زنگ خطری برای آینده کردستان!

تغییر و تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، داده هایی را به دست میدهند که بسیار حائز اهمیت هستند. این داده ها قاعدتا نباید از چشم  مردم محروم و فعالین سیاسی و اجتماعی به دور بمانند.  تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف آن جنبشها باید در اولویت کار و فعالیت ما قرار گیرد. داشتن نقشی منفعل و صرفا نظاره گر، آن خطایی است که مردم تحت ستم ما، درآینده باید تاوان آن را بپردازد.

در همه این کشورها، نیروهای فرا منطقه ای با استراتژی نسبتا دراز مدت خود، با همکاری قدرتهای مرتجع منطقه ای که به میدان آمدن توده های محروم را مساوی با به زیر کشانده شدن سلطه ظالمانه خود میدانند، از آب گل آلود موجود حداکثر استفاده را برده  و در این مناطق بحرانی، یارگیری کرده و با صرف انرژی، پول و اسلحه، این جنبشهای واقعی و عدالتخواهانه را به انحراف کشانده  و درنهایت، به زانو در می آورند. هرچند که بروز ظاهری و نحوه کار آنها در این کشورها متفاوت است اما محتوا و هدف همه آنها یکی است. از افغانستان و عراق گرفته تا مصر، لیبی، سوریه و غیره  شاهد تکرار همان سناریو هستیم. در آغاز، یک جنبش اعتراضی با محوریت محرومین و فعالین واقعی اجتماعی شکل میگیرد و حتی موفقیتهای چشمگیری را هم به دست می آورد.  اما طولی نمیکشد که سر و کله گروههای مسلح، مذهبی و فاشیست پیدا شده و به سرعت  فضای سالم و انقلابی را به صورت کاملا کارگردانی شده، و با استفاده از توهم، ناآگاهی و عدم تشکل های واقعی توده های محروم، در اختیار خود میگیرند.  در نتیجه، نیروهای واقعی مردمی به حاشیه رفته و تلفات جانی بیشمار و ضرر و زیان اصلی راهم بر آنها تحمیل میکنند.

شرایط متلاطم خاور میانه و مشخصا ایران، که سرخط بیشتر خبر ها و تحلیلهای خبرگزاری ها و نشریات  در سطح جهانی است، کردستان را هم به ناچار در بر میگیرد. در کردستان جنبشهای اجتماعی سالیان درازی است که در جریان است. این جنبشها که ریشه همگی آنها در وجود بی عدالتی و ظلم و ستم بوده، هیچوقت خاموش نشده اند. این مسئله ویژگی خاصی به کردستان داده و سوخت و سازهای خاص خود را هم دارا بوده است.

در این منطقه همیشه دولتها از نهایت خشونت و ارعاب، در سرکوب اعتراضات مردم محروم استفاده کرده و در مقابل هم گروههایی به مقاومت مسلحانه و دفاع از خواستهای مردم و غیره، برخاسته اند. نحوه فعالیت هر یک از این دسته ها بنا بر ماهیت طبقاتی و اجتماعی خویش دارای فراز و نشیبهایی بوده و تاثیرات خود را هم بر مبارزات مردم این دیار در طول تاریخ، گذاشته اند.( بررسی و جمعبندی این تاثیرات خود میتواند موضوع بحث و تجزیه و تحلیل جداگانه ای باشد.)

هم اکنون چندین گروه که اغلب هم مسلح هستند، وجود دارند که هر کدام داعیه دفاع از مردم کرد و خواسته های آنها در کردستان را دارند. بعضی از آنها تا آنجا پیش رفته اند که در تریبون های جهانی و در موقعیتهای گوناگون، خود را نماینده مردم کردستان قلمداد میکنند. نکته ای که این گروهها به عمد و یا غیر عمد فراموش میکنند این است که، مردم کردستان و محرومین این دیار هیچگاه این فرصت را نداشته اند که در یک انتخابات مستقل و آزاد شرکت کنند و نمایندگان واقعی خود را بر گزینند و طبعا هم بر این اساس، نماینده ای واقعی ندارند.” اینکه چرا این افراد و گروهها خود را نماینده مردم کردستان جا میزنند، دلیل خاص خود را دارد و پدیده تازه ای نیست.”

فعالیت و نحوه مبارزه هر کدام از گروهها و احزاب سیاسی تا آنجا که به چهارچوب درون گروهی خودشان محدود میشود، به خود آنها مربوط است اما آنجایی که به نحوی فعالیتهای آنها تداخلی با نحوه و سرنوشت مبارزه مردم محروم، پیدا میکند، حائز اهمیت بوده و نمیتوان با بیتفاوتی از کنار آن گذشت.

فرض کنیم که کنترل کردستان از دست حاکمیت کنونی خارج شود، ما به غیر از گروههای مسلح موجود و شناخته شده در اپوزسیون، شاهد تکاپوی عوامل و بقایای رژیم اسلامی، گروههای سلفی بنیاد گرا، که از طرف قدرتهای منطقه ای هدایت و مسلح میشوند و دیگر عناصر و گروهها که هر کدام به نحوی قارچ گونه و هدفمند سر بر میآورند، روبرو خواهیم بود. طبیعتاً هر کدام از این گروهها به نوبه خود، تلاش خواهد کرد که کنترل امور را در دست گرفته و رقبای خود را به هر قیمت، از سر راه بردارد آنگاه میشود فهمید که مردم محروم و بیگناه به چه روزگاری دچار خواهند شد. تا قبل از این مقطع فرضی، مردم با یک دستگاه دولتی ضد عدالت سرو کار داشته اند اما حالا با انواع دسته های مسلح که هر کدام، خود را بر حق و بقیه را ناحق میداند، روبرو خواهند شد. پیش بینی نتایج چنین وضعیت فاجعه باری چندان مشکل نیست.

