مصر : جدال انقلاب وضد انقلاب

مقدمه : در میان ۲۲ کشور عربی، کشور مصرحدود ۴/۱ جمعیت جهان عرب را تشکیل میدهد.هرگونه تحول در مصرتاثیرات مستقیم وغیر مستقیمی در جهان عرب وکل منطقه دارد.ازتاثیرات کودتای عبدلناصر وپان عربیسم گرفته تا صلح سادات با اسراییل ودیگر تحولات در مصر، دیگر کشورهای عربی را در اسرع وقت در بر میگرفت.
جنبش انقلابی سال گذشته در مصر هم تاثیرت خودرا در جهان عرب ومنطقه تا کنون بر جای نهاده. هرگونه سرانجام این انقلاب میتواند در انقلاب وسرانجام انقلابات ناتمام منطقه مستقیم تاثیر گذار باشد.
هم از این روست که مردم انقلابی مصر ، منطقه ودنیا وهمچنین نیروهای ضد انقلاب در مصر ، منطقه ودنیا به این تحولات چشم دوخته وهرنیرو میخواهد این تحولات را به نفع خود به سر انجام برساند.
نیروهای ضد انقلاب وجامعه مصر
مصر از سال ۱۹۵۲ که توسط سرهنگ ناصر به پیروزی رسید تا کنون توسط حکومت نظامیان اداره میشود. این دیکتاتوری نظامی هر اعتراضی در جامعه را بنام ضد انقلاب ناصری سرکوب میکرده. چه آنوقت که عبدلناصر زنده بود وشعارهای ضد آمریکایی واسراییلی سر میداد وچه بعد از مرگش در زمان سادات ومبارک که از کارگزاران دولتهای آمریکا واسراییل بودند.اکثریت مردم مصر جز گرسنگی، بی حقوقی مطلق وکشتار وشکنجه وزندان نصیبی نداشتند
۶۰ سال دیکتاتوری نظامی در مصر تمام تاروپود اقتصادی،سیاسی واجتماعی جامعه را در خود فرو برده. اقتصاد مصر کلا در دست نظامیان قرار دارد. اکثر کانونهای ثروت ومعاملات اقتصادی مستقیم وغیر مستقیم در دست حکومت ژنرالها قبضه وکنترل شده.
خیزش توده ها از سال گذشته که به سرنگونی مبارک انجامید هنوز هیچ ضربه کاری به این نظام الیگارشی وارد نیاورده. ژنرالها با مواجهه انقلاب مجبور به عقب نشینی تاکتیکی شدند تا در فرصت اول تمام قدرت را مانند قبل قبضه کنند.

اخوان المسلمین وانتخابات
نیروهای ضد انقلاب در مصر وحامیان عربی وجهانی آنان به خصوص دولت سعودی وآمریکا ، با دیدن انقلاب وناتوان از خاموش کردن آن بفکر چاره افتادند. مجبور شدند که مبارک را فدا کنند تا انقلاب را خاموش کنند اما چون موفق نشدندقول انتخابات دادند. قرار شد که این بار با دمکراسی وانتخابات سر مردم را شیره بمالند وبه خانه هایشان روانه کنند.
اخوان المسلمین ، این جنازه جهل وجنایت ۱۴ قرن قبل را به مردم هدیه دادند. تمام نورافکنها ودوربینها به چرثومه این دایناسورها نشانه گرفته شد. گفتند این تنها آلترناتیو این انقلاب است. دولت آمریکا با این” رهبران انقلاب” شب وروز به مذاکره نشستند وخیلی از این دایناسورهای اسلامی را در کنگره و دیگر وزارتخانه های آمریکا راه دادند وقول گرفتند که انقلاب هیچ خدشه ای به روابط ومناسبات آنان وارد نخواهد کرد. قرار شد که ژنرالها در قدرت بمانند وانتخابات ،اسلامیون را در پارلمان و ریاست جمهوری به قدرت برساند. البته فقط اخوان المسلمین نبودند که در پارلمان دعوت شدند بلکه اینان تازه از نوع اسلامیون لیبرال بودند. دیگر دستجات اسلامی چون سلفی هم در مذاکره وقدرت سهیم شدند. پارلمان شد باغ وحشی که اکثریت اعضای آن را جانوران اسلامی از اخوان المسلمین به ظاهر اهلی گرفته تا سلفی های وحشی وآدمخوار را شامل میشد.
مردم انقلابی ونمایندگانشان که در حقیقت موتور محرک انقلاب بودند زیر بار نرفتند وشبانه روز در میدان تحریر به اعتراض نشستند و انتخابات وپارلمان را فرمایشی ارزیابی کردند و خواهان سقوط تمام و کمال حکومت ژنرالها شدند. نیروهای اسلامی رسما اعلام کردند که انقلاب تمام شده ومردم باید به خانه برگردند ودر انتخابات شرکت کنند. مردم خوب میدانستند که انقلاب در نطفه خفه شده و هیچکدام از اهداف خود که نان ، مسکن، ازادی و کرامت انسانی باشد تحقق نیافته.
این بار اخوان المسلمین وژنرالها با هم دست به سرکوب وکشتار انقلابیون زدند وبالاخره توانستند یک انتخابات قلابی را به مردم تحمیل کنند واکثریت آراء را بین خود تقسیم کنند وبه خیال خود مردم را به خانه بفرستند.
