زمانی منصور حکمت نوشت که انقلاب آتی ایران رنگ زنانه خواهد داشت. حیف که امروز دیگر نیست، اگر بود حتمآ جملهاش را تکمیل می کرد. انقلاب جاری ایران یک زن است.
در برخی زبانها گرامر ـ اساس ساختمان و اسکلت زبان ـ مهر تاریخ و تفکر و بینش غالب جامعه را حمل می کند. در زبان فرانسوی خورشیدِ قوی و تمام حاضر و نوید دهنده روزی جدید و امیدهای تازه، مذکر است؛ ماه، رمانتیک و ظریف و در نتیحه مؤنث است.
من متآسفانه نتوانستم جریان ایران تریبونال را مستقیمأ تعقیب کنم. امروز یکشنبه چند ویدئو را روی یوتیوب دیدم.
در این یک مورد زبان فرانسوی گرامر مربوطی دارد: هم انقلاب و هم کمون پاریس، مؤنث هستند.
من در مقابل مونیتور کامپیوترم نمی توانستم جلوی هق هق گریه هایم را بگیرم، این زنان اشک شان را فرو میخوردند و با خودداری قهرمانانه مقاومت و امید به فردا می دادند. اما دستمال های کاغذی مچاله شده در دستهای لرزان و انگشت های عصبی و به هم پیجیده شان، چه حرفها که نمی زدند.
وقتی سالها پیش به پاریس می آمدم، در فرودگاه به غیر از افراد خانوادهام یک همکلاسی دختر دانشکده هم بود. کتاب شعری از یانیس ریتسوس را به رسم هدیه داد. ای کاش می توانستم این شعر زیبای شاعر بزرگ مارکسیست و انقلابی یونان را در ذهن داشته باشم.
از زنانی صحبت میکند که در هنگام غم و رنج طرف می شویند و آنها را به هم میزنند و سر و صدا میکنند تا بچهها و شوهران شان متوجه اشک ها و گریه های شان نشوند.