“اَه”،ازدست التقاط فکری (نظری بر نوشتۀ رفیق محمد رضا شالگونی)

مطلبی ازرفیق محمدرضاشالگونی بنام:آیایک کمونیست میتوانددرمرگ یک"فقیه عالیقدر"آهی بکشد؟ درسایت هاچاپ شده است،نوشتۀ فوق ازنویسنده ای است که به نظرمیرسداحساس واندیشه هایش را(دردنیای پیچیده وپرازتناقض)نتوانسته ازمجاری تفکیک بگذراند.طبعا"درصف ارتجاع ودرمیان دشمنان اَزادی انسانهایی باخصائل ویژه وخوب پیدامیشوند.مابایدستایشگروغم خوارصف اَزادیخواهی واَزادیخواهان باشیم وگرنه دلیلی نداردهر"اَهی"که کشیدیم درموردش بنویسیم،مگراینکه اَن اَه کشیدن فقط اَه کشیدن  نباشدوفراترازاَن بوده وبه اندیشه وتفکرهاراه برده باشد.که اَه کشیدن رفیق شالگونی چنین است.

اگردین ومذهب درجامعۀ ایران قوی وریشه دارنبود،اگرمذهب درجنبش های اجتماعی ایران درادوارتاریخی نقش ایفانمیکردودرافکاروزندگی مردم جای اَنچنانی نداشت که دارد،اگرچپ ایران مذهب زده نبودوبخشی ازاین چپ پشت"امام خمینی"بسیج نمیشدواکثریت اَن چپ به دفاع ازموضع ضدامریکایی رژیم وپشتیبانی ازشعار"دفاع ازمیهن"درجریان جنگ ایران وعراق درنمیغلطید،

اگرمذهب اسلام ونقش مخرب اَیت الله هاوایدئولوگ های اَن درتاریخ ایران به طورواقعی ارزیابی میشدوچپ ایران به جای ستایش ازجنبش های به نام مذهبی وسران اَن،لااقل ازتاثیرات منفی اسلام درانقلاب مشروطیت وجنبش دهۀ۳۰باخبربودوتوده های مردم،روشنفکران واحزاب چپ ازپشت کردن وازمشروطیت دست کشیدن ِاَیت الله بهبهانی وطباطبایی وطرفدارانشان ازانقلاب مشروطیت،شارلاتان بازی اَیت الله کاشانی دردوره مصدق،اصل مخالفت خمینی باشاه درسال۴۲وضدیت ارتجاعیش بابازشدن مدارس درروستاهای ایران وحق رای برای زنان ِجامعه خبرداشتند، 

اگرچپ اسلامیِ،ِشیفتۀِ"پدرطالقانی مکار"نبود،اگراحزاب وشخصیت های موثردیگری حتی"لیبرالی"درقیام ۵۷درمقابل مذهب ومذهبیون،دست بالاراداشتند،اگردرسالهای سیاه حاکمیت این رژیم،دیکتاتوری مانع نمیشدکه فقط اَیت الله هامیدانداروخودنمایی کنند،اگرچپ ایران،التقاطی،اَلوده به مذهب وپوپولیستی نبودودردهۀ۶۰ازحاکمیت شکست نمیخوردونزدیک به سه دهه ازجامعه وتحولات اَن دورنمیشدودرگوشه وکناردنیابارتبعیدوعوارض اَنرانمیکشید،دروضعیت پاسیوقرارنمیگرفت،

واگردرسالهای ابرازوجودمنتظری ها(به مثابه  ناجی هاودرنقش یگانه قهرمان ها)وبعدهاکروبی هاواَیت الله های دیگر،اگرسیاست درایران  پیش تررفته بودومبارزه حادتروطبقاتی  تروطبقات ونمایندگان طبقات اجتماعی درمقابل هم قرارمیگرفتندوجایگاه وموقعیت اسلام ِلمیده درقدرت دچارتلاطم میشدوروبه نابودی میرفت واَیت الله های مخالف بنابه منفعت قشری وسیاسی خودبه حاکمیت نزدیک ونزدیکترمیشدندودرمقابل صف اََزادیخواهی واقعی یک تن واحدمیگشتندوازولایت فقیه  خودساخته شان دفاع میکردندومتوهم هاواَنهاکه ازمنتظری وموسوی  هاقهرمان ساخته ومیسازند،بازباچشمان ناباورشان دوباره این قهرمان هارادرکسوت دشمنان خودمیدیدند،

اگردرفضای سیاسی واعتراضی ایران به جای سازندگان وپیش برندگان حکومت اسلامی که اپوزیسیون رژیم هم هستندوناجی وقهرمان هم همچنان،نیروونیروهای دیگری هم بودند،ولی اپوزیسیون واقعی تماشاگروخارج ازگودقرارگرفته وبخشی زیادی ازاین اپوزیسیون خارج کشوری پشتیبان وستایشگرجنبش سبزواَیت الله های ناراضی،اگرکمونیسم وجنبش کمونیستی وضعیت دیگرداشت ولااقل درمبارزات جاری درجامعۀ ایران نقش کوچک وموثری ایفامیکردو….اگروضعیت دیگری بود،به طورقطع اَنگاه رفیق محمدرضاشالگونی،این انسان مهربان وخوش قلب درموردمنتظری نمینوشت ودرمرگش اَه نمیکشید.

بهروزشادیمقدم   ۲۰۰۹ .۱۲٫ ۲۳
http://shadochdt.wordpress.com
shadi_behr@yahoo.de