوجه عرض من نشدید! گفتم: ما یعنی کمونیستهای کارگری باید جامعه را سازمان دهیم تا از تسبط مذهب و نظام سرمایه داری بر زندگی حقوقی و سیاسی رها شود و بعد در پروسه بگذاریم انسانها آزادانه انتخاب کنند. آلترناتیو شما چیست؟ می خواهید کتابسوزان و مسجد سوزان راه بیندازید؟ پولپوت بشوید برای مردم تعیین تکلیف کنید که چه فکر کنند چه بپوشند؟ بجای مردم تصمیم بگیرید؟!

 

دوما: این بحث من چه ربطی به خمینی دارد؟! اسم خمینی را مثل اسم حزب توده به بحثهای من می چسبانید که حرفتان پیش برود؟! بامزه نیست؟ استدلالات "کت و شلواری" می فرمائید؟!

 

(۵) می فرمائید:

""سوزاندن و نسوزاندن حجاب مسئله کلی زن را حل نمی کند چرا که در غرب زنها حجاب ندارند و بردگی نوع بی حجابش را دارند." این مترادف با بحثهای توده ایها و پوپولیستها نیست که میگفتند الان مسئله جامعه اساسا مسئله حجاب نیست؟؟

من می گویم:

اولا: آیا مسئله زن در غرب و کشورهای سرمایه داری غربی حل شده؟ یک کلام بفرمائید لطفا؟ حل نشده عزیز! برده داری مدرن هم نیروی کار را برده کرده و هم زن و مرد و جوانرا. من نه الگوی "اسلامی" سرمایه داری را قبول دارم و نه الگوی "غربی" را. الگوی من الگوی مدرن کمونیزم کارگری است.

 

دوما: توده ایها اول انقلاب ۵۷ می گفتند که مسئله زن مسئله حجاب نیست. من می گویم مسئله زن مسئله حجاب هم هست و بسیاری مسائل دیگر هم هست. من می گویم ریشه مسئله زن نظام سرمایه داری و غلبه مدهب و ایدئولوژی بر انسان است. حل مسئله نابرابری را از پائین کشیدن مذهب و سرمایه داری از قدرت سیاسی شروع می کنم و انسانها را آزاد می گذارم که پوششان و عقیدشان را انتخاب کنند. به انسانها اعتماد می کنم. برایشان انتخاب نمی کنم. به آزادی وافعا باور دارم. آزاد بودن را شرط انتخاب درست و انسانی می دانم. این چه ربطی دارد به پوپولیزم و توده ایزم؟! توضیح بفرمائید خانم !

 

(۶)می فرمائید:


ایشان با یک چرخش قلم سعی میکند بین روش و شکل مبارزه با اهداف برنامه ای خلط ایجاد کند تا هم از پاسخ به سئوال اساسای طفره رود و هم اشکال رادیکال مبارزه  را زیر سئوال ببرد."

 

من می گویم:

هنر سازمانده انقلابی باید این باشد که اشکال مبارزه را دائم با اهداف مبارزه هماهنگ کند. اگر شکلی از مبارزه با هدفی بلند مدت نخواند آنرا شناسائی کند و حذف کند.

سوال اساسی از دید من اینست که زن چگونه آزاد می شود و پاسخش در برنامه حزب من هست. رهائی زن در رهائی جامعه از نظام سرمایه داری است و پائین کشیدن حکومت ایدئولوژیک و برفراری نظام سوسیالیستی و انسانی و شورائی. این سوال اساسی و این پاسخ اساسی. آزادی رکن اساسی رشد انسان است. آزادی و سوسیالیزم رادیکالترین پاسخهای ما به وضع موجود است. بفرمائید چه شکل رادیکالی را زیر سوال بردم؟!

اگر سوزاندن حجاب را می فرمائید بنده معتقدم شکل "رادیکالی نیست". حرکتی نمایشی و سمبلیک است که ممکنست انجام شود توسط برخی مثل سر کردن روسری توسط این جوانان. اینها ابتکارات تاکتیکی است. "امری ناموسی" در کمونیزم کارگری نیست! "اصول دین" نیست برای من حد اقل. برای شما البته نمی دانم!

 

(۷) می فرمائید:

" سئوال من این است که مگر در اهداف و یا برنامه لیبرالهای و یا سوسیال دمکراتهای دنیا صحبتی از کرست در آوردن و سوزاندن بوده که زنان در تظاهرات خیابانی خود در دهه ۷٠  در سر تاسر غرب کرستهای خود را در آورده و به آتش کشاندند  تا یک "نه" بزرک به نابرابری زنان با مردان بدهند؟ و البته دیدیم  که آنان با حرکتهای آن چنان رادیکال توانستند گامی بزرگ جهت آزادی و حقوق برابر بردارند. شاید هم آنروزها کسانی مثل آقای صالحی نیا آمدند و در مخالفت با حرکت جنبش زنان گفتند این با برنامه مان نمیخواند!!

 

من می گویم:

این مثالی که زدید دقیقا بی بخار بودن این گونه اشکال مبارزه را ثابت می کند! کرستها را برداشتند که چه کنند؟ بسوزانند که چه بشود؟ از سوزاندن کرستها زن در غرب چه بدست آورد؟ الان کرست نمی پوشند؟ در آمریکا زن الان ۷۰ در صد مرد با یک توع کار حقوق می گیرد و دائم وضعش دارد بدتر می شود. کجا نابرابری زن با سوزاندن کرست برطرف شده؟ شما "رادیکالیزمتان" بدجوری با رادیکالیزم کمونیستی فاصله دارد!

