بیاد شیر خان نبوی، آسنگران!

شیر زمان، شیر زمان برخاستی و خطر کردید،
تا عشق به انسان در ژرفای زندگی پایدار بماند.
تا آزادی در اسارت، زنجیر بگسلد.

با آهنگِ رزم،
پرده های ابرپاره کردید،
تا خورشید بروی بشر روی بنماید
تا توفیق انسان بودن را، انسان ماندن را،
و تا گرفتن و گرفتن و بازگرفتن.

بی امید، به آرمانها و ایده های تو
زندگی نه آهنگی ست نه امید
امیدی که به تو می گفت، در تقابلِ زمانه استوار باش
باز بیاغاز و بیاغاز،
پیمودن راهی استوار و پر بار.

مفهوم شجاعت در قامت پر شکوهت.
نه کسان، بلکه عالمی را بر تو نیازی بود،
برای زیستن.

اینک آغازی نوین است.
رفقای هم ره و همرزمت،
کامِ لحظه های بی تو بودن را
در این دشوارترین سفر.
چگونه بیاغازند،
گر چه از کف نرود، آنچه که فاتحان کاشتند.
در فردای روشن.

شیر زمان، برخیز و بیاغاز،
بر خیز و بیاغاز.
زمانه به تو نیاز است، زمانه به تو نیاز است.

یادت گرامی و راهت پر دوام.

محمدامین کمانگر. جمعه ۲۹ ژوئن ۲۰۱۲