رضا پهلوى نمیتواند هم شریک دزد و قاتل باشد وهم رفیق قافله

در چند روز قبل در سایتهای اینترنتی دیدم بحثی حول عکس رضا پهلوی در تجمع استکهلم درگرفته است. شهرام همایون نیز در این زمینه برنامه ای تلویزیونی داشته است و از تحمیل عکس رضا پهلوی به تظاهرات سازمانهای دیگر دفاع کرده است و به کمونیستها و مشخصا در این برنامه به حزب کمونیست کارگری ایران حمله شده است. این مباحث حول تجمعی در استکهلم بوده است. این تجمع به مناسبت حمایت از همه زندانیان سیاسی از جانب کمیته حمایت از زندانیان سیاسی که شیوا محبوبی سخنگوی آن است فراخوان داده شده بود . دیگر سازمانهای مدافع زندانیان سیاسی در هماهنگی و همراهی با این فراخوان٬ تجمعاتی را در ۲۹ شهر دنیا به این مناسبت سازمان داده بودند. مدافعین رضا پهلوی بدون هیچ پلاکارد و شعاری در دفاع از زندانیان سیاسی ۱۰ – ۱۲  نفری فقط با عکس رضا پهلوی در تجمع استکهلم شرکت کرده بودند. آنها تلاش کردند که به جای عکس زندانیان سیاسی عکس رضا پهلوی را آیکن این تجمع اعتراضی کنند. این عمل زشت به درست از جناب افراد متفاوتی با گرایشات سیاسی مختلفی محکوم شده است. لازم میدانم نکاتی را در این رابطه به اطلاع برسانم:

–          ۱-  برخلاف ادعای مدافعین رضا پهلوی بحث بر سر این نبوده و نیست که جریانات سیاسی پلاکارد و شعار خودشان را بیاورند یا نیاورند. ما همیشه از این سیاست دفاع کرده ایم و میکنیم که همه جریانات بتوانند با پلاکارد و شعار خود شرکت کنند. در تظاهراتهای که حزب کمونیست کارگری یا سازمانهای که ما از آنها حمایت میکنیم همیشه پلاکارد و شعار احزاب مختلف آزاد بوده است.

–          ۲ – بحث در عین حال در مورد آزادی بیان یا آزادی بدون قید و شرط بیان نیست. زیرا هر جریان ارتجاعی یا انقلابی میتواند هر تظاهرات و تجمع و جلسه ای را برگزار کند و تا کنون نه اجازه دست ما بوده است و نه کسی میتواند جلو آنرا بگیرد. این اجازه ها را پلیس شهر مربوطه و یا شهرداری شهر مربوطه صادر میکند. در حکومت مورد نظر ما هم همه آزاد هستند تجمعات خودشان را برگزار کنند. اما کسی حق ندارد تجمع دیگران را با اخلال مواجه کند و یا موضوع تجمع دیگران را منحرف کند و آیکن مورد نظرش را به آن تحمیل کند. مقررات هر تجمعی را برگزار کندگان آن تجمع تعیین میکنند. مثلا در جلسه سخنرانی رضا پهلوی کسی حق ندارد برود مانع حرف زدن او بشود و یا جلسه سخنرانی را بخواهد به تظاهرات و شعار دادن و یا هر موضوع دیگر تغییر بدهد. این سیاست برای همه جریانات سیاسی منهای مقامات جمهوری اسلامی و مدافعین آنها صدق میکند. روشن است که ما حضور مقامات جمهوری اسلامی را تحمل نمیکنیم و هر تجمعشان را سعی میکنیم بر سرشان خراب کنیم.

–          ٣ – بحث خیلی سر راست در مورد عکس رضا پهلوی است.

–          من به چند دلیل مخالف آوردن عکس رضا پهلوی هستم و در هر تجمعی که ما و یا تشکلهای غیر سلطنت طلب فراخوان دهنده آن باشند از نظر من مردم حق دارند بگویند عکس رضا پهلوی نباید آنجا باشد. اگر کسی هم بخواهد این کار را بکند باید به او گفت مکان و زمان را اشتباه انتخاب کرده است. آنها میتوانند در تجمعات خودشان مقررات و آیکن های خودشان را داشته باشند. ما هم در تجمعات و تظاهراتهای خود مقرراتی داریم. همچنانکه آنها از سرود ای ایران (که کپی سرود ای آلمان) است و پرچم و میراث تاریخی حکومتشان از پهلویها تا کوروش و داریوش میتوانند استفاده کنند و ما حق نداریم تجمع آنها را مختل کنیم٬ آنها هم حق ندارد تجمع ما و مقررات ما را دچار اخلال کنند. اما اگر بخواهند در تجمعات ما اخلال ایجاد کند و آیکن مورد نظرشان را از جمله عکس رضا پهلوی و مدافعین رژیم گذشته را به تجمع ما تحمیل کنند٬ ما هم  به خود این حق را میدهیم مانع آنها بشویم و به آنها بگویم بروید در تجمع خودتان این کار را بکنید٬ مقررات این تجمعات دست ماست و ما مخالف این عمل شما هستیم.

