مافیای مذهب و ملیتاریسم

مذهب و نظامی گری دو پدیده آنکار ناپذیر کشور‌های استبداد زده خاورمیانه اند ، که حتی هنگامی که بظاهر از عرصه‌ی سیاست دور نگاه داشته میشوند ،باز در سیاست ایفای نقش میکنند، و در تعیین حدود و شعور و حجم و وسعت و میدان عمل نیروهای سیاسی نقش دارند ،و نکته اینجاست که این دو عامل از بزرگترین و اساسی‌‌ترین عواملی اند که ممکن است سیاست را به ورطه رادیکالیسم و افراطی گری بکشند، البته نظامی گری از دیر باز در این بخش از جهان همواره نقش موثر داشته است، و به تناسب روی کار آمدن حکومت‌ها رنگ و لباس عوض کرده است، در دورانی که سلاطین و پادشاهان قدرت بلامنازع بودند،ژنرال‌ها و فرماندهان ارتش وفادرانه به پادشاهان خدمت کرده و مخالفین را سرکوب میکردند،در دوره‌ای از تاریخ معاصر،به هنگامی که ایدولوژی مارکسیسم طی‌ دوران جنگ سرد،ایدئولوژی بالنده بود نظامیان به عنوان طلای دارن استقرار مارکسیسم در آفریقا،آمریکای لاتین،و خاورمیانه عمل کرده‌اند،و سرکوبگر‌ترین دیکتاتورهای با وام گرفتن از اندیشه مارکسیسم بر سر کار آوردند، که حکومت قذافی در لیبی‌ حافظ اسد در سوریه، نمونه‌های تاریخی‌ آنند،اما در دوره‌ای دیگری از تاریخ خاورمیانه، ما شاهد نظامی گری و نظامیانی هستیم که نه با الهام از وفا داری به شاه و سلطان نه برای استقرار مارکسیسم بلکه با الهام از ایدئولوژی بنیاد گرأی و بنام سلفیت وارد عرصه ی شده و سعی‌ در آن داشتند و دارند که در سیاست و جامعه سیاسی خویش منشأ اثر باشند ، آخرین مدل از این شق را می‌توان همراهی و همدستی ملیتاریسم و مذهب نامید.ظهور میلیشیا‌های گروه‌های اسلام گرا و رادیکالیسم مذهبی‌ از قبیل القاعده، بوکوهرام،طالبان،و حتی حکومت مذهبیون در جمهوری اسلامی بر آماده از این پدیده نوین است که از آن می‌توان به عنوانه مافیای مذهب و میلیتاریسم یاد کرد ،که منسجم‌ترین شکل آن دیکتاتوری مذهبی‌ در ایران کنونی‌ است،که مذهبیون با تأسیس یک نهاد نظامی سرکوبگر به نام سپاه پاسدردان،در صدد ایفای نقش جدی در داخل ایران و هم در ورای مرزهای جغرافیای سیاسی ایران هستند ،
مافیای مذهب و میلیتاریسم در ایران اکنون به آبشخور‌های سیاسی و فکری و روانشناختی انقلاب ایران باز میگردد که رهبران و تئوریسین‌های این انقلاب خود را حامل رسالتی مذهبی‌ می‌دانند،که در راستای آن رسالت،بایستی جهان را برای استقرار حکومت مذهبی‌ آخر الزمانی آماده ساخت،که طی آن خداوند به پیامبرش وعده داده است که صالحان و پیروان مذهب و دین خدا شایسته‌ترین افراد برای بدست گرفتن حکومت دنیا در آخرالزمان هستند،(و بشارت بر تو با د ‌ای پیامبر که زمین و فرمانروأی آن به ضعفا و امامان و پیرون آنها خواهند رسید).
جدیترین و مهمترین نهاد بر آماده از انقلاب ایران بعد از سال ۱۹۷۹ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که با الهام از آیات و احادیثی مشابه آنچه که گفت شد برای استقرار و تثبیت حکومت مذهبی‌ و سپس گسترش آن در ورای مرز‌های ایران تاسیس شده است، که سالها بعد با تحلیل و بررسی‌ عملکرد این نهاد نظامی،به راحتی‌ می‌توان اثبات کرد که سپاه پاسداران زیر لوای روحانیون در قالب یک مافیا ی مذهبی‌ عمل کرده و می‌کند،تا حدی که در مقاطعی پیش آماده که سپاه خود حکومت اسلامی را به حاشیه رانده و کوشیده است ابتکار عمل را در عرصه‌های سیاست،اقتصاد،فرهنگ،و حتی سیاست خارجی‌ و نهاد قانون گذاری و مجلس نیز به دست گرفته و انر را قبض کرده و در اختیار خود داشته باشد.
