ما حزب رفاه اجتماعی هستیم!

فقر و فلاکت در ایران بیداد می کند. بخصوص گرانی سرسام آور که بعد از زدن سوبسیدها شاهدش هستیم کمر کارگران و مردم زحمتکش را شکسته است. حتی قیمت نان یعنی اصلی ترین عذای میلیونها نفر نیز افزایش پیدا کرده و این بنوبه خود سفره و زندگی خیلی ها را تهدید می کند. اینهمه گرانی در شرایطی است که حداقل دستمزد چیزی حدود ۴۰۰ هزار تومان است و خودشان می گویند که خط فقر دور و بر ۱ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان است. تازه از مسکن که خیلی ها ندارند و آنهایی هم که دارند باید هر چه که در می آورند بابت کرایه خانه بدهند، بگذریم. برخورداری از درمان و بهداشت هم به جیب آدمها گره خورده است. پول داشته باشی به دردت می رسند و اگر هم نداشته باشی به تو می گویند بفرما بمیر! جان آدمیزاد درمملکت اسلامی پشیزی ارزش ندارد. در دوره پیری هم چندرغازی به اسم بازنشستگی به تو تعلق می گیرد که البته شرطش این است که از قبل به یک صندوقی و یا سازمان تامین اجتماعی وصل شده باشی وگرنه باید تا قطره آخر جانت کاری کنی و یا آخر سر بروی و کلیه ات را بفروشی تا خرج و برج را تامین کنی. اینها فقط مشت نمونه خروار هستند.
یک سئوال در برابر همه کسانی که مدعی گرفتن قدرت سیاسی در ایران هستند این است که برای تغییر این وضعیت چه می خواهند بکنند؟ برای آن چیزی که ما اقتصاد مردم یعنی شرایط کار و زندگی مردم می گوئیم چه برنامه ایی دارند؟ از نظر ما پرداختن به این امر یک شاخص مهم است که نیروهای سیاسی از چپ تا راست را با آن محک بزنیم و بر اساس این محک و سنجش از میان آنها برای فردای ایران انتخاب مناسب خود را بکنیم. اگر زمانی جنگ میان جبهه سرنگونی طلبان و اصلاح طلبان به خط تفکیک احزاب و نیروهای سیاسی در جامعه تبدیل شده بود حالا باید فرارتر از این برویم و بپرسیم آن حزب و جریانی که این رژیم را نمی خواهد معنای این نخواستنش در عرضه های مختلف چیست؟ نه به رژیم جمهوری اسلامی در زمینه اقتصادی و رفاه اجتماعی یعنی چه؟
طبعا همه مردم دوست دارند که در رفاه و آسایش زندگی کنند. مشکل اما اینجاست که نمی گذارند. یک مشت اقلیتی که بر تولید و ثروت جامعه چنگ انداخته اند زندگی پر ناز و نعمت را فقط برای خودشان می خواهند و آن را از اکثریت مردم دریغ می کنند. تا حرف هم می زنی با چماق دولت، حالا چه دیکتاتوری و چه پارلمانی، تو سرت می زنند که نکند پایت را از گلیم خودت بیرون بگذاری! شما چه به این حرفها! کافیست شکمت سیر بشه تا فردا بیایی و برای من کار کنی. سهم تو فقط همین است و بس.
بر همین اساس وقتی که احزاب اپوزیسیون بورژوایی جمهوری اسلامی می خواهند در باره رفاه اجتماعی مردم حرفی بزنند یا حرفی ندارند و یا فقط کلی گویی می کنند. بعضی از اینها حتی حاضر نیستند که به قول معروف “وعده سر خرمن ” بدهند. بشدت مواظب هستند که در بین مردم انتطار ایجاد نکنند. مثلا در منشور حزب مشروطه ایران فقط یک دو جمله کلی در این مورد وجود دارد و زمانی که کمی مفصل تر به اقتصاد اشاره می شود عمدتا از این حرف می زنند که “دولت باید خود را از اداره و مالکیت مؤسسات و َاعمال تصدی کنار بکشد و بنگاه های تولیدی را به بخش خصوصی بسپارد”. این شاه کلید حرف اپوزیسیون بورژوایی در مورد اقتصاد است. “همه چیز را به نیروی بازار واگذار کنیم تا وضع خوب شود”. غافل از اینکه همین اقتصاد بازار آزاد چه در آمریکا و اروپا به گل نشسته و برای زنده ماندش دست به تعرض همه جانبه ایی به حقوق و معیشت مردم زده است و دستاوردهای رفاهی مردم را بازپس می گیرد. بخش خصوصی و یا دولتی جواب معیشت مردم نیست. جواب درمان و بهداشت مردم نیست. جواب مسکن مردم نیست. تا زمانی که نظام سیاسی و اقتصادی سرمایه داری حاکم است مالکیت دولتی و یا خصوصی موسسات تولیدی تفاوت زیادی در زندگی و رفاه ما مردم ایجاد نمی کند. این جماعت همانطور که رهبر متوفی حزب مشروطه ایران داریوش همایون در مصاحبه با تلویزیون کانال جدید گفته بود به ما وعده یک دوره دیگر از ریاضت کشی اقتصادی پس از رفتن جمهوری اسلامی را میدهند. صف جمهوری خواهان اپوزیسیون رژیم از این بهتر نیست. اینها پیش تر از احمدی نژاد از زدن سوبسیدها حمایت کرده بودند و طرفداران برنامه ” مصرف کمتر” هستند. گویی مشکل امروز جامعه ایران “زیاده روی در مصرف” است! یعنی اینها از همان سیاستی دفاع می کنند که احمدی نژاد به اجرا گذاشته است و همگان عواقب و نتایج مهلک آن را شاهد هستند. در برنامه و پلاتفرم این جریانات بورژوایی شما چیز زیادی در باره بیمه بیکاری، معیشت مردم، بیمه درمانی و بازنشستگی و مسائل مرتبط به رفاه اجتماعی مردم نمی بینید.

