بیانیه موسوی

جریان «جنبش سبز» یک جریان ارتجاعی بود وهست که درواقع  بیشترین تاثیرات را در اعتراضات کنونی در جامعه ایران داشته است . در این بین جناحهای مختلف سی سال بی اثر “اپوزیسیون ” سعی نمودند که با دعوت از مردم برای شرکت در انتصابات رژیم عملا وارد تغیر درچهار چوب نظام جمهوری اسلامی گردند و در یک جنگ درون گرگهای حکومتی غالب و مغلوب وارد شوند چرا که خود سی سال است بدون تاثیرگذاری درواقع علی رغم داشتن کمک های بخشی از بورژوازی جهانی مانند مجاهدین و سلطنت طلبان بی تاثیری خود را در حوادث ایران عملا نشان داده بودند. این اعتراضات «جنبش سبز» که درواقع ناراضی بودن مردم از نظام اسلامی را مورد استفاده قرار  میداد درعمل جنگ غارتگران مغلوب شده در حکومت و غارتگران غالب فعلی در حکومت است که میخواست متن خواسته های مردم ایران برای رسیدن به آزادی وحقوق اجتماعی خود را بهانه ودستاویز قرار دهد تا حریف غالب خود را که پست های کلیدی سیاسی ، اقتصادی ونظامی را در دست داشت  به عقب نشینی  بکشاند واگر بتواند آنها را کاملا ویا تا حدی به عقب وادارد. و دراین راه نیز شدیدا  از حمایت دیگر جناحهای اپوزیسیون  بورژوازی ایران و بورژوازی جهانی برخوردار بود .

درواقع آلترناتیو سازی امپریالیسم  جهانی برای حکومت اسلامی نقشی مانند «انقلاب نارنجی » در کشورهای اروپای شرقی بایستی میگرفت که در ایران خلاء قدرت را ایجاد نکند زیرا که خلاء قدرت وهرج ومرج با توجه به وضعیت عراق وافغانستان خواست حد اقل یک جناح غالب حامی «جنبش سبز» نیست واکنون با بیانیه اخیر موسوی و به «رسمیت شناختن  »عملی دولت احمدی نژاد ودادن این امتیاز در حال عقب نشینی خواستار چند گرفتن چند امتیاز است و یک ظاهرسازی نیز میباشد که صحنه را کامل ترک نکند ودر عین حال نیز در دو گام به عقب  بتواند روزدیگری یک گام به جلو در روز مناسب درمقابل حریف قدر خود بردارد. بورژوازی جهانی حامی «سبز» هم در همین رابطه ترس ووحشت از خلا قدرت در ایران را دارد و ترس ووحشت از هرج ومرج بدتر از افغانستان و عراق ودر نتیجه بقول رادیو فرانسه «بحران و بی ثباتی جهانی » که عملا مساله اش هم جریان شریان نفت میباشد که یک مساله استراتژیک برای امپریالیستها میباشد وعملا بیانیه موسوی عقب نشینی این جناح از بورژوازی حامی سبز هم میباشد که  از بی ثباتی در ایران در شرایط فعلی  نگرانی دارد وعملا به عقب نشینی دست زده است  و در حین  عقب نشینی چند شرط وشروط هم برای بی آبرویی خودگذاشته است.

جناحهای دیگر بورژوازی شکست خورده در «اپوزیسیون » ایران در مقابل عقب نشینی موسوی مانند مجاهدین باز هم به وسیله کسانی مانند علی ناظر در سایت دیدگاه یک مرده دست بازی مجاهدین بنام «همبستگی » را بر آن چوب میزنند که زنده اش کنند و ا ز رهبر ان مجاهدین میخواهد که این بار دیگر بیایند و با دیگر جناحهای «اپوزیسیون » وابسته به بورژوازی آشتی کنند ویک «الترناتیو » تشکیل دهند و دست هم ازاین «جمهوری اسلامی دمکراتیک » بردارند. البته این جناح ا زبورژوازی جنگ طلب طرفدار نئوکانها هم با رفتن به این جلد عملا نا امیدی خود را نشان میدهد که  بر سر قبری گریه میکند که مرده  ای در آن نیست وخود هم اذعان دارد که این بازی «همبستگی ملی » مجاهدین هم در واقع دستاویزی  برای «بهره برداری دیپلماتیک » بوده است  ولی فکر میکند معجزه ای که سی سال است در این جناح ا زاپوزیسیون رخ نداده است امروز رخ خواهد داد واین جناحها به یکدیگر دست  میدهند و مجاهدین بالاخض از منبر «قطب عالم »خود  پایین خواهند آمد .اگر هم بیرون بیاید سی سال است که این جناح عملا د رایران نقشی ندارد و بقول یکی از سایت های  دوست مجاهدین بنام «پژواک ایران » عملا «شش سال است که مجاهدین درجهت بقا خود میباشند وارتباطی با مسائل شش ماهه اخیر ندارند » . اگر هم رژیم آنها را در ماجراهای اعتراضات اخیر بزرگ میکند در جنگ رقابتی با جناح  مقابل  وسرکوب آن است ونه تاثیر گذاری در مردم . البته رهبران مجاهدین هم این  تبلیغات رژیم را مورد استفاده قرار میدهند ولی بیشتر خوراک داخلی برای نیروهای سرگردانشان در عراق  و فروش در سطح بین المللی است زیرا که  رهبران مجاهدین بخوبی از وضعیت خود آگاه میباشند.