دلیل خیلی ساده است:

هر تجمعی منظور و اهداف خاصی دارد و برگزار کنندگان آن میخواهند توجه جامعه را به آن موضوع خاص جلب کنند. کسی حق ندارد خود را و آیکن های خود را به این تجمعات تحمیل کند و اخلال ایجاد کند. علاوه بر این رضا پهلوی خود را وارث تاج و تخت سلطنت پدر و پدر بزرگش میداند و میخواهد آن نظام را حال به شکل دیگری برگرداند و احیا کند. مردم ایران رژیم سلطنتی را با انقلاب و قیام سرنگون کرده اند. برای سرنگونی رژیم سلطنتی خونها ریخته شده است و مردم مرارتها کشیده اند. اینکه رژیم خونخوار دیگری با جنایات بیشتری بجای آن  به قدرت رسیده است و انقلاب مردم شکست خورده است٬ حقانیتی به جانیان و قاتلان گذشته نمیدهد.

رضا پهلوی تا کنون حتی یک بار هم نیامده است قتل و کشتار و استبداد و وجود زندانی سیاسی و دزدیهای میلیاردی که خود هنوز از آن ارتزاق میکند و در دوران سلطنت اتفاق افتاده است را محکوم کند. نه تنها محکوم نکرده است بلکه او خود را وارث و میراث دار آن سیستم میداند. میخواهد آنرا احیا کند. اولا این سیاستی است که میخواهد یک عقبگرد تاریخی به مردم تحمیل کند و دوما جانیان گذشته که بسیاریشان هنوز محاکمه نشده اند را تطهیر میکند و مردم را در انقلاب کردن مقصر میداند و آن انقلاب را فاجعه میداند.

همین سلطنت طلبان و رضا پهلوی با بخشی از رژیم اسلامی حاضرند همکاری کنند و یکی شوند اما انقلاب مردم در مقابل سیستم گذشته و حتی سیستم امروز را امری فاجعه آمیز میدانند. بنابر این اینها ضد انقلابیونی هستند که در اپوزیسیون جمهوری اسلامی قرار گرفته اند.

این جریان ارتجاعی و راست که اکنون جریاناتی در غرب دارند روی آن سرمایه گذاری میکنند٬ با پررویی کامل میخواهند مزاحم فعالیت آزادیخواهان و کمونیستها و چپها بشوند و ما هم باید قاطع و روشن آنها را سر جای خودشان بنشانیم. ما نیروهای انقلابی و میلیونها مردم آزادیخواه مخالف هر دو حکومت اسلامی و سلطنت میباشیم و آنها نباید مجال اینرا پیدا کنند که با ریاکاری و یا پررویی و قلدری مزاحم فعالیت مردم و نیروهای چپ و انقلابی  بشوند. ما میخواهیم توجه جامعه را به امر خود جلب کنیم. نباید اجازه بدهیم که این جریان مخرب تجمعات اعتراضی ما را با پررویی و لمپن بازی منحرف کند.

کسی که پدرو پدر بزرگش هزاران انسان معترض را به جرم داشتن عقیده دیگر زندانی وشکنجه کرده و یا کشته اند و میلیاردها دلار از اموال آن مردم را دزدیده اند و اکنون رضا پهلوی با همان پولهای دزدی زندگی شاهانه برای خود به هم زده است و خود را حامی همان تاج و تخت میداند٬ قبل از هر ادعایی باید تکلیف خود را با این تاریخ پر از جنایت و دزدی روشن کند.

او تا کنون اعمال و سیاستهای دوران پدرو پدر بزرگش را نه تنها محکوم نکرده است بلکه در تعریف و تمجید آن دوره کتاب نوشته است. خود را نه تنها از آن جدا نکرده است بلکه آنرا مایه افتخار خود میداند.

