ناسیونالیستها و کمونیستها

یکی از خوانندگان سلسله مطالب “بی بی سی و سنندج” به نام “آرمان” زیر یکی از این نوشته ها چند کامنت گذاشته است که یادآوری چند نکته در حاشیه آن کامنتها خالی از لطف نیست.
وی در کامنت اولش در وبلاگم بعد از پراندن چند متلک و حرف بی ربط، از جمله نوشته است: “بی غرض و مرض عرض می کنم: پایگاهی ندارید عزیزم! نه در شهر و نه در روستا ـ نه در میان کارگران نه میان چئ وساوه”. من هم همانجا در جوابش نوشتم: “هر وقت توانستیم در ایرانی بدون سایه شوم جمهوری اسلامی یک نظرسنجی داشته باشیم که ناسیونالیستهای طرفدار بوش از کمونیستها در کردستان بیشتر طرفدار دارند، آنوقت من ادعای شما را قبول می کنم. و گرنه شما چنین ادعا می کنید و من برعکسش.” آرمان در جواب آن کامنت چند کلمه حرف حساب دارد که باید به آنها جواب داده شود. وی می نویسد: “اساس و زیربنای تفکر چپ تقابل است نه تعامل!!” از دایره اطلاعات تاریخی دوستمان آرمان خبر ندارم؛ اما درباره “تعامل” لازم می دانم به ایشان یادآوری کنم که “غیرچپ”ها به چه شیوه ای با چپها تعامل کرده اند. قتل عام چپها در شیلی بدنبال کودتای دردانه غرب، ژنرال پینوشه را به ناسیونالیستهای طرفدار “تعامل” یادآوری می کنم. قتل عام کمونیستها توسط سوهارتو در اندونزی دهه ۶٠ قرن گذشته، قتل عام چپها در آرژانتین و دیگر کشورهای آمریکای لاتین. کودتای یونان و سرکوب کمونیستها در دهه ۶٠ میلادی قرن گذشته. کودتای پرتقال بدنبال بالا گرفتن نفوذ چپها در این کشور در دهه ٧٠ میلادی قرن گذشته. راه دوری نرویم. به مواردی که برای ناسیونالیستهای کرد آشناتر است بپردازیم. این کدام نیرو بود که به جای تعامل سرکوب کرد، قیاده موقت “غیرچپ” که افسار دست جمهوری اسلامی بود، یا چپهای کردستان ایران؛ کومه له و پیکار “چپ” یا حزب دمکرات ناسیونالیست “غیرچپ” که با قلدری می خواست همه در برابر سرکوب و زورگوئی هایش سکوت کنند؟! نیروهای راست و سرکوبگر اصلا عادت کرده اند که اگر کمونیستها به زورگوئی و قلدری تمکین نکردند، “تعامل” نکرده اند! تیولداری یک جامعه پنج شش میلیونی را در کردستان عراق به یک سروک عشیره داده اند و خون مردم را در شیشه کرده اند، حالا یکی پیدا می شود و در صف همین سرکوبگران، به کمونیستها می گوید “تعامل” بکنید! دوست عزیز لطفا خودتان کمی کوتاه بیایید. از زن کشی، کودک آزاری، کارگر کشی، همدستی با جمهوری اسلامی و غیره دست بردارید؛ حقوق مردم را بپردازید؛ با کارگران مثل انسان برخورد کنید؛ به آزادی بیان و تشکل و غیره دست درازی نکنید، قول مساعد می دهم که با شما تعامل کنیم. ما اما در برابر زور و ستم و استثمار، سکوت نخواهیم کرد. می دانم که به این کمونیست ماکسیمالیست و کوتاه نیا، عادت ندارید. شما هم عادت می کنید.
دوستمان آرمان کمی پائین تر نیز می گوید: “تصور کن سایه ی شوم این حکومت از سر من و تو نیز رخت برچیند؛ شما و رفقایتان قدرت و حاکمیت را در دست بگیرید: با دیگرانی که پیرو مکاتب الهی هستند ـ مسلمان و بهایی و … ـ و یا ناسیونالیست هستند و یا … چه خواهید کرد؟؟ بر سرشان چه بلایی خواهید آورد؟؟” فقط باید گفت که جالب است. کسانی که قتل عام “غیرخودیها” را در کارنامه خود دارند، می خواهند که از کمونیستها قول و اطمینان بگیرند. مگر این هیتلر ناسیونالیست نبود که قصد داشت هر گروه غیرآریائی را نابود کند؟ کمر به نابودی یهودیها، کمونیستها و همجنسگرایان بسته بود. مگر این صدام حسین ناسیونالیست نبود که در شناسنامه افراد “قومیت” دیگران را قید می کرد و کرور کرور برای ناسیونالیسم نازش آدم کشت؟ مگر این اسرائیل خیلی ناسیونالیست “غیرچپ” نیست که شهروندان درجه یک و درجه دو دارد؟! کشتارهای دسته جمعی در رواندا که ریشه در قوم پرستی و ناسیونالیسم داشت، کشتار و قتل عامها در بوسنیا و افغانستان و غیره را که بخاطر “قوم برتر”شان صورت می گرفتند را به ناسیونالیستها یادآوری می کنم. انسان یا باید تاریخ را نداند و یا آرزو کند که دیگران تاریخ را فراموش کرده اند که این چنین طلبکارانه حرف بزند.
