مخمسه انقلاب،ریزش برگهای فریب وتوحش

تاریخ اسلام از اغازگسترشش توسط محمد؛تاریخ ‌‌‌ظهور در دو وجه متفاوت قبل و بعد از قدرت گیری است، دوری مکی و مدنی.جریانت اسلامی دوره ای که زیر سلطه دیکتاتورهای از خود قهارترند برای جلب تودهای مردم تنها به اموزه های تخدیر کننده اسلام اکتفا نمیکنند.غیبت تشکلهای کارگری و جریانات ترقیخواه که تا سر حد انحلال از فعالیتشون ممانعت به عمل امده؛فرصت را به گرایش ارتجاعی داده تا خود را به خواستها و نیازهای عدالتخواهانه مردم اویزان کنند.در واقع از مسیری مادی به سوی اهداف بدویشان جهش می کنند.
معمولا مرسوم است که می گویند اگر مجبور شدی از سر مصلحت مرتکب دروغ مصلحتی بشو،اما اینجا برعکس دروغگویانی که تخصصشون کذ ب و دروغ است از سر مصلحت و موقتی آویزان راستی، مصلحتی میشوند.
در غیبت اصل جریانات کارگری اینها بدلهای پذیرفته تر از اصل نیستند،بلکه جایگزینهایی هستند؛ که از سر فرصت طلبی دوران مکی فریبشون را تحمل میکنند.این امرعینا در انقلاب ایران اتفاق افتاد،خمینی که با اتکا به جادوی فریبگرانه، شعارهای مادی و پاسیف نمایی در مقابل خواستهای ازادیخواهانه زنان، روشنفکران،کمونیستها ، اقلیتهای ملی و مذهبی دوران مکیش را چون پیامبر مکرمش به خوبی بازی کرد،با کپی ایده های واقعی اید‌ئولوژی دروغین و بدویش را زیرکانه پوشش داد.با سر دادن شعارهای زد امپریالیستی،با محاسبه ٧۵ ریا ل نفت ان هم برای مستضعفین، کمونیسها را خلع شعار کرد.این امر تازه بخشی از پروژه امیزش منافع سرمایه با اسلام عزیز بود، مشاوران لیبرال در نشصتهای مقدماتی و نهایتا در گوادالپ نقشه عمل سرمایه داری برای نجات از تعرزهای حتمی مخمسیه انقلاب را به امام امت تلقین کردند و در شوهای مد ببیسی و سی، ن، ن چون عروس خوش رنگ و لعابی بر فراز امکانات محدود کمو نیستها به خورد مردمش دادند.

یک جریان قرون وستایی پیش از قدرت گیری که در موقعیت مطلق فریب قرار دارد،موازین زد آزادی و اولویتهای ضد انسانی مذهب را مسکوت میگذارد و خود را به رنگ خواستهای مادی کارگران و زحتکشان در می اورد و بدین ترتیب به گسترش سازمانی و تشکیلاتی اقدام میکند . با این حال سالها دست و پا میزند و تا جوانان پیش آهنگ نشوند، کارگران و اعتصابات کارگری ضربه نهایی را نزنند؛ نه قادر به ابتکار عمل تعرضی،و نه قادر به زدن ضربه نهایی به حکو متهای استبدادی هستند؛اما چون سازمانیافته ترین گرایش در نزدیکترن فاصله از قدرت سیاسی قرار دارند.
در واقع چون قرصهای زد استرس نقشی کاتاریک در کاهش استرس بورژوازی از کابوس انقلان دارند.بدیلهای سر بزیری هستند که امکان گسترش و سازمانیابی را بیشتر از هر گرایشی در اختیار دارند،اگر انقلابی روی نداد همچنان چون نهادهای خیریه،دفترهای ازدواج،صندوقهای قرض الحسنه،کلاسهای قران و..عمل می کنند و اگر انقلابی در شرف وقوع بود بر سر راه انقلاب قرار گرفته و نقش دایه مهربانتر از مادر را به خوبی تکرار میکنن.

هیچکس خمینی مهربان پاریس را فراموش نمی کند.بابا نولی که به زنان کاری نداشت،مارکسیستها را از امت اسلام بدر نمیدانست،حسابگر ریال به ریال حق وحقوق مستضعفین بود،حوری چنان با ناز و کرشمه ای که مردمان ساده دل لحظه شمار ورد مبارکش بودن.

این سناریو چنان که خامنه ای از هیجان ، عربی جشنش گرفت در مصر تکرار شده.درست چند ما پس ازسقوط مبارک ازادیهای نیم بند زنان را نشانه گرفتند،هنرمندان را به دادگاه کشاندند.تاقتشون تاق شد و چون پیامبر مکرموشون پی بردند که دیگر از سر مصلحت هم که شده صدق جایز نیست، وقتش رسیده که از پوسته فریب برون بخزند و از گسترش گناه امیز انقلاب پیشگیری کنند؛مبادا انقلاب و انقلابیگریشون شوخی شوخی جدی شود.

اما ایا جهان فیسبوک،تویتر و بلاگ ،جهان موبایلهای دوربیندار و شهروند خبر نگاران امکان تکرار سرکوبهای دهه شصت ایران را به انها خواهد داد،ایا میتوانند انقلاب را به کام جوانان،زنان و کارگران انقلابی مصر تلخ کنند؟ ایا در مقابل نصلی که دیکتاتورهای سی،چهل ساله مطیع غرب را به زیر کشیده اند تاب خواهند اورد؟

شقه شدنهای داخلیشون حکایت از تردید در تداوم فریب ،یا توصل به توحش و کشتار ناب محمدی دارد،چنان اختلافی که از آغاز کش رفتن انقلاب ایران در صفوف شرکای قتل و تجاوز بروز پیدا کرد،و در نوسان مصلحتهای اسلام عزیز و بورژوازی خییر، هر دوره یا توامان ،یا یکی از شیوهای دیانت و سیاستشون در راستای رسیدن به یک هدف تداوم داشته.دعوایی که بعد از سی سال میان اصلاح طلبان و رقباشون در انتخواب شیوها ی کارا برای خلاصی، از مخمسه انقلاب و انقلابیگریه فرو ننشسته هنوز در جریان است.
این است داستان همیشگی اسلام همیشه سیاسی،شیعی و سنیش،حیدر کرار و عمر خطابش،سید خندان و سید گریانش.

در واقع فریب اسلامی و غیر اسلامیش برد کوتاهی دارد و سرکوب تمام عیار،عکس تمام عیار اسلام همیشه سیاسی و حاکمان همیشه خونریز است، حاکمانی که در این انقلابات ابزار سرکوب دیرینشون کارایی نداشت.

بهار و تابستان انقلابات موسوم به عربی در گذر است و دارد پاییزشون فرا میرسد.خزانی که پسوند اسلامی و عربی می ریزد با برگ فریب و توحش چه از نخل عربی چه از گردوی اسراییلی، لابیهای برنامه ریز کاخ سفید.