دو نوشته کوتاه در مورد مطلب سیمین عبادى

فعلاً یادداشتی کوتاه برای سیمین عبادی

سیمین عزیز، حتما سعی خواهم کرد جواب قانع کننده ای در رابطه با مطلبت در مورد «آزادی کمونیستها» بدهم .
حتما توجه کرده ای که معمولا مطالبم کوتاه و تلگرافی است، اما با نوشته تو فهمیدم که باید بیش از این ها حوصله کنم، چرا که نسل تازه ای هست که کنجکاو است و می خواهد بداند و بفهمد و هیچ حرفی را به همین سادگی نمی پذیرد. دارم تمرین می‌کنم که با دختر جوانم هم با حوصله بیشتری حرف بزنم و تصور نکنم که همیشه می‌شود با یک جمله ترتیب همه چیز را داد!

نادر بکتاش

——————————————————————————–

یک

نادر بکتاش
۱۰/۰۷/۲۰۱۲

در چند نوبت به سیمین عبادی که مطلبی در نقد من در روزنه و آزادی بیان به درج رسانده است جواب خواهم داد.

اولین و مهم‌ترین : من حزب کمونیست کارگری ایران و روزنه نیستم. با کمی دقت روی روزنه خم شوید : رهبران و نمایندگان این حزب حمید تقوایی، اصغر کریمی، مصطفی صابر، مینا احدی، مریم نمازی، شهلا دانشفر، محمد آسنگران و کیوان جاوید و ده‌ها و صد ها نفر دیگر هستند. واقعاً یک نوشته نادر بکتاش که حتی عضو رسمی حزب هم نیست و خودش اعلام کرده که دائماً در رفت و آمد است و هشت سالی هم غیبت کبری داشته است شما را از روزنه دور می‌کند تا آنجا که اعلام کنید «کوله بارم را بسته و به راهی‌ دیگر میرفتم»؟ همین؟ اگر تا همین حد سطحی هستید، هر کاری می‌خواهید بکنید. با حزب و روزنه است که از شما دلجویی بکنند، من اهل این کارها نیستم.

بعد : هیچ چیز جالب دیگری در روزنه ندیدید که شما را متقاعد کند به همین سادگی کفش و کلاه نکنید و در بروید؟ این همه اخبار مبارزه و اعتراض و نوشته‌ها که از امروز صحبت می‌کنند و امید به فردا می‌دهند و این که چگونه می‌شود از امروز به فردا رسید؟