رضا پهلوی نمیتواند هم در ثنای سیاست پدر و پدر بزرگش که در یک دوره تاریخی معیین رئیس قاتلان و دزدان در ایران بوده اند سخن سرایی کند و هم خود را مدافع آزادی و دمکرسی قلمداد کند. پدر او مستقیما مسئول قتل جزنیها و گلسرخیها و هزاران انسان دیگر بوده است. رضا پهلوی نمیتواند در مقابل این جنایات و از جمله کودتای ۲۸ مرداد و کشتار مخالفین بوسیله نیروی ارتش و پلیس و همراهی شعبان بی مخها در این کشتار٬ ساکت بماند و در عین حال خود را مدافع دمکراسی و حقوق بشر قلمداد کند. بر اساس سند و مدرک غیر قابل انکار٬ ساواک و نیروهای نظامی رژیم پادشاهی پهلوی به دستور مستقیم شاه هزاران انسان را در زندان شکنجه و اعدام کرده اند. هزاران انسان بی نام و نشان دیگر به اتهام نقد حکومت و یا خواندن کتاب و یا داشتن افکار انقلابی و یا غیر سلطنت طلبی در دوران حکومت پدر و پدر بزرگش زندانی و شکنجه و کشته شده اند. او نمیتوان این جنایات را محکوم نکند  و خود را مدافع پدر و پدر بزرگش معرفی کند و در همان حال خود را فردی صالح برای آینده ایران و از این هم فراتر رهبر مردم معرفی کند. یک بام و دوهوا نمیشود.

رضا پهلوی را در خوشبینانه ترین حالت میتوان تا کنون مدافع دزدان و قاتلان دوران پهلوی دانست و به طور زیرکانه ای میخواهد همان بساط را احیا کند. زیرا خود را مدافع همان سیستم قبلی میداند و برای احیای آن تلاش میکند. مگر اینکه بیاید از همه آن جنایات تبری جوید. تا وقتیکه این کار را نکرده است اپوزیسیون چپ و انقلابی و مردم حق طلب حق دارند او را مدافع قاتلین و دزدان و مستبدان بدانند.

هر وقت رضا پهلوی وجود زندانی سیاسی٬ اعدام مخالفین سیاسی٬ استبداد و کشتار مردم و دزدیهای میلیاردی و… به ریاست پدر و پدر بزرگش را محکوم کرد و خود را وارث آن تاج و تخت و سیستم و سیاست ندانست و از کل آن سیستم تبری جست٬ میتواند مثل هر شهروند دیگری و به عنوان یک فرد با هر سیاستی حتی پادشاهی و سلطنتی٬ مدعی دمکراسی و آزادی و حقوق بشر باشد و هر کاری میخواهد انجام بدهد و در میان اپوزیسیون جای پیدا کند.

همچنانکه فردا طرفداران جوان خمینی هم نمیتوانند و نباید اجازه پیدا کنند که عکس حسن خمینی و یا یکی دیگر از نوه های او را بلند کنند و بگویند آنها هم وارث حکومت مذهبی و اسلامی هستند و هم جنایات رژیم اسلامی را محکوم نمیکنند و هم از پولهای باد آورده و دزدی اموال مردم ارتزاق میکنند  و… و هم عکسش را در تجمعات ما مردم آزادیخواه به عنوان رهبر یک جنبش و بدتر از آن “رهبرمردم” با خود حمل کنند و از ما انتظار داشته باشند که اعتراض نکنیم.

گویا  به این دلیل که خود این افراد مستقیما جنایت نکرده اند ما باید دفاعشان از جنایتکاران و به جیب زدن پولهای دزدیده شده را به آنها ببخشیم. اگر آنها چنین فکر میکنند باید متوجه این وقعیت بشوند که مردم ایران تا این حد حافظه تاریخی خود را از دست نداده اند.

اما اینجا لازم است تاکید کنم که این گونه افراد محکوم نیستند به جرم متولد شدن در یک خانواده جانی تا ابد محکوم بمانند. ما قرار نیست کسی را که جرمی مرتکب نشده باشد به جرم کس دیگر وصل کنیم. اما رضا پهلوی خود را به جرایم پدر و پدر بزرگش وصل کرده است. وظیفه ما نیست که او را از آن جرایم جدا کنیم و یا جدا فرض کنیم. تا وقتیکه که خودش آگاهانه میخواهد به آن تاریخ و آن سیاستها وصل باشد و مدافع آن جرایم است و کتاب و نوشته هایش اینرا به روشنی بیان میکند٬ ما و مردم ایران باید به همان گونه به او برخورد کنیم که خودش خواسته است.