در حقیقت سپاه پاسداران بعد از انقلاب برنامه ها و مقاصد و اهدافش را به صورت مافیأی دنبال کرده و تا حد زیادی به خواست‌هایش که همانا سرکوب مخالفین و چپاول و چنگ اندازی به ثروت ملی‌ در داخل و صدور تروریسم،،،در خارج رسیده است.در واقع کلیت ساختار حکومت اسلامی در ایران امروز مدیون و مرهون وجود مافیای نظامیان از یک سوی و روحانیون مذهبی‌ از سوی دیگر است، و هیچ تغییر و تحولی‌ که با مقاصد و عمل و آرزوها و اهداف و ارزشهای این دو طبقه (نظامیان انقلابی و رادیکال_روحانیون مذهبی‌) در تعرض بوده باشد، تحقق‌ نپذیرفته است،
ساختار مافیای موجود در ایران امروز چنان در هم تنیده است که به سختی میتوان در لایه‌های تشکیل دهنده این مافیا تعیین کرد و مشخص ساخت که کدام بخش نظامیان و کدامین بخش آن روحانیون و مذهبی‌‌ها هستند،چرا که بخشی از روحانیون بطور توأمان نظامی نیز بود و چه بسا بسیاری از آنان از بدنه سپاه بیرون آمده‌اند به طور مثال شخص آیت‌الله خامنه‌ای خود از فرماندهان اولیه سپاه پاسداران بوده است.
اجزا متشکله ی مافیای مذهب و ملیتاریسم
۱.سپاه پاسداران
این نهاد به دو بهانه و دو دلیل طی‌ سالهای بعد از انقلاب روز به روز بر قدرت خود افزود است و به بازوی قدرتمند حکومت مذهبی‌ تبدیل شده است .
۱-۱ بروز جنگ عراق با ایران و اشغال نظامی خاک ایران.
طی‌ هشت سال جنگ، سپاه پاسداران نقش عمده ای‌ در اداره کردن جبهه جنگ ایفا کرده و طی‌ این سالها ، دلیل و توجیه سیاسی و نظامی کافی‌ و لازم و کافی‌ برای دوام و بقای حضورش در عرصه سیاست ایران را به علت ادامه جنگ داشته است، سپاه طی‌ این هشت سال با بسیج نیروهای داوطلب و تعلیم و آموزش آنها نیروی نظامی و انسانی‌ لازم را برای جبهه‌های جنگ آماده ساخته است،آنچه مهم بود است این است که سپاه همواره به عنوان ابزار و بازوی راست مافیای در ایران عمل کرده است و طی‌ این همه سال این نهاد نظامی خود را حافظ و نگهبان اصول و ارزشهای ایدولوژیک و مذهبی‌ تلقی‌ کرده است،لذا به سادگی‌ می‌توان به نوعی هم سرنوشتی نانوشته و ضمنی‌ میان سپاه و روحانیون را یافت، جدای از آنکه این دو قدرت کماکان نگاهشان به ارزش‌های سنتی‌ بود است و علاوه بر آنکه این دو قدرت (نظامیان_روحانیون)قاعدتاً محافظه کار و مخالف توسعه نیروهای و نهاد های جهان مدرن میباشند،عامل ودیگری که پیوند و تعامل میان این دو طبقه سنتی‌ را تشدید کرده است همانا بروز جنگ با عراق و در معرض تهدید و نابودی کیان حکومت مذهبی‌ بود که نابودی آن به منزله نابودی این هر دو طبقه شکل دهند مافیای قدرت بود.
۱_۲ دومین عامل که باعث تقویت رابطه و ماندگاری این مافیا در عرصه سیاست ایران شده است وجود نیرو‌های مخالف ارزش‌های این دو در داخل کشور بوده است ، که در بر گیرنده تمامی‌ طیفهای مخالفین سیاسی داخل کشور است که این مخالفین سیاسی همگی‌ در شکستن مافیای نظامیان و روحانیون همداستان بوده‌اند ،نتیجه اینکه وجود این طیفهای وسیع از مخالفین داخل کشور این دو نهاد را بیشتر به هم نزدیک نموده است.
