مبتکر “راپ اعتراضی” (انقلابی) درایران، ما کمونیستها بودیم!

ترانه ی کارگر شهرداری
تنطیم شده برای اجرا
اجرا شده و پخش شده در رادیوهای کومه له، حکا، حککا و دیگران …

اونکه آشغالاشو هرروز
من میریزم ولی هنوز
نه اسممو شنیده
نه ریختمو دیده
هیچوخ عین خیالش نبوده
دستم پر یا خالی بوده
واسه سفره بچه هام چی دارم

روزگاری یه بی مروت
مالاماله از مرارت
روزگاری یه لعنتی
که باید زیرورو شه

همیشه میگن صبر واطاعت
منتظر باش…
یه کم قناعت…
درست میشه…
حالا پولی درکار نیست!

اما وقتی کار نکردیم
وقتیکه
زباله ها
از سروروشون رفت بالا
اونوقته که
گوش آقایون
بازمیشه و
گوش میدن به حرفامون

***

وقتی به ما میگن قناعت
میکنن هستی ماروغارت
سوروساتشون براهه
کاریشون معطل نیست!

اما وقتی کارنکردیم
وقتیکه
زباله ها
از سروروشون رفت بالا
اونوقته که
گوش آقایون
بازمیشه و
گوش میدن
به حرفامون…
***

اونا که میگن صبر وطاقت
همونا که هی میگن قناعت
میبینی که به دست و پا میفتن!

وقتی ببینن ما با همیم
وقتی فهمیدن پس نمیزنیم
اونوقت حالیشون میشه چه قدرتی هستیم

یه روزی مثل آشغالا
خودشونو بساطشونو
از همه جا جارو میزنیم!

آره
وقتی کارنکردیم
وقتیکه زباله ها
از سروروشون رفت بالا
اونوقته که
گوش آقایون
باز میشه و
گوش میدن
به حرفامون…

روزگاری یه بی مروت
مالاماله از مرارت
روزگاری یه لعنتی که باید زیرورو شه!

آره
وقتی کارنکردیم
وقتیکه زباله ها
از سروروشون رفت بالا
اونوقته که
گوش آقایون
باز میشه و
گوش میدن
به حرفامون

ریبوار ۱۹۸۸

و یکبار دیگر “دمت گرم” و “دست مریزاد” برای رفقا رضا یوسف بیگی و فریبرز فخاری همه ی گروه هنری بانگه واز!
دم شاهین نجفی هم گرم؛ اما باید کمکش کرد که بی بی سی، صدای آمریکا و دویچه وله، به ندامتش نکشند و اثر زیبایش را که میتواند دین زدا باشد، در قالب سبز نپیچند و شاهین شورشی، رام و دست آموز بورژوازی نشود!