دوست ناسیونالیستمان، آرمان، در پایان کامنتش می گوید: “از هندو و بودایی و مسیحی و یهودی و مسلمان و … همه و همه را مرتجع و خرافاتی و … لایق بدتربن اهانتها می دانید!!” قرار بود که بحث کنیم. من نه در این سلسله نوشته ها و نه در هیچ نوشته دیگری به کسانی که به مذاهبی باور دارند و یا باورهای عجیب و غریب دارند، توهین نکرده ام. دروغ چیز بدی است. به نظر من کسی که در بحث سیاسی و کلا در دنیای سیاست به دروغ متوسل می شود، خطرناک است؛ و این دقیقا خصلت ناسیونالیسم و ناسیونالیستهاست. به یک ناسیونالیست هر چقدر هم که دروغ بگوید و خود را بخاطر باورهای قومپرستانه برای نسل کشی های بعدی آماده کند، هر چقدر که ثابت شده که ناسیونالیسم و تفکر برتری نژادی ابلهانه است، بی احترامی نمی کنیم؛ اما آن باورش را ضدانسانی می دانیم. به یک مسلمان یا یهودی و مسیحی و غیره، هر چقدر هم زن را جنس پست بشمارد، بی احترامی و توهین نمی کنیم، اما می گوییم که اسلام، مسیحیت، یهودیت، بودیسم و هندویسم و غیره، به صرف اینکه چنین باورهای زشت و منفوری دارند، ارزش احترام ندارند. باور به امامی که صدها سال است در چاهی مخفی شده است، ابلهانه است. باور به خدائی که کسی سند و مدرک و منطقی برای وجودش ندارد، همانند باور به اینکه موشی تمام هستی را خلق کرده است، ابلهانه است. این حق من است که بگویم این باورهای عصر جاهلیت هستند. شما هر چقدر هم که چنین باورهای ابلهانه ای داشته باشید، به شما نمی گویم ابله. ناسیونالیستها که برای بی احترامی به دیگران زبانزد عام و خاص هستند، لطف کنند یک نمونه از “بدترین اهانتها”ی ما را برشمارند.
ناسیونالیستی که قبلا فکر می کرد که با رسیدن به نان و نوائی چیزی عوض خواهد شد، امروزه دیگر حکومت خودی زیر سلطه عشیره بارزانی را بخوبی تجربه کرده است. ریاست حکومت عراق را هم تجربه کرده است. دیده است که با زورگوئی و قلدری حزب دمکرات کردستان ایران و قیاده موقت (پارتی دمکرات کردستان عراق) نمی شود کمونیستها را وادار به سکوت کرد. انتظار می رود چنین کسانی، اگر در باورهایشان تغییری ایجاد نشده است، حداقل سکوت کنند. دیگران شعور دارند و کارنامه ناسیونالیسم را خود می دانند.

کمونیستها و ناسیونالیستها
یک واقعیت بدیهی این است که هر جائی که یک کمونیستی پیدا شود، در هر کارگاه و کارخانه ای، در هر مدرسه و محله ای، در هر شهر و روستائی، او را بعنوان مدافع انسان و مدافع برابری می شناسند. هر جا کمونیستی بوده باشد، در صف اول دفاع از آزادی و برابری بوده است. مدافع قاطع حق زن، حق کودک، حقوق کارگران، آزادی بیان و تشکل و مدافع حقوق شهروندی برابر برای همه، صرفنظر از رنگ پوست و زبان و محل تولد و غیره بوده است. هر جا خواسته اند جامعه ای را سرکوب کنند، سرکوب کمونیستها را جشن گرفته اند که دیگران صدایشان در نیاید. آیا ناسیونالیستها می توانند ادعا کنند که کسی امیدی به آینده روشن با سر کار آمدن آنها دارد؟ آیا ناسیونالیستها می توانند ادعا کنند که هر جائی که صدائی بر علیه نابرابری و فقر و فلاکت بوده، آنها این صدا بوده و یا این صدا را نمایندگی کرده اند؟ اتفاقا هر جا نسل کشی بوده، ناسیونالیستها قاتلین اصلی بوده اند. صدها نمونه می شود آورد: رواندا، بوسنیا، فلسطین، قتل عام ارامنه در ترکیه عثمانی، آپارتاید نژادی در آفریقای جنوبی، قتل عام یهودیان در جنگ جهانی دوم و و و. هر جا سرکوبی بوده، ناسیونالیستها و قوم پرستان سرکوب کنندگان اصلی بوده اند.
بنابر این کسی که طرفدار ایدئولوژی ای است که نفرت و نسل کشی تبلیغ می کند، بهتر است خاموش بماند. بهتر است چوب در لانه زنبور نکند. و در عین حال، ما همانقدر که مذهب و جهالت مذهبی را افشا می کنیم، مجبوریم ناسیونالیسم و نفرت پراکنی ناسیونالیستی را هم افشا و طرد کنیم.
٨ ژوئن ٢٠١٢