آنچه مهم است در هر دوروی قضیه جنگ با عراق و ظهور مخالفین سیاسی داخلی‌ اهرم اساسی‌ و اهرم عمل مافیای قدرت نیروی نظامی و اطلاعاتی سپاه بوده است . و به عبارتی صریح و شفاف سپاه طی‌ این سالها به بهانه وجود دشمن خارجی‌ بنام عراق طی‌ دوران جنگ و بعد از آن به بهانه سرکوب مخالفین سیاسی نظام در داخل روز به روز بر قدرت خود افزود و باعث بقا و دوام بیشتر مافیای قدرت شده است.
۲_ روحانیون
روحانیون به دلیل کاریزما و جایگاه آیت‌الله خمینی به عنوان رهبر انقلاب، بزرگترین بهانه ودلیل لازم و کافی‌ را برای عمق و وسعت و ژرفا بخشیدن به حضور و نفوذشان در ارکان نظام را داشته اند و روز به روز بر قدرت خود افزود اند، تعداد مدارس علوم دینی، بودجه و امکانات آن و مهمتر آنکه حضور این طبقی سنتی‌ در تمامی‌ حوزه‌های مختلف. سیاسی، اقتصادی، علمی و حتی نظامی کشور در حال کسترش بوده است
روحانیون با استناد به مذهبی‌ بودن جامعه ایران معاصر از یک سوی و مخرب و ضد اخلاقی‌ جلوه دادن دیگر مکاتب از قبلی‌ لیبرالیسم، مارکسیسم ، ناسیونالیسم مردم را از رجوع به این مکاتب برحذر داشته اند، و به عبارت دیگر روحانیون طی‌ این سال‌ها خود را نماینده خدا بر زمین نامید و مردم را از مخالفت با نماینده خدا نهی کرده اند ،و بدینگونه علاوه بر اجبار و قدرت نظامی سپاه در تثبیت خویشتن بیشترین بهره را نیز در توجیهات مذهبی‌ برده وکوشیده اند علاوه بر ترس و اجبار ،از اقنأع نیز سود جست و مردم را با ابزار‌های تهدید و تطمیع به گونه‌ای جهت و سازمان دهند که آنگونه که مافیای قدرت می‌خواهد فکر کنند.
دو توجیه بزرگ روحانیون برای آنکه با اقنأع همواره بر کرسی قدرت باقی‌ بمانند این اصل بوده است که کوشیده اند چنین به مردم القا‌ کنند که تمامی‌ ایدئولوژی‌ها و مکاتب سیاسی و فکری دیگر غیر از مذهب سیاسی و سیاست مذهبی‌، انسان هارا معصیت بار و راهی‌ دوزخ خواهد ساخت ، و بهترین کسانی‌ که میتواند تشخیص دهند چه امری معصیت و گناه است همانا روحانیون می‌باشد که میتوانند ناجی مردم از آلوده شدن به گناه و رفتن به دوزخ باشند ،
ابزار‌های مافیای قدرت
۱- ابزار نظامی،
امروزه هر تازه واردی که از خیابان‌های و کوی و برزن شهرها و روستا ها عبور کند به راحتی‌ در می‌یابد که سپاه پاسداران و بسیج در تمامی‌ محل‌ها و خیابان‌ها و تمامی‌ نقاط کشور پایگاه دارند، و در کمترین زمان ممکن این پایگاه‌ها میتوانند علیه نیرو‌های مخالف نظام سیاسی حاکم وارد عمل شده و واکنش نشان دهند،
بعد از انقلاب ۱۹۷۹ سپاه پاسداران،با حذف و تسویه امرا برجسته از قدرت ارتش کاسته و به قدرت خود افزوده و عملا به یگانه قدرت نظامی کشور مبّدل گردید، آنچه مهم است قدرت نظامی سپاه بیشتر در عرصه داخلی‌ نمایان است چرا که بیم اصلی‌ و عمده نظام این بوده که مخالفین نظام قادر به ظهور و عمل نباشند.
۲-قدرت اقتصادی
سپاه پاسداران طی‌ سالهای اخیر با چنگ انداختن به بخشهای مختلف اقتصاد ایران و با ورود به عرصه هایی از قبیل بانکداری مخابرات و پروژه‌های بزرگ نفتی‌ قدرت اقتصادی ش را تثبیت کرده بطور مثال با تصاحب سه موسسهٔ بزرگ مالی و اعتباری (موسسهٔ مالی و اعتباری انصار المجاهدین،موسسهٔ مالی و اعتباری بسیجیان(مهر ایرانیان)و موسسهٔ مالی و اعتباری ثامن الائمه) با هزارو هشتصد شعبهٔ در سراسر ایران اقتصاد کشور را به گروگان گرفته است، و به سادگی‌ میتواند هزینه‌های خود را تامین نماید،و این امر ابتکار عمل مافیای قدرت را روز به روز بیشتر می‌سازد.