من اگر آن موقع بودم به آن زنهای طیقه متوسط که جنبشهای دهه هفتاد را راه انداخته بودند می گقتم بروید دنبال اصل ماجرا. بروید نظام نابرابر را پائین بکشید. بروید دنبال ریشه ها. سوزاندن کرست یا هر قسمت دیگر لباس که چیزی را در غرب حل نکرد. بعدها همین زنان بیشتر کرست خریدند و بهترش را خریدند و اکثرشان الان دارند به آنچه آنموقع کردند می خندند!

 

 

 

 

(۸) می فرمائید:

"…. اما دیدیم و دنیا شاهد بود که این جنبش با دخالت فعال زنان و  با شعار " موسوی بهانه است، کل رژیم نشانه است" و با به آتش کشاندن عکسهای خمینی و خامنه ای، به صراحت اعلام کرد که تا به زیر کشاندن کل رژیم آرام نخواهد نشست…"

 

من می گویم:

این پاراگراف آخر مقاله تان که دیگر کاملا به صحرای محشر زدنست. شاید خسته بودید و شب قبل نخوابیده بودید! من درک می کنم. فقط برای اطلاعتان من لیست ناقصی از مقالاتم را که در نفد جریان "سبز" نوشتم اینجا ذکر می کنم که فردا پس فردا منرا به موسوی وصل نکنید. همین "توده ایزم" و "مائوئیزم" و "ندوریسین نوپای کمونیزم کارگری" برای هفت پشتم کافی است. باور بفرمائید ادب شدم!

 

لیست مقالات اخیر من در نقد "جنبش سبز"

 

 برشی بر موازنه قدرت میان مردم و رژیم اسلامی(سعید صالحی نیا)

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m08/30-said.htm

 

 

حزب کمونیست کارگری ایران و عروج انقلاب مردم ایران(سعید صالحی نیا)

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m10/4-said.htm

 

حمایت  فرقه رجوی از "سبز موسوی"!(سعید صالحی نیا)

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m07/19-said.htm

 

سرگیجه حزب کوروش مدرسی ادامه دارد!(سعید صالحی نیا)

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/25-said.htm

 

 

  

دو تظاهرات در یک جا،گزارشی تحلیلی از تظاهرات فعالین حزب کمونیست کارگری در مقابل فعالین "حزب سبز" در شهر واشنگتن دی سی آمریکا (سعید صالحی نیا)

 

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m11/16-said.htm

 

 

اهمیت شناخت ماهیت و دینامیزم "جنیش سبز" در سازماندهی مبارزه طبقاتی(سعید صالحی نیا)

http://www.azadi-b.com/J/2009/10/post_145.html

 

سبز ضد انقلابی و سرخ انقلابی! معضل درک ماهیت سبز و برخورد با آن(سعید صالحی نیا ۷ آگوست ۲۰۰۹
http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m08/8-said.htm

 

تقلاهای بی سرانجام سبز موسوی و سبز خارج کشوری(سعید صالحی نیا)

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m07/26-said2.htm

 

 

آغاز فاز جدیدی از انقلاب؟(سعید صالحی نیا)-۱۹ ژوئن ۲۰۰۹

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/20-said.htm

 

قطب بندی انقلاب و ضد انقلاب(سعید صالحی نیا) ۱۸ ژوئن۲۰۰۹

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/18-said2.htm

 

عزم جزم حزب کمونیست کارگری ایران در سازماندهی انقلاب(سعید صالحی نیا) ۱۶ ژوئن ۲۰۰۹

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/18-said.htm

 

انقلاب شروع شد، رهبری می خواهد!(سعید صالحی نیا) ۱۵ ژوئن ۲۰۰۹

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/16-said.htm

 

بحران رژیم اسلامی بعد از مضحکه انتخاباتش (سعید صالحی نیا) ۱۳ ژوئن ۲۰۰۹

http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m06/13-said.htm

 

 

خلاصه کنم:

رفیق عزیزم هما ارجمند،

 

از اینکه تلاش کردید با نقدتان با من دیالوگ داشته باشید بسیار سپاسگزار هستم. زحمات شما برای جنبش کمونیزم کارگری در مفطعی که در حزب ما بودید هرگز فراموش نخواهد شد. امیدوارم باز هم دیالوگ با من داشته باشید. از شما خواهش دارم در مقالات بعدیتان سعی کنید بحثهاتان را مستدلتر و بدور از عصبانیت و خشم ارائه دهید. مخالفتان و مخاطبتان را جدی بگیرید. تیتر بندی و شکل صحیح مقاله نویسی را تمرین کنید از افراد با تجربه در آموزش مقاله نویسی کمک بگیرید. امیدوارم در مبارزه تان برای آزادی، برابری و سوسیالیزم موفق و پیروز باشید.

ارادتمند

سعید صالحی نیا

 

منابع دیگر

 

سعید صالحی نیا: حزب کمونیست کارگری ایران، هوادار آزادی پوشش انسانهاست

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/395-201209saeed-s.html

 

سعید صالحی نیا:بلاخره مردان باحجاب بامزه هستند یا ارتجاعی؟

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/331-171209-saeed-s.html

 

 

کاظم نیکخواه: حجاب اسلامی و مردان محجبه

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/43-kazem-n/397-anter327-kazem-n.html

 

مصاحبه با محمد آسنگران: تحقیر زن و کمپین "مردان با حجاب"

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/44-mohamad-a/399-181209asangaran.html

دفاع از مردان محجبه راه حزب توده برای توده ای شدن!هما ارجمند

http://www.azadi-b.com/J/2009/12/post_123.html