مبارزه طبقاتی در نظام سرمایه داری امری واقعیست

از همان لحظات اولیه اطلاع یافتیم که دوستان وهم طبقه ای هایمان از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری روز جمعه ۲۶/۳/۱۳۹۱در حین بر گزاری مجمع عمومی سالیانه توسط نیروهای مدافع سرمایه داری ایران مورد شدیدترین آسیب وآزار قرار گرفته و با وجود همه آن آسیب وتهدید و ارعاب ها وایجاد جوی بسیار ناگوار،نتوانسته در عزم واراده پولادین آنها در دفاع از حقوق قانونی وانسانیشان ذره ای بکاهد.با تمام توان از مجمع عمومی و خواسته های بر حق طبقاتی دفاع وپای فشرده اند.وبر عزم راسخ خویش ودیگران صد چندان افزوده اند.ما نیز به مانند عضوی از این مجمع به هم طبقه ای هایمان افتخار کرده ودرود می فرستیم.
و خوب میدانیم مثل هزاران باردیگردر گذشته،این بار نیز طبقه کارگر مورد خشم وکینه سرمایه داران قرار گرفته و شدید ترین بر خورد به آن ها اعمال شده است.قطعا تا نظام سرمایه داری ستمگر باقی بماند این تضاد ومبارزه با شدت ادامه دارد.
فریاد واعتراض اعضای کمیته هماهنگی،اعتراض وفریاد میلیون ها کارگر وزحمت کش وتحت ستم ایران وجهان است.که نمی خواهند با ذلت وخواری،حقانیت وخواسته های قانونی وانسانی شان در گلو خفه شود.این صدای یک قرن سرکوب و کشتار و شکنجه واعدام،کارگران است.اکنون رژه رفتن و شاخ وشمشیر کشیدن،خواباندن آنها بر روی زمین و با پوتین های سرکوب رد شدن از روی استخوان های خسته آنها،شکستن شاخ وبرگ گل هایی است که به راستی تیغ های آنها در سرتاسر جهان بربدنه سرمایه داری عقب مانده فروخواهد آمد.بگذار مام رحمان پیر و ایستاده فرامرز سپید موی در خون خویش بغلتند.پای محمود صالحی کبود شود وکلیه هایش از بیرون نیز مورد حمله واقع شوند.محمد عبدی پور و هر کدام از دوستان دیگر به شیوه های مختلف مورد آزار جسمی وروحی قرار گیرند.این ریشه گل هایی هستند که در سرتاسر ایران در سر زمین نفت وگاز روئیده اند و چه خوب هم روئیده اند.وبسیار عالی شد که همه کارگران ومردم تحت ستم در سرتاسر جهان فهمیدند که در اینجا در این سر زمین آفتاب وزیبایی،چگونه میلیون ها نفر بیکار ودر رنج وعذاب زندگی میکنند.
آیا با شکستن و پاره کردن دست وصورت و توهین های آزار دهنده به فعالین کارگری،مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و بحران سرمایه داری ایران حل خواهد شد؟آیا یک قرن سرکوب ودر اغوا نگه داشتن کارگران،سکوت وذلت را برای این طبقه ایجاد کرده است؟فکر می کنم سرمایه داری نه تنها در ایران بلکه در سرتاسر جهان،دیگر به آسانی قادر به سرکوب جنبش کارگری نخواهندشد.زیرا ضرورت ونیاز مبرم طبقه کارگر به زندگی است که وی را وادار می کند،برای رسیدن به زندگی انسانی و واقعی خود و همه انسان ها در تلاش پیگیر باشند.آگاهی از زندگی انسانی،و بهره مند شدن از نیروی کار خود، همه جهان را در نوردیده است.برای همین است که اعضای کمیته هماهنگی از یک طایفه یا قبیله یا یک نژاد و زبان وغیره نیست.بلکه زیباترین سروده های شمال ،فریاد کوهستان های کردستان،ضرب آهنگ های کارگران گرسنه جنوب،نغمه در گلو خفه شده کارگران تهران وغیره هستند.که به این آسانی دست از آرمان های امروز و فردای شان بر نمی دارند.جدا کردن ریحانه از تنها دخترش،سعید ومیترا از فرزندان شان،قدغه کردن مسعود از نسیم کوهستان ها،آزار جلیل محمدی وسیروس فتحی ومازیار و علیرضا عسکری ودر زندان نگه داشتن شان،نمی تواند اراده طبقاتی را تضعیف کند.ایجاد تشکل های کارگری آزاد و مستقل و واقعی به مانند هوا برای نفس کشیدن مان ضرورتی انکار نا پذیر است.واین کوچک ترین خواسته ما کارگران در این قرن است.آزار واذیت وشکنجه و تهدید وتوهین وزندانی کردن همه کارگران وفعالین کارگری را به شدت محکوم می کنیم و خواستار آزادی همه آنها هستیم.
جهانگیر محمود ویسی
عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
۴/۴/۱۳۹۱