همینجا در مورد اصطلاح مورد علاقه سلطنت طلبان (شاهزاده) خواندن رضا پهلوی لازم است نکاتی را بیان کنم: این اصطلاح شاهزاده فرهنگی عقب مانده است که اتصال این فرد را به آن تاریخ و جنایت هم تایید میکند. در جامعه مدرن امروزی هیچ فرد و شخصیت خاصی را با شغل پدرش صدا نمیکنند. و اگر کسی این عمل زشت را انجام بدهد مورد شماتت دیگران قرار میگیرد. مثلا کسی نمیشنود جایی فردی را به اسم کارگر زاده٬ کارمند زاده٬ دکتر و مهندس زاده ٬ نخست وزیر زاده و یا سرهنگ و تیمسار زاده و…. صدا کنند. اما شاهزاده خطاب کردن رضا پهلوی که ظاهرا افتخار خود رضا پهلوی و مدافعینش است٬ نه تنها عقب مانده و تحقیر آمیز بلکه برای خود رضا پهلوی هم باید کسر شان محسوب میشد. اما ظاهرا این طیف بویی از فرهنگ مدرن و امروز نبرده اند و هنوز دیگران را رعیت فرض میکنند که فرد مورد علاقه خود را شاهزاده ختاب میکنند. همین فرهنگ و سیاست سندی غیر قابل انکار در تعلق و اتصال رضا پهلوی به سیستم گذشته است.

نمیشود کسی حامی آن همه جنایت و دزدی باشد از آن استفاده کند و یک مورد هم آن جنایت را محکوم نکند و خود را وارث آن بداند و ما تحت عنوان آزادی بیان عکس او را تحمل کنیم. ما دولت نیستیم که آزادی بیان دیگران را تضمین کنیم. اینجا بحث آزادی بیان بی ربط ترین موضوع است. زیرا آنها آزاد هستند خودشان در تجمعات و مراسمهای خودشان هر کاری که میخواهند انجام دهند.

در این مورد مشخص (تجمع استکهلم) و نظایر آن بحث ما با آنها این است که آنها اجازه ندارند مزاحم تجمع و اهداف تجمعات دیگران بشوند. اگر بخواهند با پررویی و لمپن بازی آنطور که در تجمع استکهلم روی داد و من کلیپ آنرا دیده ام برخورد کنند٬ ما علاوه بر نقد و افشا آنها باید بخواهیم که از صف ما فاصله بگیرند.

در عین حال این یک موضوع سیاسی جدی است و هیچ انسان و جریان اپوزیسیون انقلابی و چپی نباید حضور این عکسها را تحمل کند. اپوزیسیون انقلابی ایران و بویژه چپها و کمونیستها نباید اینقدر ساده باشند که این دودوزه بازی و فرصت طلبی رضا پهلوی ومدفعینش را از آنها بپذیرند.

لازم به توضیح است باید فرق گذاشت بین پرچم و عکس رضا پهلوی. بالاخره پرچم داستان دیگری دارد. پرچم آیکون ناسیونالیسم ایرانی است. یک آیکون راست و نشانه مدافعین یک جنبش راست و ناسیونالیست و عظمت طلب ایرانی است که فراتر از سلطنت طلبان است٬ علاوه بر ناسیونالیستها حتی بخشی از چپهای سنتی این پرچم را مال خود میدانند. نقد فلسفه این پرچم سه رنگ با عکس شیر و شمشیر اسلام در دست٬ که رضا پهلوی هم مدافع آن است٬ داستان دیگری دارد و این دو را نباید یکی دانست. یکی سمبل جنبشی راست و ناسیونالیستی و آریای پرست است و باید افشا و نقد شود و دیگر مدافع این سمبل و در عین حال مدافع تاج و تخت و سیستم و جنایاتی است که در یک دوره تاریخی معین در ایران انجام گرفته است.

رضا پهلوی از این تاریخ دفاع میکند و در کتاب خود صدها صفحه از خدمات پد و پدر بزرگش نوشته و در انظار عموم میاید ریاکارانه از حقوق بشر و دمکراسی و اتحاد حرف میزند. این ریاکاری را باید افشا و طرد کرد.

در ضمن لازم است اینرا تاکید کنم با چنین کسانی میتوان پنل داشت٬ میتوان در یک جلسه بود و میتوان مناظره کرد در این مناسبتها میتوان او را و ماهیتش را نقد و افشا کرد. اما وقتی مدافعینش عکس او را میخواهند به تجمعات ما اپوزیسیون و نه تجمع خودشان تحمیل کنند باید گفت: نشد اول این آقا برود از آن همه جنایت و دزدی تاریخ دوران سلطنت پهلوی تبری بجوید بعد بیاید. و دوم اینکه موضوع تظاهرات و تجمع دیگران تصمیم اش و مقرراتش با برگزار کنندگان آن است و کسی حق ندارد آن مقررات را زیر پا بگذارد.

************************