فواید جنگلها و تخریب آنها توسط رژیم

جنگلهای پرپشت و سالم و سرحال, برای محیط زیست و موجودات زنده هزارو یک فایده دارند. آنها بزرگترین نیروگاه جذب و تبدیل انرژی خورشیدی به انرژی شیمیایی – یعنی محل فرآیند معروف فتو سنتز و تبدیل انرژی خورشیدی به انرژی بیوشیمی – می باشند.  در ضمن ِ همین پروسه ست که  درختان جنگل درطول روز, در ابعاد کلان, گاز اکسیژن تولید می کنند و بدین ترتیب مایه بهبود هوای تنفسی موجودات زنده می شوند. جنگلها, همزمان,  پالایشگاه طبیعی آلودگیهای گوناگون ودرصورت وجود گرد و خاک درهوا,  جذب کننده ذرّات سمّی و گرد و غبار هواهستند.

 جنگلهای پرپشت و سرحال, درایجاد و حفظ  تعادل درجه گرما و سرما, و ملایمت و کیفیت لطیف هوای منطقه نقش دارند . جنگلها هنگام برف و باران و تگرگ, با  گرفتن ضرب  بارشها مانع تخریب می شوند. همچنین  با تبخیر و تعریق به تعادل آب و هوای اقلیم مدد می رسانند. جنگلها حافظ آب و خاک سرزمیند.

جنگلها با ریشه درختان خاک راحفظ می‌کنند و با جذب آب و مرطوب نگهداشتن خاک مانع فرسایش آن می‌شود. بهنگام بارشهای ناگهانی و سنگین, با تقسیم طبیعی حجم سنگین بارشها, جذب و انتقال بخش مهمی از نزولات آسمانی مانع کوبش و آسیب زمین و خاک می شوند, با گرفتن و پخش و نفوذ تدریجی حجم عظیمی ازآب به عمق زمین, در بازسازی منابع آبی و سفره های زیرزمینی  منطقه نقش درجه اول دارند. بخصوص این فایده ی عظیم در یک سرزمین کم آب مثل ایران از اهمیت خاصی برخوردارست. دریکی ازنشریات داخل کشور, به نقل از محاسبات کارشناسان زیست محیطی ایرانی,  آمده بود که :

« هرهکتار از جنگلهای پهن برگ شمال کشور قادر به جذب ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ مترمکعب آب درخاک است.» .

جنگلها, هنگام وزیدن بادهای تند , نقش بادشکنهای قوی و مؤثر را بازی می کنند و مانع توفانهای منطقه خطرناک هستند. همین طورجنگلهای حاشیه کویرها و شنزارها جلوی هجوم شنهای روان را می گیرند, با شکستن بادها و توفانها, مانع شدّت و ضربه آبادیهای کناری را حفاظت و عملاً از پیشرفت بیابانها جلوگیری می کنند,

جنگلها – درصورت بهره برداری علمی و به قاعده – منابع تأمین پایدار و تجدیدشونده ی  چوب, مواد پروتئنی/ سلولزی و مخزن مواد اولیه دارویی و یک بانک بی مانند ژنتیک به شمارمی روند. جنگلداری با مراعات اصول اکولوژیک, به یقین می تواند  تأمین کننده فرصتهای شغلی پایدار و حافظ  جمعیتهای ساکن حاشیه و متن جنگل باشد.

جنگلها  محیط زیست و تولید نسل شمار کثیر حیات وحش, انبوه پرندگان و – درصورت مراعات قواعد مربوطه- محل شکار پایدار, یافتن گیاهان وقارچهای مفید و کمیاب, محل ذخیره و پرورش طبیعی گونه های نادر گیاهی و حیوانی, میدان مشاهده و پژوهش و کشف و بهره گیری علمی می باشند.

جنگلها در همه جای جهان  از دیربازمحل گردش و تفرّج مردم و بخشی فایده مند و زیبا و جذّاب از صنعت گردشگری کشورها بوده و هستند. علم و دانش زیسبوم شناسی جدید قویاً به سرمایه گذاری مدام در حفظ و گسترش جنگلها و سلامتی و نگهداری آنها فرامی خواند. با این ویژگیها, که بیان ساده عمده کارکردها و ارزشهای دیرینه جنگلها بود, به یقین ما ازیک اکوسیستم اساسی,  و در ایران از یک گنجینه بی مانند ُملک و ملتمان سخن می گوییم. در ضمن, جنگلهای ایران و به خصوص باقیمانده جنگلهای شمال کشور, به لحاظ برخورداری از ذخایر نایاب گیاهی اهمیت بین المللی دارند.

