زمان علیه رژیم اسلامی

از استانبول به بغداد، از بغداد تا مسکو در روزهای ۲۹ و ۳۰ خرداد و پس از آن، حل و فصل نشدن پروژه های اتمی رژیم اسلامی و بدرازا کشیدن بیشتر مذاکرات تماما علیه رژیم اسلامی است. زمان علیه رژیم اسلامی عمل میکند. تنها جریاناتی که می پندارند رژیم اسلامی در آستانه دستیابی به سلاح اتمی است، بدرازا کشیدن مذاکرات را خرید فرصت برای رژیم می دانند. از نظر جایگاه رژیم اسلامی در منطقه، آشکار شدن تاثیر تحریمها و همچنین آشکار شدن اشتباهات خامنه ای و نزول اقتدار وی در بین سران رژیم، زمان علیه رژیم اسلامی عمل می کند. 
نتایج مذاکرات بغداد خامنه ای و سران سپاه را شوکه کرد. مطابق گزارشاتی که از مذاکرات بغداد منتشر شده خواسته های کشورهای پنج باضافه یک، قطع غنی سازی اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد، خارج ساختن اورانیوم ۲۰ درصد غنی سازی شده از ایران، بازدید فوری نمایندگان آژانس از پارچین و تدوین جدول زمانی برای رفع ابهامهای آژانس بوده است بدون اینکه حتی به حق رژیم اسلامی به ادامه غنی سازی با غلظت پنج تا پنج و نیم درصد، حتی شفاهی هم که شده، تاکید شود. اکنون خامنه ای و سپاه با تمام وجود درک می کنند که نسبت به گذشته و مثلا دهسال پیش از نظر داخلی، اقتصادی، منطقه ای و جهانی موقعیت بسیار ضعیفی دارند و در مذاکره با اروپا و آمریکا دستشان تقریبا خالی است. در زمان خاتمی که اروپا و آمریکا سیاست واحدی در قبال رژیم اسلامی نداشتند، اروپا در قبال توقف غنی سازی در ایران و انجام آن در روسیه امتیازات بسیاری به رژیم اسلامی پیشنهاد میکرد، از جمله، کمک به پیوستن رژیم اسلامی به سازمان تجارت جهانی، دخالت مستقیم رژیم در ایجاد و مدیریت غنی سازی اورانیوم در روسیه، اجازه فروش راکتورهای پیشرفته اتمی به رژیم، تضمین تامین اورانیوم مورد نیاز رژیم برای مصارف غیر نظامی، آزاد شدن فروش هواپیماهای مسافری، تبدیل شدن رژیم اسلامی به شریک استراتژیکی اروپا، تسهیلات لازم برای دسترسی رژیم اسلامی به بازارهای نفت و گاز اروپا، تضمین سرمایه گذاری مستقیم در طرح های توسعه و افزایش توانمندی رژیم اسلامی در تولید نفت و گاز و امضای قرارداد همکاری های تجاری با اتحادیه اروپا بعنوان یک شریک ممتاز. در آنزمان تحلیل خامنه ای بعنوان تعیین کننده جهت گیریهای سیاست خارجی رژیم این بود که اگر رژیم اسلامی در مورد مسئله اتمی کوتاه بیاید، آنها دست بردار نیستند و تا سرنگونی رژیم اسلامی ادامه می دهند. از نظر وی باید بر سر مسئله اتمی ایستادگی میشد زیرا قابلیت ایجاد یک اتحاد داخلی علیه غرب را داشت در صورتیکه سر شاخ شدن با غرب بر سر موضوعات دیگر نظیر حقوق بشر چنین خاصیتی نداشت.