۳-قانون گذاری
طی‌ سالهای حیاط جمهوری اسلامی، سپاه و روحانیون کوشیدند که سلطه خود را بر مجلس به عنوان بزرگترین نهاد قانون گذاری اعمال کنند ، و در عمل چیزی جز این اتفاق نیفتاده است، چرا که کمتر نماینده‌ای طی این سالها توانسته است بدون حمایت ضمنی‌ و دادن چراغ سبز روحانیون و سپاه وارد مجلس شود، به عبارت دیگر به ندرت کاندیدا ای‌ را می‌توان سراغ گرفت که زیر مجموعه مافیای سپاه و روحانیون نبود باشد.
۴-ابزار فرهنگی‌
سپاه و روحانیت بر نهاد‌های فرهنگی‌ کشور چیره شده اند و بدون صلاح دیده این دو نهاد قدرت رادیو و تلویزیون وزارت ارشاد مدارس و دانشگاه‌ها مساجد قادر به ادامه حیات نیستند،و در واقع این مافیای سپاه و روحانیت است که برای نهاد‌های فرهنگی‌ خط سیر و برنامه ریزی و استراتژی تعیین میکنند.
عملکرد مافیافی نظامیان و روحانیون در ایران امروز
مافیای مذهب و میلیتاریسم در حوزه های مختلف عملکرد های متفاوت داشته است ،وجه مشترک تمامی این عملکرد هارا میشود اینگونه بر شمرد ،
۱. سرکوب مخالفین
۲.صدور انقلاب
۳.به چالش کشاندن جهان مدرن
در حقیقت خمیر مایه اصلی و اساسی این هر سه شاخص عبارت است از تخریب ، آشفتگی و نابسامانی برای جامعه ایران ، مافیافی قدرت از آغازحیاط حکومت دینی تا امروز بخش وسیعی از مردم راشدیدا سرکوب و ازتصمیم گیری ها درعرصه جامعه سیاسی و دولت حذف کرده است ، بسیاری از شهروندان ایران طی این سالها زندانی اعدام یا تیرباران شدند، و اگر وابستگان آنان را به جمع این قربانیان اضافه کنیم در خواهیم یافت که بخش وسیعی از مردم عملا نابود شده اند ،
بخش دیگری از عملکرد مافیای نظامی و روحانی تلاش برای صدور انقلاب و ایجاد و تقویت جنبشهای مذهبی رادیکال در کشور های اسلامی بوده است ، صدور انقلاب هزینهای گزافی را طی سی و سه سال گذشته به مردم ایران تحمیل کرده است ،چرا صدور ارزشهای انقلابی اسلامی مستلزم حاتم بخشی های زیادی بوده که از اعطای کمک های ملی ،ساخت مدرسه .بیمارستان .و ارسال اسلحه و آموزش های نظامی را در بر میگیرد،این بذرو بخشش ها جهت ایجاد جنبش های زده غربی سبب تخریب و به هدر رفتن بخش وسیعی از سرمایه های ملی و اقتصادی ایران شده است .
بخش دیگری از استراتژی و عملکرد مافیایی قدرت حاکم به چالش کشیدن جهان غرب بوده است ، که از شعار تا عمل را شامل میشود ، منظور از شعار در توهم محض و ایدئالیست بودن رهبران دولت است ، که بهنگام سخنرانی در محافل رسمی از قبیل مجمع عمومی سازمان ملل جهان مدرن را بی اخلاق . ضد بشری.،و دشمن خدا نامیده اند ، منظور از عمل نیاز ان است که حاکمان ایران در تلاشند اولین بمب اتمی را ساخته تا شیاد بتوانند بصورت جدیتر جهان را به اطاعت از خود و وادارند ، که پیامد این ضدیت و عناد با جهان منجر به نابودی زیر ساختهای اقتصادی و صنعتی شده است ،در نهایت دستاورد ارزش های مغضوب مافیای مذهب و ملیتاریسم در ایران چیزی بجز فقر فساد فحشا و انزوای بین المللی به ارمغان نیاورده است .

فرزاد آزاده، نروژ