اوضاع وخیمتر میشود
آنچه مردم رادر مصر به خیابان کشانده بود عمدتا اوضاع اقتصادی وفقر وبیحقوقی اکثریت مردم بود. انتخابات ودیگر شامورتی بازیهای نظامی- اسلامی- سرمایه دردی از مردم دوا نکرده بلکه اوضاع را حتی از دوران حاکمیت مبارک هم بدتر کرده. منابع مالی توریسم ودیگر منابع اقتصادی تحت الشعاع انقلاب از وضع بدتری برخوردار شده، مردم در هر فرصتی به خیابان سرازیر شده وخواهان حقوق حقه خود میشوند.
این بار مردم عناصر اسلامی در حکومت را هم مسئول بی حقوقی خود میدانند.
اسلامیها واخوان المسلمین سعی میکنند هر چه زودتر کانونهای قدرت را پر کنند ودولتی تشکیل دهند تا بتوانند به قول خودشان جواب نارضایتی مردم را بدهند. حالا با هر وسیله (هویج وچماق).
انتخابات ریاست جمهوری شروع میشود. از آنجا که داشتن اکثریت در پارلمان وریاست جمهوری میتواند در میان وحتی کوتاه مدت، قدرت ژنرالها را خدشه دار کند، ژنرالها دست به ترفند جدیدی میزنند واعلام میکنند که پارلمان بی پارلمان وکاندیداهای ریاست جمهوری ژنرالها واخوان المسلمین هر دو اعلام میکنند که اکثریت آراء را بدست آورده وخود را رئیس جمهور مصر میدانند. در حقیت این باغ وحش حکومتی جدا خر تو الاغ میشود.
تازه شورای ژنرالها قانون وضع میکنند که رئیس جمهور در حقیقت هیچ نوع قدرت اجرایی اساسی ندارد وکانون قدرت کشوری کماکان در دست ژنرالها باقی میماند.
ژنرالها به دو دلیل در این موقعیت دست به چنین تاکتیکی زدند. از یکطرف میدیدند که تا همینجا، مردم وحتی طرفداران اخوان المسلمین با پیاده کردن قوانین اسلامی در جامعه مصر مورد تنفر مردم قرار گرفته اند وبه گمان خودشان میتوانند مردم و انقلابیون متنفر از قوانین اسلامی را بطرف خود سوق دهند وانقلاب را از درون خفه کنند ودر عین حال اخوان المسلمین را از شرکت در قدرت برحذر دارند.. ژنرالها به ابن نتیجه رسیده اند که حتی نمیتوانند اسلامیون را در قدرت شرکت دهند. بواسطه اینکه تمام اقتصاد ،سیاست وقدرت درمصر دهها سال به ژنرالها گره خورده وبه سادگی نمیتوان این قشر تازه به پارلمان رسیده را در آن سهیم کرد. ژنرالها در حقیت میخواستند این الاغ را،تا قبل از اینکه جفتک بیاندازد، سر حجله بکشند .
انقلاب ناتمام
اخوان المسلمین که تا دیروز بمردم میگفت که انقلاب تمام شده به خانه برگردید، امروز اعلام کرده که به خیابان برگردید زیرا حکومت هنوز نظامی است، هنوز اسلامی نشده.انقلاب ناتمام است.
مردم انقلابی بیش از پیش به ماهیت ژنرالها واسلامیون پی برده اند. مردم از این دعوای بالایی ها دارند استفاده میکنند ودوباره به خیابان سرازیر شدند.
جامعه مصر وبه تبع آن جوامع منطقه خاورمیانه دو راه دارند.
یکی اینکه ضد انقلاب حالا از نوع اسلامی- لیبرال ویا ژنرالی ویا مخلوطی از این جانیان واستثمارگران بتوانند قدرت را بگیرند ومردم را به خانه بفرستند. در این صورت اوضاع از این هم که بوده بدتر میشود جنایت، کشتارو بی حقوقی همه جامعه را بیش از پیش فرا میگیرد. هیچکدام از این حکومت گران سرسوزنی نمیتوانند از درد مزمن مردم کم کنند. اوضاع بین المللی هم بنفعشان نیست. اروپا و آمریکا خود در وضعیت بد اقتصادی قرار دارند وحتی کوتاه مدت هم نمیتوانند دردی از جامعه درمان کنند.
دوم اینکه مردم این بار که دوباره به خیابان آمده در خیابان بمانند وژنرالها ومسببین این جنایت وبیحقوقی جامعه را شناسایی ومحاکمه کنند. آنوقت حکومت شورا های خودرا بر قرار کنند . حکومت انسانی که از فقر ، ستم، اعدام ، زندان سیاسی، ژنرال ،جنگ، اعدام ، اسلام و سنگسار خبری نباشد. این امر در گرو یک حزب کمونیستی-کارگری است که بتواند اعتراضات میلیونی مردم را رهبری وسمت وسو دهد.
شاید فقط نزد بعضی ها این یک آرزوباشد. اما حتی اگر آرزو است. برای مردم مصر ودیگر مردم منطقه دو آرزو وآینده بیشتر باقی نمانده.
یکی آینده حکومت ژنرالی-آمریکایی-مبارکی- اسلامی- دمکراسی
و دیگری حکومت انسانی –کارگری- شورایی وآزادی
عقل سلیم، انسان شریف وآگاه وآزاده حتما دومی را انتخاب میکند.
راه سومی وجود ندارد.شاید مردم مصراینبار راهگشای دیگر مردم منطقه در خاورمیانه باشند.