اما در میان احزاب و جریانات اجتماعی حزب کمونیست کارگری در جبهه چپ، روشن ترین برنامه و مطالبات در زمینه کار و رفاه اجتماعی را دارد. در برنامه حزب که نام آن” یک دنیای بهتر” است یک بخش وجود دارد تحت عنوان قوانین کار و رفاه اجتماعی. این بخش مجموعا شامل ۴۱ ماده می شود که همگی بمنظور بهبود شرایط کار و زندگی شهروندان با بیشترین آسایش و رفاه تنظیم شده است و جز حداقل مطالباتی است که لازم است فورا متحقق شود.
برخی از محورهای مهم در زمینه رفاه اجتماعی از نظر من اینها هستند:
۱- معیشت. همه شهروندان کشور نه فقط باید از حق معاش برخوردار باشند بلکه این معاش باید درخور یک زندگی با استاندارد بالا باشد. کسانی که به هر دلیل در آمدی ندارند نباید محکوم به گرسنگی شوند. جامعه موظف به تامین نیازآنهاست. “منزلت و معیشت حق مسلم ماست” شعاری مربوط به فردا نیست. این یک شعار محوری همین امروز است که کارگران بدرست آن را دراعتراضات جاری خود مطرح کرده اند و جای مهمی در رفاه اجتماعی دارد.

۲- درمان و بهداشت . در جامعه ایی که ما می خواهیم بسازیم سلامتی و بهداشت مردم در صدر اولویت ها قرار دارد. ما خواهان آنیم که مردم بطور منظم و سالانه چند بار کنترل پزشکی بشوند تا از وقوع بیماری ها تا حد ممکن جلوگیری شود و همچنین خدمات درمانی مطابق آخرین استانداردهای پزشکی بطور رایگان در اختیار شهروندان قرار بگیرد.