                                                    +++

اما, طّی ۳۳ سال حاکمیّت ولایت فقیه و نهادهای جوراجور نظامی – مالی آن, متأسفانه حال و

وضع کمی و کیفی همه جنگل‌های ایران به ویرانی کشیده است.

نماینده فائو در ایران می گوید:  جنگلها در ایران به سرعت ناپدید می شوند. و بانک جهانی می نویسد: خسارات ناشی از نابودی جنگل‌های خزری در ایران سالانه ۹۰۶ میلیون دلار امریکا…..

 جاده سازان ،‌سدسازان ، ویلاسازان،‌زمین خواران بانفوذ، شرکت های بهره برداروابسته به حاکمان, نهادهای نظامی رژیم, همه دراین تخریب و نابودی فزاینده و فاجعه بار جنگلها دست دارند و هیچ مرجع و مقامی مانع و جوابگو نیست. آمارها بسیار مختلف, مغلوط و غیرقابل اطمینان هستند. اما همه کارشناسان و دانشگاهیان از تخریب مداوم و مصیبت بارجنگلها گزارش می کنند. یکی می نویسد, روزانه ۴۰ هکتار از جنگل های کشور نابود می شود و دیگری ازسالانه ۵۰ الی ۱۰۰ هزارهکتار نابودی جنگلها سخن می گوید. آشنایان به دامنه تخریب جنگلها به تکرارنوشته اند: در مجموع بدون احتساب جنگل‌های «ارسباران» و «خلیج عمانی» سالانه ۱۲۵ هزار هکتار از جنگل‌های کشور نابود می‌شوند که این رقم معادل یک درصد از کل جنگل‌های کشور, یعنی با این حساب ۳۳ درصد جنگلهای ایران طی دوران آخوندی نابود شده است. دررسانه های داخلی و حکومتی هم آمده که حدود  ۳۰  درصد جنگل های زاگرس در حال تخریب و این میزان در استان ایلام حتی به ۴۰ درصد رسیده است. با این حال بعضی از دولتیها با وقاحت تمام منکر می شوند و مدعی اند تخریبی درکار نیست!

. این روند تخریبی طی ۳۳ سال اخیر به طور فزاینده ادامه داشته. درشمال کشور, جنگل‌های جلگه‌ای حاشیه خزر یا به مناطق مسکونی تبدیل شده اند و یا فوقش به‌ زمین‌های کشاورزی و مراتع و باغات مرکبات. درحالی که زمانی سرتاسر جلگه شمال ایران را جنگل‌های انبوه می پوشاند, ولی, با افزایش مداوم جمعیّت – که سیاست رژیم بوده و هست – به جای سرمایه گذاری در آبادانی و حاصل دهی بیشترزمینهای کشورزی, رویه غارت عرصه های جنگلی باب شده, تبدیل جنگل به مرتع و زمین کشاورزی, راندن میلیونها دام به عرصه های حاشیه و داخل جنگلها, یا پاک تراشی عرصه ها و تبدیل آنها به عرصه های مسکونی و ویلاسازی. علاوه براین فاکتور اشغال عرصه های جنگلی توسط نهادهای نظامی و غیره برای پروژه های نامعلوم و مشکوک, بعضاً به نام جستجوی معدن و…هم هست. تمام این اعمال خلاف از یکسو , وافزایش بی سابقه جنگسوزیها ازسوی دیگر, رویهم ضربات شدید و کاری به  گستره های جنگلی کشور وارد شده است. دوسال پیش, آتشسوزیهای پرشمار جنگلی درسراسر کشور ماهها ادامه داشت وکارگزاران رژیم دست روی دست گذاشته بودند.

جنگلسوزی و مرگ جنگلها پایان فاجعه نیست. عواقب و ضایعات بعدی پایان ناپذیرند. مرگ جنگلها, نه تنها خسرانهای بیشمار مالی برای اهالی حاشیه جنگلها و خسارتهای بزرگ برای مناطق مربوطه دارد, بلکه شیرازه محیط زیست محل را از هم می پاشد,. خاکها و زمینها رفته رفته خشک و فرسوده می شوند, تعادلهای مهم اکولوژیک آب و خاک و گیاه بهم می ریزند, با بارشهای شدید سیلهای مهیب و سنگین به راه می افتند و خرابیهای بی حد و اندازه دامن منطقه و مردم مظلوم را می گیرد. فاجعه نابودی جنگل مصائب زنحیره ای به بار می آورد, همانند روی کارآمدن ولایت فقیه.