نمایش میلیونی مجاهدین خلق در پاریس در روز بیست وسوم ژوئن با شرکت امثال جولیانی شهردار سابق نیویورک و دیگر لابیهای صهیونیستی از هیئت حاکمه آمریکا و اروپا با دستمزدهای گزاف به گفته بیزینس تایم “صد هزار دلاری ” ، وبا شرکت کنندگانی که بصورت اجاره ای با قول “پاریس پانزده یورو” آورده شده بودند که در شبکه های مختلف اینترنتی منتشر شده است که این شرکت کنندگان از تابعین کشورهای دیگر بوده ند.
(لینک راجع به دستمزد “صد هزار دلار ی”جولیانی که البته توپچی قدیمی ودستمزد بگیر مجاهدین است که البته میخواهد از مجاهدین هم در جهت سیاستهای لابی گری و جنگ طلبی نتانیاهو هم استفاده کند.
http://www.ibtimes.com/articles/320246/20120327/mek-iran-peoples-mujahedin-rudi-giuliani.htm)
لینک به ویدئو شرکت کنندگان در مراسم بیست وسوم ژوئن مجاهدین در پاریس )
http://www.youtube.com/watch?v=M1sS7oxCSPM&feature=player_embedded(
درحالیکه اوضاع منطقه روز بروز خطرناک تر میشود و تهدیدات جنگ بالا میگیرد رهبران مجاهدین در نمایشی در پاریس باز قصه تکراری “خطر بمب اتمی ” رژیم ایران را دوباره برای تحریک انچه آنها “جامعه جهانی ” میخوانند -بخوانید قلدرهای امپریالیستی -مطرح میکنند . مریم رجوی در این مورد در نمایش پاریس در بیست وسوم ژوئن درا ین رابطه سخن از “تغییر دوران “میراند . تغییر دوران برای او نه تنها پایین آمدن از شعارهای قبلی اش در رابطه با “اشرف کانون مبارزه ” معنی میدهد واکنون تن دادن به کمپ ترانزیت “لیبرتی ” بلکه در پی “دوران جدید”یعنی تغییر در منطقه با سرنگونی رژیم سوریه و پس از آن ایران نه با قدرت مردمی بلکه
“دخالتهای بشردوستانه ” قدرتهای بزرگ امپریالیستی است . مریم رجوی در زمان بوش خواستار “تغییر دمکراتیک از دمشق تا تهران “بود ولی حربه استراتزیک او مبنی برپا کردن یک جنگ خانمانسوز برعلیه مردم ایران با سقوط دولت بوش درواقع کند شد . ولی با استراتزی جدید امپریالیسم در منطقه وتجربه امپریالیستی در لیبی ، و فرستادن تبریک رجوی به “انقلابیون لیبی” که یک مشت شورشی ساخته شده تحت لوای ناتو بودند و این تنها چیزی که در لیبی نبود “انقلاب “نبود ، رجوی این “پیروزی در لیبی ” را “شب قدر “خواند وبرای خود دست گرم کرد و رقصان در جهت ایجاد سرنوشت لیبی برای ایران بود. در این رابطه خانم رجوی بارها پیامهای علنی غیر علنی به سران قدرتهای بزرگ ارسال نمودند وهربار البته “حمایت از مقاومت “خود را خواستار شدند. د راین روز بیست وسوم ژوئن خانم رجوی دوباره خواسته های خود را همانند نتانیاهو ودر سطح آنها مطرح کرد :او گفت “حال اگر معتقدید که رژیم ولایت فقیه، زیر فشار تحریم‌های بین‌المللی، از برنامه بمب‌سازی دست برمی‌دارد، چه خوب! ولی برای تحقق این هدف باید قاطعیت به خرج بدهید.
این البته به سود مردم ایران است که آخوندها جام زهر را سر بکشند و عقب بنشینند.
اما اگر یقین کردید که آخوندها هم‌چنان در مسیر ساختن بمب پیش می‌روند، بازهم سیاست صحیح، قاطعیت هرچه بیشتر است“.
مریم رجوی در واقع خواستار “قاطعیت “است . “قاطعیت تحریم “برای مریم رجوی کافی نیست برای همین بایستی که باز هم “قاطعیت “نشان دهند . تحریمی که مردم ایران اکنون زیر بار این تحریم ها خرد میشوند واز داشتن داروهای اولیه محروم میباشند ، واین تحریم ها ی قدرت های بزرگ هر کس میداند که در چهارچوب سناریوی “رژیم چنج ” معنی دارد وبس . پس قاطعیتی که رجوی عنوان میکند چیزی ناقوس نحس جنگ نیست . البته این ناقوس نحس جنگ را رجوی با “حمایت از مقاومت “خود میخواهد او درا ین رابطه اکنون الگو برداری از دخالت “بشردوستانه “با بمب های ناتو در لیبی و سوریه را در نظر دارد و این “قاطعیت “را در واقع به این گره میزند که هیچکس مانند رجوی منافع امپریالیستها را “تضمین “نخواهد کرد ودر همین رابطه میگوید :
بنابراین آقایانی که خطر اتمی ملاها را کم اهمیت جلوه می‌دهید، به مردم خودتان و به تمام جهان خیانت می‌کنید.“
آقایان! شما مجرمید، شما که دنیا را در مقابلِ بحران اتمی ملاها بی‌راه‌حل نشان می‌دهید، شما مجرمید.