۳- اشتغال و بیمه بیکاری- میلیونها نفر در جامعه ایران بیکارند و زندگی شان در معرض خطر نابودی قرار دارد. از نظر ما همه نیروی آماده بکار کشور می توانند و باید سر کار بروند. از نظر ما دولت موظف است که برای کارگرانی که به دلیل تعطیلی بنگاهها بیکار می شوند، کار مشابه پیدا کند. دولت همچنین موظف است به خرج خودش برای کارگرانی که رشته شان بدلیل تغییرات تکنولوژیک از دور خارج می شود، آموزش حرفه ای جدید دایر بکند. از نظر ما با هزاران پروژه عمرانی و توسعه برای مقابله با کمبود بیمارستان، مدارس، دانشگاهها، جاده سازی و غیره می شود کار برای میلیونها بیکار تامین کرد. ما در پی آن هستیم که کار و اشتغال را از وسیله اجباری تامین معاش به یک فعالیت اجتماعی انسانی تبدیل کنیم. طوری که همه با تشریک مساعی برای سعادت و خوشبختی خود و جامعه تلاش کنند و نه اینکه ثمره کار آنها را کس دیگری به جیب بزند. در عین حال ما خواستار آنیم که اگر جامعه به هر دلیلی قادر به تامین اشتغال شهروندان نیست موظف است معاش و زندگی بیکاران را از طریق پرداخت بیمه بیکاری مکفی تامین کند.

۴- مسکن. همه شهروندان و همه کسانی که با کار و زحمت خود بناهای و ساختمانهای زیبا و مجلل می سازند حق دارند که یک مسکن مناسب داشته باشند. وقتی ما از مسکن مناسب حرف می زنیم یعنی اینکه فضایش برای تعداد اعضای یک خانوار کافی باشد. امکانات ایمنی و بهداشتی و خدمات شهری مثل آب گرم ، برق، تهویه، آشپزخانه، حمام و دستششویی داخل ساختمان، وسایل گرما، امکان اتصال به شبکه های تلفنی و اینترنت و غیره داشته باشد. هزینه مسکن نباید از ١٠ درصد درآمد فرد یا خانواده بیشتر باشد و مابقی هزینه، در صورت لزوم باید توسط سوبسید دولتی تامین گردد. بی مسکنی و یا اجبار افراد به زندگی در مسکن پائین تر از استانداردهای مصوب، غیر قانونی است و مراجع دولتی موظف به فراهم کردن فوری مسکن مناسب برای کلیه شهروندان هستند.

۵- آموزش و پرورش. مهمترین امر در این عرصه برخورداری همه شهروندان از آموزش رایگان در همه سطوح ( دانشگاهی و غیر دانشگاهی و تخصصی) است. نباید سطح در آمد خانواده ها باعث شود که کسی از تحصیل محروم گردد. کمک هزینه کافى باید به دانشجویان پرداخت شود. در همین رابطه لازم است که برای جوابگویی به نیازهای جامعه امکانات آموزشی گسترش بیشتری یابد و کیفیت تحصیل در همه مراکز آموزشی مطابق استانداردهای علمی تنظیم شود.

۶- ساعات کار. یک معیار جامعه مرفه این است که شهروندانش به اندازه کافی وقت استراحت و اوقاعت فراغت داشته باشند. همه شهروندان لازم است که وقت کافی برای معاشرت اجتماعی، مطالعه، تفریح و ورزش، بودن با خانواده ودنبال کردن علائق خود داشته باشند. اوقات فراغت کافی یک رمز پیشرفت جامعه بشری است. اغراق نیست اگر بگویم که زیباترین قطعات موسیقى، خارق العاده ترین کشفیات علمى، شاهکارهاى هنرى، یافته هاى فلسفى، خلق آثار برجسته ادبى و غیره محصول خلاقیت انسانهائى بوده که فرصت و امکان پرداختن به این عرصه ها را داشته اند. در زمینه ساعت کار ما خواهان این هستیم که در قدم اول ساعات کار به ۳۰ کار در هفته کاهش یابد.