اکنون در اثر سیاستهای خامنه ای و سپاه که با تحریکات دولت احمدی نژاد همراه بود، اروپا و آمریکا در قبال رژیم اسلامی متحد شدند (۱). در مذاکرات بغداد در قبال قطع غنی سازی توسط رژیم اسلامی تنها فروش قطعات یدکی برای هواپیماهای مسافر بری و به تعویق انداختن شش ماهه قطع بیمه کردن محموله های نفتی ایران را پیشنهاد کردند. در این سالها در شورای امنیت سازمان ملل چندین قطعنامه صادر شده که هم خواستار قطع غنی سازی اورانیوم است و هم تحریمهای متعددی که شامل مراکز نظامی، تولیدی و مالی و همچنین مقامات رژیم اسلامی است. بعلاوه آمریکا و اروپا، بعنوان مجازاتهای تکمیلی، تحریمهای گسترده مالی و بانکی، ممنوعیت سرمایه گذاری در صنایع نفت و گاز، تحریم خرید نفت و ممنوعیت بیمه کشتی های حامل نفت رژیم اسلامی را راسا به اجرا گذاشته اند و موفق شده اند کشورهای دیگر را نیز، چه با تشویق و چه با تهدید و فشار، وادارند تا این تحریمها را اجرا کنند. نتایج این سیاستها وجهه ای برای خامنه ای نزد سران رژیم باقی نگذاشته است. ورود سپاه به عرصه امام سازی و ابلاغیه فرمانده آن به واحدهای تابعه سپاه برای امام نامیدن خامنه ای و تبلیغات تهوع آوری که اخیرا در دفاع از خامنه ای راه افتاده چیزی جز پوشش برای شکست سیاستهای اتمی وی و دفاع تام و تمامش از احمدی نژاد که حالا شده رهبر منحرفین، نیست. تضعیف موقعیت خامنه ای بعنوان مسئول اصلی این اوضاع در نزد جناحهای حاکم خود یک رکن اصلی در ادامه بحران حکومتی است که در دل بحران اقتصادی و نارضایتی عظیم مردم از اختناق، گرانی و فساد ساختاری حکومت، رژیم اسلامی را همچنان در معرض خیزشهای عمومی و انقلاب قرار می دهد. اشتباهات فاحش سران رژیمها خود بخشی از پروسه شکل گیری جنبشها و انقلابات اجتماعی است.
در بغداد نمایندگان رژیم اسلامی به عبث کوشیدند تا در مقابل قطع غنی سازی، لغو تحریمهای مالی و نفتی اروپا که از یازده تیر آغاز میشود و همچنین یک مجموعه دیگر از مطالبات را که شامل جایگاه رژیم اسلامی در منطقه و رابطه اش با اروپا و آمریکا بود را در دستور مذاکرات بگنجانند. از نظر غرب هنگام مذاکره با رژیم اسلامی درباره جایگاهش در خاورمیانه هنوز فرا نرسیده است.
با پایان رژیم بشار اسد که حتی روسیه نیز به راه حلی بدون وی رضایت داده است، رژیم اسلامی تنها کشور متحد خود در منطقه را از دست می دهد. بعلاوه تنها راه رساندن انواع و اقسام کمکهای رژیم اسلامی به حزب اله لبنان از طریق مرزهای سوریه، که اکنون ارتش لبنان نظارتی بر آن ندارد، نیز قطع میشود و معنایی جز آسیب پذیر شدن حزب اله در داخل لبنان ندارد. با ادامه فاصله ای که از هم اکنون حماس از رژیم اسلامی گرفته، پروسه قطع شدن بازوان رژیم اسلامی در منطقه تکمیل می شود تا آمریکا و اروپا جایگاهش را در منطقه به خامنه ای و سپاه دیکته کنند.
