افزایش قیمت نان حیاتی ترین بخش از زندگی کارگران را هدف قرار داده است

گفتگوی تلویزیون پرتو با جمال کمانگر در مورد افزایش قیمت نان و بیکارسازی وسیع در ایران

پرتو:ابعاد گرانی و بخصوص افزایش قیمت نان از یک طرف و مسئله بیکاریهای وسیع که در جامعه ایران وجود دارد. کارد را به استخوان طبقه کارگر رسانده است. این مسئله به سرلوحه همه رسانه های این جامعه تبدیل شده است. هر کدام یک تعبیری از آن دارند.تعبیر شما چی هست؟

جمال کمانگر: آنچه معلوم است قیمت نان را ٣٠ درصد افزایش داده اند. از یک هفته گذشته این طرح را اجرا کرده اند.تعبیر بخصوصی نمیخواهد! باید دید این چه تاثیری رو معیشت طبقه کارگر و  مردم کم درآمد و زحمتکش جامعه ایران میگذارد. اگر به جامعه ایران نگاه کنید در میان کشورهای جهان بالاترین رقم سرانه مصرف نان را دارد. یعنی حدود پنجاه درصد از آن چیزی که انسان بعنوان انرژی نیاز دارد از مصرف نان تامین میشود. و این مستقیما روی معیشت طبقه کارگر و روی آن مقدار دستمزدی که به کارگران میدهند تاثیر میگذارد. اگر به این شکل پیش برود ما شاهد گرسنگی مفرط خواهیم بود!  قبلا که میگفتند با آن میزان دستمزد کارگران یعنی ٣٨٩هزارتومان زندگی  زیر خط فقررا دارند. و کفاف زندگی آنها را نمیدهد. با این افزایش ٣٠ درصدی نان ، ضرب اول ١۵ درصد از قدرت خرید طبقه کارگر پایین میآید. که قبلا هم زیر خط فقر بودند. در کنار این افزایش قیمتها بیکارسازیها در سطح وسیعی در جریان است. هر روز شما  میبینید که گفته میشود در  “فلان واحد تولیدی  ٢٠٠ کارگر  بیکار شدند”.” ١٧٠٠ کارگر بهمان کارخانه کارشان را از دست دادند.” روزی نیست که شما با موج وسیع بیکارسازیها مواجه نشوید. این افزایش قیمت نان را  در کنار دستمزد یک کارگر بگذارید که در روز میگیرد. تا تصویر روشنی از وضعیت داشته باشید.

پرتو: اگر جامعه ایران را نگاه کنید طی سه دهه اخیر هیچ بنگاه یا مرکزی وجود ندارد تا بطور واقعی به آن استناد بکنید تا آمار و ارقام دقیقی از فقرو  بی حقوقی، از بیکاری و سایر مسائل دیگر از جمله رکود اقتصادی و اینها را  نشان بدهد. هر چه هست،  دم و دستگاه حاکم آمارها را به خورد مردم میدهند. آن جناح دیگر حاکمیت آمارهای دولتی را تکذیب میکند. از نظر آمار رسمی  بیکاری که وسیعا در جامعه  ایران وجود دارد چند درصد است؟

  جمال کمانگر: ابتدا به بخش اول سئوال شما میپردازم. وقتی شما به آمار نگاه میکنید نیازی ندارید که حتما باید یک مرکزی تعیین بکند که وضعیت چگونه است؟ اگر شما یک کارگری هستید که در شهرداری کار میکنید یا کارگر یک مرکز تولیدی هستید دستمزد شما کمتر از ۴٠٠هزار تومان است یعنی ٣٨٩هزار تومان! و شما با این افزایش قیمتی که فقط روی نان هست برای نمونه یک نان سنگگ ٧۵٠تومان است! اگر یک خانوار۵نفره یا چهار نفره باشید. حساب کنید چند تا نان در ماه میتوانید بخرید؟!  نیازی نیست که مراکز آمار به شما وضعیت را بگویند. تلفن را بردار از هرکس بپرسید بهت میگوید. یا بینندگان تلویزیون به شما خواهند گفت. مردم کم درآمد و طبقه کارگر این گرانی را لمس کرده است. آنها ماهها نمیتوانند گوشت بخرند به دلیل اینکه کیلویی ٢٠هزار تومان است. شما احتیاجی ندارید که یک بنگاهی باشد تا بگوید آمار چی هست؟  شما همین  دستمزد ٣٨٩ هزارتومانی را با مایحتاج ضروری برای زنده ماندن روزانه  که به آن احتیاج دارید مقایسه کنید وضعیت فلاکتبار را میبینید. بنگاهی نیمخواهد! دیگر نیازی به صندوق بین المللی پول نیست که بگوید اقتصاد ایران این است و آن است! نه احتیاج به بانک جهانی و دولت احمدی نژاد است نه احتیاج  به مجلس که قول “تحقیق و تفحص”  را بدهد که کدام آمار درست است یا نه! مردم اینها را دیده اند.در جواب به بخش دوم سئوال شما وقتی صحبت از بیکاری است منظور تمام نیروی آماده بکاری است که کار برایش نیست. حداقل ظرف دوسال اخیر دولت ادعا کرده بود که سه ونیم میلیون شغل ایجاد کرده است اما خودشان اقرار کرده اند که هر سال ۴٠٠هزار فرصت شغلی ایجاد کرده اند.   در بین سنین ١۶تا ٢٩ سال ٢۴ درصد بیکاری وجود دارد. در ایران بیشتر نیروی به اصطلاح “مذکر” یا “مرد” به حساب می آید نه کل زنان خانه دارو بیکار! با این حساب ۴٠-۵٠درصد نیروی جوان بیکار هستند. و کارگران شاغل هم بعضا بیکار میشوند. وضعیت قابل لمس است و احتیاجی به مرکز آمار نیست!