۷- تضمین یک زندگی سالم و ایمن برای کودکان نیز یکی دیگر از شاخص های جامعه مرفه است. در واقع رفتار هر جامعه با کودکان محک ارزیابى درجه انسانى بودن و آزاد بودن آن جامعه است. دولت موظف است استاندارد واحدى از رفاه و امکانات رشد مادى و معنوى کودکان و نوجوانان را، در بالاترین سطح ممکن، تضمین کند.

۸- سالمندان و بازنشستگان. میشود جامعه اى ساخت که در آن سالمندان از یک زندگى شایسته و مناسب برخوردار باشند و دوران کهولت خود را با نشاط سپرى کنند. هیچ چیز از این بدیهى تر و قابل قبول تر نیست که سالمندان، بازنشستگان، زنان و مردانى که گنجینه اى از فنون و دانش و دریاى عظیم آفرینش هستند، از یک زندگى مرفه و با عزت و احترام برخوردار باشند. قبل از هر چیز ما خواهان پرداخت بیمه بازنشستگى دولتى، معادل حداقل دستمزد رسمى، به همه افراد بالاى ۵۵ سال هستیم که حقوق بازنشستگى ندارند. ما خواستار آنیم که حقوق بازنشستگى از بالاترین سطح حقوق دریافتى در دوره اشتغال کمتر نباشد بلکه معادل همان مبلغ به کارگران بازنشسته پرداخت شود. دیگر آنکه بیمه بازنشستگى باید همراه با افزایش دستمزدها ترمیم شود. ما همچنین خواهان آنیم که تسهیلات و موسسات خدماتى براى رفع نیازهاى ویژه سالمندان و بهبود کیفیت زندگى آنها ایجاد شود. بعلاوه امکانات و تسهیلات لازم براى ادامه شرکت فعال و خلاق سالمندان در زندگى اجتماعى باید فراهم گردد.

اینها که برشمردیم برخی شاخض های مهم درتعریف یک جامعه مرفه هستند. طبعا به این لیست موارد متعدد دیگری نظیر ایمنی محیط کار، ایجاد تسهیلات ورزشی و هنری و فرهنگی رایگان، ایجاد کلیه تسهیلات شهری در مناطق روستایی و تامین شبکه اتوبوسرانی و متروی درون شهر رایگان را هم می توان اضافه کرد. همانطور که گفتیم محک زدن سیاستها و اهداف احزاب سیاسی با چنیین خواستها و مطالباتی می تواند دوری و نزدیکی آنها را با مردم کارگر و زحمتکش روشن کند. اینها را البته باید در کنارها معیارهای مهم دیگری نظیر پایبندی به آزادی بی قید و شرط بیان، آزادی تشکل و و برپایی تجمع و اعتصاب، برابری کامل زن و مرد و موازین سکولارقرار داد که آدم یک تصویر کامل تری برای انتخاب بهترین آلترناتیو جانشین جمهوری اسلامی داشته باشد.

حزب ما از همین امروز همه کارگران و مردم زحمتکش را فرا می خواند که در مبارزه با فقر و گرسنگی این مطالبات را بدست گیرند. بلند کردن پرچم این مطالبات از سوی صف ستمدیدگان و جنبش انقلابی سرنگونی بدون شک فضا و گفتمان دیگری را در سطح فصای سیاسی ایران حاکم خواهد کرد. گذاشتن سطح انتظارات انسانی بالا کار احزاب اپوزیسیون بورژوایی را در به کجراه بردن مبارزات کارگران و زحمتکشان دشوار خواهد کرد. از نظر ما این مطالبات اما تنها گوشه اى از اقداماتى است که با سرنگونى رژیم اسلامى و استقرار جمهورى سوسیالیستى فورا و به کامل ترین شکل در دستور قرار خواهند گرفت. جمهورى سوسیالیستى نه تنها تحقق موازین فوق را بعنوان بخشى از ابتدایى ترین اقدامات رفاهى مردم تضمین میکند، بلکه با به اجرا گذاشتن کلیت برنامه سوسیالیستى خویش شرایط آزادى و برابرى و رفاه واقعى و کامل همه مردم را فراهم خواهد کرد.