بهرروی به نظر میرسد که عقب نشینی موقت  بورژوازی جهانی  و نگرانی   ووحشت  ا زخلا  قدرت در صورت سرنگونی رژیم و بحران بین  المللی دیگر وعدم پیش برد طرح «جنبش سبز» در این مرحله  بازی را وارد یک بازی جدید کرده است  که میتواند به عقب نشینی های جدید دیگر منجر شود وبهمین دلیل جناح های تند رو رژیم  مانند کیهان و جناحهایی از «اصول گرایان » عملا میدان را تا عقب نشینی کامل حریف  میخواهند خالی نکنند در حالیکه جناحهای مانند رضایی  که برای خود وجناحش نیز در جهت گرفتن امتیاز است به  این بازی شکل دیگری میخواهد بدهد و میخواهد در تقسیم قدرت نقش داشته باشد وسهم خود را میخواهد در حالیکه جناح احمدی نژاد وباندهای طرفدار او عملا تمامیت را میخواهند و حاضر به تقسیم و دادن امتیاز به رقبای درون حکومتی خود نیستند . برای همین نیز محسن رضایی در نامه ای به رهبر سخن از «عقب نشینی موسوی و یک طرح وحدت » میدهد و جناح های کیهان نشین ، جناحی از اصول گرایان و طرفدار احمدی نژاد خواستار سرکوب کامل «فتنه » میباشند.

فروپاشی رژیم عملا  در اثر نگرانی بورژوازی جهانی باعث شده است که جناحهای دورن حکومتی به  فکر سرنوشت کل نظام خود بیافتند وهمچنین بخشی از بورژوازی جهانی نیز در جهت تامین امنیت منطقه بعد ا زبحران های بزرگ عراق وافغانستان دست به گریبان است نگران میباشد و میماند اعتراضات  که یک بخشی  از مردم را به همراه خود داشته است که بستگی دارد که این عقب نشینی موسوی قدرت تجدید قوا خواهد داشت ومیتواند زنده بماند که در یک نطقه دیگر حمله مجدد خود را  برای «جایگزینی »بطوری که رادیو فرانسه میگوید داشته باشد ؟ به نظر میرسد که بحران این رژیم را ترک نخواهد کرد و خواسته های مردم در مقابل این رژیم قرا ر دارد و عقب نشینی های بورژوازی جهانی و جنبش وابسته به آن هم این بحرانها را تخفیف نمیدهد ولی حکومت به سرکوب اعتراضات دست خواهد زد و نیروی در حال  عقب نشینی سبز هم دیگر دست را باخته است  و عملا این مردم بودند که  خواسته هایشان دستاویز شیادان «سران سبز»  و تبلیغات بورژوازی جهانی و دنباله روهای فرصت طلب و نان به نرخ روز خور اپوزیسیون فرنگ نشین شد وخون آنها ریخته شد و جناحهایی دیگر وابسته به  جناحهای بورژوازی جنگ طلب نیز عملا به بازی خود ادامه میدهند و لی عملا وابستگان آنها در ایران نقشی نداشته وندارند که بتوانند آلترناتیوی در مقابل «سبز» نشان دهند که بازی را دردست گیرند .

نتیجه: سبز وحامیان جهانی اش دچار یک ضربه استراتژیک بعد از آزمایش هجمه عاشورا به جناح د یگر حکومت شدند و  این لشگر در  حال عقب نشینی نشان میدهد که مردم برای رسیدن به خواسته هایشان باید بر قدرت خود  متکی باشند وبازی را در چهارچوب بازی های حکومتی و «جامعه جهانی » یعنی کشورهای امپریالیستی اجرا نکنند . این بازی موسوی و«سبزها» وبازی خاتمی و «رفرمگرایی » در درون حکومت اسلامی یک بار دیگر نشان میدهد که کسانی که مردم را به  دروغ به صحنه انتصابات رژیم کشانده اند مرد م را تنها دستاویز بازی های جناحهای رژیم وبازیهای سیاسی جهانی کرده اند  وهیچگونه تغییر وتحول ا زدرون این رژیم ممکن نیست حتی در چهارچوب بازی های بورژوازی  ونشان میدهد که چقدر این اپوزیسیون خارج کشور در ایران بی تاثیر ست که حتی در بالاترین فاز بحران رژیم قادر به تاثیر گذاری نیست ونبوده است

عملا مردم زحمتکش درس خود را باید از این داستان گرفته وبه تکیه به خود ونه جناحهای حکومتی وحمایتهای بین المللی که همیشه ناشی از منافع قدرتهای بزرگ است و اگر منافع آنها باشد زیر پای هر کس را خالی خواهند کرد وبه آنها خیانت میکنند ، بلکه به قدرت خودی وسازمان دهی خودی باید تکیه کنند و خواسته های آزادی خواهانه وعدالت خواهانه خود را به پیش ببرند.