 پرتو: با این وصف آن کارگری که دارد کار میکند همه حداقل دستمزدش  را میدانیم چقدر است. فوقش با     این حقوق  زیر خط فقر  بتواند سه هفته دوام بیاورد. وای به حال کارگری که کار ندارد این توده مردم با این وضعیت چگونه باید کنار بیایند؟ در نیجریه سوبسیدها یا همین یارانه ها را قطع کردند میلیونها نفر وسیعا به خیابانها ریختند و  دولت را به عقب نشینی وادار کردند. آیا این افزایش قیمت نان  یک فاجعه انسانی نیست؟

 جمال کمانگر:  فکر میکنم افزایش  قیمت نان  یک  مسئله جدی  است و حیاتی ترین بخش از زندگی کارگران را هدف قرار داده است.

  درحالی که  فقر، فلاکت  و عدم دسترسی مردم به نعمات و پولی که در آن جامعه هست عیان است . نان آخرین حلقه ای  است که دولت  به آن تعرض میکند. سرمایه داری در ایران به سفره خالی کارگران تعرض میکند تا سود آوری خود را بالا ببرد. دولت تاریخا به نان سوبسید داده است! تا قیمت را بالانس نگه دارد تا مردم بتوانند با حداقلی  زندگی کنند. به نظر من افزایش قیمت نان یکی از آن نقطه عطف هاست در رابطه مردم با دولت که چگونه میخواهند با آن کنار بیایند. مردم چاره ای ندارند جز اینکه در مقابل این وضعیت بیاستند! اگر به شما گرسنگی تحمیل کردند نمیتوانید به آن تمکین کنید. اگر قرار باشد که دستمزدی که به کارگران میدهند تنها کفاف سه هفته زندگی آنها باشد. و حتی نتوانید  نان خالی را به سر سفره  خانه بیاورید چاره ای ندارید جز اینکه علیه این وضعیت بیاستید و قبول نکنید.

پرتو: میشود تعریفی از این ایستادگی مردم را بگویید؟ مردم که تشکل کافی ندارند. اتحادیه و سندیکاهای لازم را  ندارند درمحیط  کار و زندگیشان فاقد این تشکل و سرپناه هستند که بتواند آنها را متحد و متشکل کند. چگونه میتوانند در مقابل این هیولا بیاستند؟

جمال کمانگر: اینکه کارگران تشکل نداشته اند یک بحثی است اما اینکه تلاشی در این زمینه نشده است بحث دیگری است. داستان زندگی هر آدمی در هر اجتماعی،  تلاش برای تغییر وضعیتی است که از آن ناراضی است. اگر تشکل ندارند تلاش بکنند راهش را پیدا کنند، آنرا درست کند. اگر دولت نمیگذارد!  باید دولت را با مبارزه عقب راند. هم مردم و هم طبقه کارگر ناچارند مبارزه کنند. اگر کارگری در محل کار ، کارخانه یا محله کارگری،  اگر مردمی که در محله ای هستند، اگر بیکار هستید،  مجبورید یک اتحاد به وجود بیاورید. در این اوضاع  باید بزرگترین اتحاد را بوجود بیاورید. تنها راه این است که مردم متشکل شوند. در جامعه ثروت است. بحث من فقط یک بخش معین از کارگران  یا مردم را در  بر نمیگیرد. بحث بر سر ٣٠ میلیون نیروی کارو خانواده هایشان است. میتوانند بزرگترین تاثیری را بر هر سیاستی بگذارند. سیاستهای دولت را تغییر بدهند. حول افزایش دستمزدها باید متشکل شد.