سران رژیم اسلامی یکی از دلایل شکست مذاکرات بغداد را فقدان تدارک کافی پیش از مذاکرات برای تهیه اسناد لازم اعلام کردند تا شکست این مذاکرات را پنهان کنند و مانع از تاثیر مخرب آن در داخل شوند. اما علنی شدن نامه نگاری علی باقری، معاون دبیر شورای عالی امنیت ملی رژیم و هلگا اشمیت، معاون نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا نشان داد که چنین نیست و رژیم اسلامی در مذاکرات قدرت مانوری ندارد. تنها راه پیش روی رژیم قبول و یا رد پیشنهادات اروپا و آمریکاست و هر دو برای رژیم اسلامی باخت محسوب میشود. قبول پیشنهادات آمریکا و اروپا، سیاستهای خامنه ای و سپاه را در بین جناحهای رژیم بی اعتبار تر می کند و عدم پذیرش آن ادامه و گسترش تحریمهاست. تحریم نفتی اروپا از روز یازدهم تیر آغاز میشود. بعلاوه کشورهای جهان تا روز هشتم تیر وقت دارند واردات نفت خود از رژیم اسلامی را شدیدا کاهش دهند و یا از دسترسی به نظام مالی آمریکا محروم شوند. تا هم اکنون کارخانجات بسیاری در اثر تحریمها بسته شده و کارگران آنها اخراج شده اند. بعنوان یک نمونه، با خارج شدن شرکت ‌های خارجی از پروژه‌های عسلویه، تعداد کارگران شاغل از ۶۰ هزار نفر به حدود ۶ هزار نفر رسیده است. ادامه تحریمها بحران اقتصادی را عمیق تر می کند و بر گرانی و بیکاری می افزاید و فشارهای بیشتری را بر زندگی دهها میلیون کارگر و زحمتکش تحمیل می کند. این فشارهای طاقت فرسا در دل یک نارضایتی عمومی و نفرت از رژیم اسلامی می تواند موجب شورشهای کور شود و به اعتراضات مردم علیه اوضاع فلاکت بار و فساد گسترده در رژیم اسلامی دامن بزند. رژیم اسلامی که در منطقه ضعیف شده و قدرتش را از دست داده موجودیت خود را در داخل در خطر بیشتری می بیند و به همان درجه که شکنندگی آن افزایش می یابد هارتر و خشن تر به اعتراضات برخورد خواهد کرد. آخرین ماهها و روزهای حیات رژیم اسلامی خونبار خواهد بود و گریزی از آن نیست. رهایی از چند دهه نکبت حاکمان اسلامی، رهایی از خطر جنگ و تهدیدات آن، رهایی از عواقب دهشتبار تحریمها تنها در گرو به میدان آمدن جبش کارگری و برچیدن نظام سرمایه داری آغشته به ارتجاع اسلامی در ایران است.
————
زیرنویس:
۱ – “هى فشار آوردند که باید این را تعطیل کنید، باید آن را تعطیل کنید، باید آن را تعطیل کنید. رسیدند به کارخانه‌ یو.سى.اف اصفهان، گفتند: این را هم باید تعطیل کنید. آن مقدمات اولى است. بنده آن وقت به مسئولین گفتم که اگر این حرف را گوش کردید، فردا خواهند گفت باید معادن اورانیوم را هم که توى این کشور هست، کلاً یک‌ جا جمع کنید بدهید به ما، تا خاطرجمع شویم که شما نمی خواهید بمب اتم بسازید…امروز هر کس به ما می گوید آقا تعلیق موقت بکنید، ما می گوئیم تعلیق موقت را که یک بار کردیم؛ دو سال! دو سال تعلیق موقت کردیم. فایده‌اش چه شد؟ اول گفتند موقت تعلیق کنید، گفتند تعلیق داوطلبانه بکنید؛ ما هم به خیال موقت و به خیال داوطلبانه، تعلیق کردیم. بعد هر وقت اسم از برداشتن تعلیق آمد، یک قرشمال بازى‌اى در سطح دنیا درست کردند – در سطح مطبوعات و رسانه‌ها و محافل سیاسى – واى، داد، داد، ایران می خواهد تعلیق را بشکند! تعلیق شد یک امر مقدس که ایران اصلاً حق ندارد نزدیکش برود! ما این را تجربه کرده‌ایم؛ دیگر، تجربه‌ جدیدى نیست. آخرش هم گفتند: این تعلیق موقت کافى نیست؛ اصلاً باید به کلى بساط اتمى را جمع کنید. همین اروپائى‌ها که می گفتند شش ماه تعلیق کنید، وقتى این کار را کردیم، گفتند بایستى جمع کنید! این فرایند عقب‌نشینى، این فایده را براى ما داشت؛ هم براى خود ما تجربه شد، هم براى افکار عمومى دنیا تجربه شد. لیکن عقب‌نشینى بود دیگر؛ عقب‌نشینى کردند. من همان وقت هم در جلسه‌ مسئولین گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه‌ پى‌درپى ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان می شوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستى این روند عقب ‌نشینى متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروى، و اولین قدمش هم باید در همان دولتى انجام بگیرد که این عقب‌ نشینى در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همین کار هم شد”، “در مسئله‌ هسته‌اى، آمریکائى‌ها تا همین چند ماه پیش اصرار، اصرار که باید ایران به کلى همه‌ فعالیتهاى هسته‌اى‌اش را کنار بگذارد؛ یعنى مثل آن کارى که با لیبى کردند؛ ته‌اش را جارو کند، تقدیم کند به آنها؛ به کلى اعلام انصراف کند. اخیراً – چند هفته‌ى قبل از این – وضع به جائى رسیده است که گفتند ایران در همین حدى که هست، توقف کند. ببینید فاصله‌ى اینها خیلى زیاد است. یک روزى بود که اینها حاضر نبودند پنج عدد سانتریفیوژ را تحمل کنند. مسئولین گفت و گو و مذاکره‌ با اروپا حاضر شده بودند بیست تا سانتریفیوژ را نگه دارند، آنها گفته بودند نمی شود؛ گفته بودند پس لااقل پنج تا، گفته بودند نمی شود. اگر می گفتند یکى، باز هم می گفتند نمی شود! امروز سه هزار تا سانتریفیوژ دارد کار می کند، مبالغ زیادى هم آماده‌ کار گذاشتن است. می گویند در همین حد متوقف شوید. این هم یکى از ناکامى‌هاى آمریکاست”. (سخنرانی خامنه ای برای دانشجویان استان یزد، سیزدهم دیماه ۱۳۸۶، سایت خامنه ای – http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3416)
“مثلاً در لیبى با اینکه قذافى در سالهاى اولِ روى کار آمدن، گرایش ضد غربى نشان می داد، اما در سالهاى اخیر خدمات بزرگى به غربى‌ها کرد. آنها هم به چشم خودشان دیدند که با یک تهدید خشک و خالى، این آقا امکانات هسته‌اى خودش را جمع کرد، همه را سوار کشتى کرد، داد به غربى‌ها، گفت ببرید! ببینید ملت ما در چه وضعیتى قرار دارد، آنها در چه وضعیتى قرار دارند. ملت ما مشاهده کرد که همه‌ى دنیا به سردمدارى آمریکا علیه حرکت هسته‌اى ایران قیام کردند؛ تحریم کردند، دعوا کردند، تهدید نظامى کردند، گفتند حمله می کنیم، چه می کنیم. مسئولین کشور نه فقط عقب ‌نشینى نکردند، بلکه على‌رغم دشمن، امکانات هسته‌اى خودشان را هر سال چندین برابر از سال قبل بیشتر کردند. آنجا مردم دیدند که مسئول کشورشان دستور داد همان امکاناتى که داشتند، همه را در مقابل تهدید غربى‌ها، یا به قول خودشان در مقابل مشوقهاى غربى‌ها جمع کردند. مثل این که یک آب ‌نبات ترشى، شکلاتى توى دهن یک بچه‌اى بگذارند، به اینها مشوق دادند، اینها هم همه را از دست دادند و رفتند!” (سخنرانی بمناسبت سال آغاز سال نو، مشهد، اول فروردین۱۳۹۰، سایت خامنه ای – http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3416)

به نقل از به پیش! شماره ۷۴، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۱، ۱۸ ژوئن ۲۰۱۲