توقف خطر اتمی ملاها امکانپذیر است و تنها راه آن تغییر دیکتاتوری ملاها است که برعهده مردم و مقاومت ایران قرار دارد.
پس اگر حقیقتاً نمی‌خواهید بمب اتمی را به آخوندها تقدیم کنید، با مقاومت مردم ایران برای به زیر کشیدن این رژیم، همسو و همراه شوید و خواست آنها را به رسمیت بشناسید: یک ایران بدون سرکوب و اختناق، یک ایران بدون اتمی و یک ایران بدون ولایت فقیه”.
استراتژی مریم رجوی بر جنگ سوار است و سعی کرده است تا میشود در این جا روغن قضیه را داغ کند وبر سر این مساله اتمی که اکنون مورد توجه جنگ طلبان وکشورگشایان جهان است ، مانور بدهد . از زمان اشغال عراق تاکنون امید داشته اند که به ایران حمله شود واین ها بتوانند از این حمله نقش چلبی ها را بازی کنند. در همین رابطه نیز به شکلهای مختلف با دستگاههای امنیتی خارجی از جمله اسرائیل همکاری کرده اند که این روزها خبرهایش توسط سیمون هرش خبرنگار معروف آمریکایی منتشر شد.
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/04/120406_hersh_mek_training.shtml
البته مجاهدین خلق در گذشته نیز توسط آقای حسین مدنی “سخنگوی اشرف ” سابق از “همکاری با هرکشور دمکراتیک از جمله آمریکا ” سخن گفته بودند .
http://www.npr.org/blogs/ombudsman/Los_Angeles_Times.pdf
در گذشته تر نیز در زمان همان بوش پسر که عراق را اشغال کرده بود و مسعود رجوی از زبان “سخنگوی اشرف “یعنی حسین مدنی “آمادگی هر گونه همکاری با کشورهای دمکراتیک از جمله آمریکا “را مطرح میکرد ، تلویزیون مونیتور آلمان طی برنامه ای ومصاحبه ای از پیوند دیرینه وهمکاری مجاهدین با دستگاههای پنتاگون ، سیا پرده برداشته و در این مصاحبه عنوان شد: “اینها برای ما کارهایی کرده اند که ما از انجام آن خود شرم داریم .” البته برای کسانی که قبلا با یک دیکتاتور مانند صدام همکاری داشته اند ظاهرا این “هرگونه همکاری با کشورهای دمکراتیک از جمله آمریکا ” شرمی ایجاد نمیکند.
حملات فیزیکی اخیر به جداشدگان آنها در پاریس نیز یک بار دیگر ماهیت ضد دمکراتیک این جریان را برای اپوزیسیون ایرانی مشخص کرد و مشخص کرد که صرف ضدیت با رژیم ایران حتی ضدیت خونین به یک جریان مشروعیت ترقی خواهی نمیدهد
http://www.youtube.com/watch?v=p8zLTg9u9mI&feature=player_embedded
در یک کلام مجاهدین خلق یک جریان ارتجاعی وجنگ طلب میباشند که خطر افزونی برای جنبش های ترقی خواهی در ایران دارند و سیاست و استراتژی آنها براساس جنگ افروزی امپریالیستی و حمایت از آ نها سوار میباشد و حفظ “اشرف ” سابق در عراق هم در چهارچوب همین استراتژی میباشد که شاید تاقاری بشکند و ماستی بریزد و جنگی بشود واینها در عراق میدان پیدا نمایند وبهمین جهت با تمامی قوا متحدین استراتژِیک خود در منطقه را از آمریکا تا اسرائیل ودیگر کشورهای متحد ارتجاعی عرب میبینند ودرعراق نیز علاوی ها ، در همین رابطه است که باید با این جریان که جنگ طلب و همچنین در درون ضد دمکراتیک است و زمینه را برای دخالت های امپریالیستی قدرتهای بزرگ در ایران میخواهد فراهم کند و حتی برای آینده ایران به قدرتهای بزرگ امپریالیستی “تضمین منافع “از جیب مردم ایران میدهد برخورد نمود واین گروه را افشا و ایزوله کرد .
علی شمس -مسئول سایت سابق خبرگاه