پرتو: به هر صورت این یک واقعیت است که بحث بر سر تشکل سالهاست که قدمت دارد. فعالین را برای همین متشکل کردن کارگران به زندان انداختند و زبانشان را بریدند اما کماکان مقاومت هست. یک توده وسیع تر هست که در محلات هستند. آیا یک طرح معینی هست برای سازماندهی این بخش از مردم نقش زنان در این مبارزه چی هست؟ مثلا زنان آرژانتینی چند سال قبل با قابلمه و دیگهایشان بیرون آمدند و یک شورش به پا کردند! راه حل شما برای این طبقه معین که موثر واقع بشود چیست؟

جمال کمانگر: باید متشکل شوند. در کارخانه ، در محله کارگری، در شهرها و در هر جایی که ممکن است باید متشکل شوند.مردم میتوانند در کمیته های محل یا مجامع عمومی محل متشکل شوند. وقتی صحبت از خانواده کارگری میکنیم منظور زن ، مرد ، دختر، پسر و کلا همه است منظور فقط یک تیپ خاص از کارگران نیست که کار میکنند! وقتی صحبت از خانواده کارگری میشود شامل تمام کسانی میشود که از قبل فروش نیروی کار امرار معاش میکنند. این بخش میتوانند بزرگترین اتحاد را بین خودشان بوجود بیاورند. کارگران و خانوده هایشان در موقعیت طبیعی دارای این اتحاد و همدلی هستند. کارگران مجبورند  در مقابل فقر و گرسنگی که به آنها تحمیل میشود بیاستند.

پرتو: در جامعه معمولا متداول است که” دست به کلاه خودت بگیر حالا شما کار دارید”  یک توده دیگر کار ندارند. بطور مشخص کارگری شاغل و آگاه به منافع طبقاتیش و مسئول در مقابل جامعه چه باید بکند؟

جمال کمانگر: ما گفتیم و کماکان  تکرار میکنیم اگر شما کارگری هستید که کار دارید مجبور هستید با آن بخش از طبقه کارگر که  بیکار است و به عنوان ارتش ذخیره بیکاری سرمایه داری نگه اش داشته است متحد شوید. ممکن است که امروز شما کار دارید،  فردا کارت را از دست بدهید! به آمارها نگاه کنید که سرمایه داران و کارخانه داران منتشر میکنند روزانه صدها کارگر کارشان را از دست میدهند. سال جاری با توجه به شعار “حمایت از کارو سرمایه ملی ”  است بیشترین بیکاری را ما  شاهد هستیم. از نظر ما “اتحاد کارگری علیه بیکاری” امر کارگران شاغل و بیکار است. کارگری که بیکار است کار زیادی از دستش بر نمیاد!  کارگری که بیکار است از چرخه تولید بیرون افتاده است. به این دلیل ما “اتحاد کارگری علیه بیکاری” را  تبلیغ میکنیم.  کارگری که در کارخانه است اگر متحد و متشکل شود میتوانید یک جایی چرخه تولید را بخوابانید! طبقه کارگر جز اینکه در محل کار یا در محلات کارگری گلوی سرمایه دار و دولتش را بفشارد.راهی در پیش ندارد.  قدرت طبقه کارگر در تولید است. اگر کارگر نفت شیر نفت را ببندد! اگر کارگر خودرو سازی  یا کارگران برق و کارگرانی که شریانهای حیاتی جامعه دستشان است  متحد و  در کنار خانوادهای کارگری به میدان بیایند  میتوانند سیاستهای هر دولتی را عقب برانند.

پرتو: جامعه ایران غرق در ثروت است یک ثروت نجومی و افسانه در دست یک مشت انگل زالو صفت است که نقشی در تولید ندارند! آیا در تقابل با این که نان گران میشود شورش گرسنگان لازم نیست؟

جمال کمانگر: من پیش بینی این را نمی کنم که آیا شورش گرسنگان میشود یا نه؟ آنهم بدون سازمان؟ به هر حال مردم و طبقه کارگر مجبورند اعتراض کنند. مبارزه طبقاتی همیشه در جریان بوده است در دوره بحران این اعتراضات بیشتر میشود اینکه فردا مردم دست به شورش میزنند یا نه  قابل پیش بینی نیست! اما مردم چاره ای ندارند جز اینکه اعتراض کنند. مردم هرجا که برایشان ممکن است در صف نانوایی،  در محلات در پارکها در محل کار باید اعتراض کنند و این وضعیت را قبول نکنند ولی یادمان باشد که قدرت طبقه کارگر در مراکز تولیدی است همراه با خانواده هایشان در بیرون در محلات کارگری  آنجا باید گلوی دولت را فشرد.

این مصاحبه توسط سعید آرمان انجام شده است و در برنامه روز ١۵ژوئن تلویزیون پرتو پخش شد. لینک آن ر از سایت پرتو ببیند .

http://www.hekmatist.org/