تا کجا پیش خواهند رفت؟

۱ ـ وقتی همین یک ماه و خرده ای پیش اشاره ای به مقایسه جمهوری اسلامی و نظام هیتلری کردم، بیشتر مقایسه‌ای تاریخی، مفهومی و سمبلیک ـ ایدئولوژیک و سیاسی ـ که قبلأ هم اینجا و آنجا بیان شده بود در ذهنم بود. اما در تصورم هم نمی گنجید که این مقایسه تا حد شکل و پراتیک هم متحقق شود.در سال‌های اخیر جمهوری اسلامی با خودش و تاریخ مسابقه می‌دهد : بعد از کشتارهای تاریخی دهه شصت شمسی و کهریزک و کشتارها و تجاوزات به مردم زاده در ایران، الآن زنده سوزاندن و تجاوز به کارگران و محرومین و پدران و مادران و کودکان و جوانان افغان ساکن ایران را پرچمش می کند.
http://www.rowzane.com/index.php/articles-archiev/172-1391-02-25-20-08-06/10024-1391-03-06-08-06-59
آدم مجبور می‌شود بگوید که حتی کوره‌های آدم سوزی هیتلر هم در همان چند دهه پیش درجه بالاتری از فهم و قواعد «تمدن» را رعایت می‌کردند تا این ها.

۲ ـ در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در اوائل دهه پنجاه میلادی استادی بهایی داشتیم که فوق‌العاده خوش سخن بود. روزی یک بیت شعر خواند :
خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است
کارم از گریه گذشته ست از این می‌خندم (نقل از حافظه)

۳ ـ چند روز پیش نوشتم :
« می‌گویند معیار آزادی جامعه، آزادی زن است. کاملآ صحیح است. اما، غالبآ فراموش می‌شود که شرط آزادی کل جامعه و زن و کارگر و و کودک و گربه و سگ و توله شیرها و توله خرس ها و بچه تمساح ها که از دست این قاتل های اسلامیست در شهرهای ایران پخش شده‌اند و پرت و پلا و سازمان ملل هم کمکی به آن ها نمی کند، آزادی کمونیست‌ها است. »
http://www.rowzane.com/index.php/articles-archiev/172-1391-02-25-20-08-06/10350-1391-04-09-22-02-17
بعد از انتخابات ریاست جمهوری فرانسه نوشتم :

«من مارکسیست هستم. چپ افراطی فرانسه را نسبت به اعتقادات و رویاهایم بیش از اندازه سست می دانم. چپ و راست فرانسه را بسیار متحمل و سازشگر نسبت به ژوراسیک پارک اسلام گرای حاکم در ایران می دانم. هرگز از من این حرف ها را نخواهید شنید: فرانسه میهن دوم من است، من عاشق فرانسه با باگت ها و شرابش هستم و غیره… . از شما می خواهم، لطفا، که در اسرع وقت این کار را برای من درست کنید. توقع دارم.»

http://www.rowzane.com/index.php/articles-archiev/172-1391-02-25-20-08-06/9819-1391-02-19-18-29-53
الآن می‌بینیم که علاوه بر معنای سمبلیک و اشاره سینمایی به «ژوراسیک پارک»، واقعأ چمهوری اسلامی استیون اسپیلبرگ را هم در جیبش گذاشته است : توله شیرها و توله خرس ها و بچه تمساح ها از دستش فرار می‌کنند و دنبال فرار از ایران هستند.
بعید نیست که همین روزها مردم در شیراز و مشهد و کرمان و قم و سنندج و تهران بیدار شوند و ببینند که دایناسورها و کینگ کنگ ها و غول‌ها در گوشه ای دارند تظاهرات می‌کنند و بحث که چگونه می‌شود متشکل شد و از شر جمهوری اسلامی خلاص شد.

۴ ـ آری، می‌شود با آن استاد بهایی علوم اجتماعی زمزمه کرد :
خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است
کارم از گریه گذشته ست، از این می‌خندم
آنچه در جوک ها و تمسخرات و طنز و کینه های مردم ایران و در وبلاگ ها و موزیک جوانان شنیده و دیده و خوانده می شود. مربوط به روانشناسی و روانکاوی نیست، تنها یک سپر دفاعی نیست : حقایقی را حمل می‌کند که فردا عمل سیاسی خواهند شد.