ناگفته نماند که در گذشته نه چندان دور در کردستان، ما شاهد کشمکش و جنگ و خونریزی بین دو گروه مسلح و رقیب بوده ایم و نتایج زیانبار و وحشتناک آن درگیریها را هم به چشم خود دیده ایم. در آن مقطع فقط دو گروه وجود داشت و اما امروز، ده ها گروه اعلام موجودیت کرده اند.

این بحث به این معنی نیست که نسبت به آینده و تغییر و تحولات احتمالی وحشت داشته باشیم، کما اینکه اگر از کنار وقایع و داده ها در دیگر کشورها، که به آن اشاره شد بگذریم، این ترس و واهمه به حق، جای خود دارد. اما بر عکس، اگر به عنوان اکثریت مردم تحت ستم، به حقوق و تواناییهای واقعی و بالقوه خود آگاهی پیدا کنیم، میتوانیم با اعتماد به نفس برای روبرو شدن با هر سناریویی آمادگی داشته و با داشتن بدیل های مناسب، غافلگیر نشده و در مقابل عمل انجام شده قرار نگیریم.

اولین خواست ما میتواند این باشد که هیچ حزب، گروه و یا فردی حق حمل اسلحه و فعالیت مسلحانه را در کردستان نداشته باشد. اگر قرار بر این شد که مردم محروم برای دفاع از خواستهای خود و تامین امنیت اجتماعی و فردی، به زور متوسل شوند، میتوانند از طریق شوراهای مردمی، سازماندهی و تدارکات لازم را در این زمینه، به شکلی کاملا آزاد و مدرن، به عهده گیرند. در چنین شرایطی شکل و محتوای مبارزه مسلحانه تا کنونی هم دچار تغییر و تحول بنیادی خواهد شد.

( تازه، همین امروز هم این امکان برای  گروههای سیاسی مسلح که اهداف و منافع مشترکی دارند، وجود دارد که نیروی نظامی واحدی، مستقل از همه آن احزاب و گروه ها به وجود آورده که از تک تک این گروهها و آحاد آنها، در مقابل تهدیدات احتمالی حفاظت کند. این به خودی خود بخشی از انرژی هر یک از تشکل ها را برای فعالیتهای  سیاسی و اجتماعی، آزاد کرده و به لحاظ نظامی هم اقتدار بیشتری پیدا خواهند کرد. چه بسا این تجربه مدلی برای آینده منطقه هم باشد.)

سوال این است، پس امنیت شهرها و روستا ها چه میشود؟ حتی ممکن است که گروههای مسلح هم دلیل مسلح بودن خود را جواب به این سوال یعنی دفاع از حقوق و امنیت مردم در کردستان، عنوان کنند. اما جواب ما کاملا روشن و صریح است وظیفه یک گروه سیاسی و یا اجتماعی فعالیتهای سیاسی و اجتماعی است نه کار نظامی و امنیتی. هر گروه و تشکّل اجتماعی اعم از صنفی و سیاسی باید بتواند بدون ترس و واهمه و با آرامش، مجال آن را داشته باشد که فعالیتهای خود ر سازمان داده و حول شعارها و برنامه های خاص خود، نیرو بسیج کرده، نه تهدید کند و نه تهدید شود.

 وظیفه دفاع و ایجاد امنیت را باید ارگانی سازمان یافته، آموزش دیده و مسلح، تحت نظر و رهبری شوراهای منتخب مردم که  از همه اقشار و طبقات  و مستقل از هر نوع وابستگی سیاسی و اجتماعی باشد، به عهده گیرد. اولویت کار این ارگان مستقل، دفاع از دستاوردهای اجتماعی، سیاسی و منافع عمومی و امنیت کل آحاد جامعه است. ناگفته پیداست که کارایی چنین ارگانی جدا از معتبر بودن آن، به مراتب بیشتر است و در ضمن این سیستم سد راه تمامی آن دسته ها و گروههایی که هر کدام با سبک و سلیقه خود قصد اجرای قانون را داشته باشند، میشود.

.

در اینجا ما مردم ستمدیده کردستان با این خواست خود میتوانیم به سادگی و با دلایل روشن دوستان را از غیر دوستان تمیز دهیم. آن گروهها و کسانی که منافع خود را با ما مشترک میدانند قطعا ما را به صورت گسترده ای یاری خواهند داد و جبهه ما را در مقابل دشمنان عدالت، آزادی و انسانیت و همچنین معامله گران سیاسی، تقویت میکنند. و آنهایی هم که احتمالا در مقابلمان می ایستند را لااقل بهتر از هر زمان میشناسیم.

این یکی از خواستهای فوری جنبش کردستان برای آماده و متشکل شدن است قطعا باید و میشود که در عرصه های دیگر اجتماعی و در جهت بهبود سطح زندگی روزمره، قدمهای بعدی را برداریم.

شرکت شما مبارزین خستگی ناپذیر در این بحثها و ارائه پیشنهادها ی به جا، جنبش اجتماعی و انقلابی در کردستان را تقویت میکند.

کاوه دوستکامی ۳ تیر ۱۳۹۱