سوریه: انقلاب و نه جنگ دستجات مسلح

مدتی پیش کاترین اشتون سخنگوی اتحادیه اروپا هشدار داد که ۸۰ درصد خاک سوریه از کنترل حکومت اسد خارج شده است. بدنبال این هشدار بود که کوفی عنان طرح “آتش بس دو جانبه” را طرح نمود و از طرفین یعنی هم حکومت بشار اسد و هم نیروهای مخالف حکومت خواست که سلاحها را زمین بگذارند. طرح عنان در واقع بدنبال شکست طرح اتحادیه عرب برای “آتش بس” به میان کشیده شد. بعد از یک ماه از آغاز این طرح علیرغم اینکه دولت اسد پذیرفته بود که تانکها و سلاحهای سنگنین را از صحنه خارج کند و از حمله نظامی به معترضین دست بردارد، کشتارها ادامه یافت و با یکی دو عملیات تروریستی که اسد آنرا کار القاعده اعلام کرد و مخالفین آنرا توطئه نیروهای حاکم اعلام کردند، اوضاع به روال قبل یعنی حمله نظامی تمام عیار به شهرهای در حال اعتراض برگردانده شد. کشتار تکان دهنده بیش از صد نفر در شهر حوله که ۵۰ تن آنها کودکان بودند و هفته پیش جلوی چشم نیروهای “حافظ صلح” صورت گرفت، هردو طرح “آتش بس و صلح” را تماما نقش برآب کرد و فضای دیپلماتیک و گفتگو میان دولتهای غربی و حکومت اسد به تنش تند و اخراج سفرای سوریه انجامید که دولت سوریه نیز به تلافی سفیران کشورهای آمریکا و چند کشور اروپایی را از این کشور اخراج کرد. اخیرا کوفی عنان اعلام کرد که سوریه با جنگ داخلی فاصله ای ندارد.

با کمی دقت در سیاست دولتهای غربی و همچنین متحدین آنها در منطقه میتوان فهمید که این دولتها در سوریه سیاست ویژه ای را دنبال میکنند که با سایر کشورهایی که درگیر انقلاب و بحران سیاسی بوده اند متفاوت است. یک حکومت با تمام نیروی نظامی و سرکوب و دستجات اوباش مسلحش دارد علیه مردم جنایت میکند و بعد اتحادیه عرب “طرح آتش بس” را به میان میکشد! بعد از آن کوفی عنان طرحی را مطرح میکند که آنرا “آتش بس دوجانبه” مینامد. گویی یک جنگ کلاسیک میان دو ارتش در جریان است و نه تعرض نظامی به مردمی که آزادی و عدالت میخواهند. دقت در این سیاست نشان میدهد که این فقط روسیه و چین و جمهوری اسلامی نیستند که خواهان حفظ حکومت اسدند. بلکه تمام دولتهای غربی و در راس آنها آمریکا از همان ابتدا نگران سقوط رژیم اسد توسط مردم بوده اند و هنوز نیز در تلاشند که با کمترین تغییرات و اصلاحات ممکن اوضاع را به روال قبل بازگردانند. سخن از جنگ داخلی و آتش بس و صلح و امثال اینها قرار است این تصویر را به جهان بدهد که این نه مردمی میلیونی علیه یک حکومت دیکتاتور و سرکوبگر، بلکه دستجات مسلح و قبایل و سکتهای مذهبی هستند که با حکومت درگیر جنگ هستند.
اکنون بیش از ۱۴ ماه از شروع حرکت عظیم مردم سوریه برای خلاص شدن از حکومت بشار اسد میگذرد. طی این ۱۴ ماه بنا به گزارشها حدود ۱۳ تا ۱۴ هزار نفر از مردم کشتار شده اند. حکومت اسد جنگی تمام عیار را علیه مردم شروع کرده است و با سلاحهای سنگین و سبک و نیروی زمینی و هوایی و با استفاده از خیل گسترده نیروهای پلیس و اوباش و چاقو کشان حرفه ای به مردم معترض در شهرهای مختلف هجوم آورده است. شهرها به محاصره در می آیند و آب و برق و مواد خوراکی بر ساکنین آنها قطع میشود و ماهها مورد خمپاره باران و توپ باران قرار میگیرند. بی رحمی ای که در کشتار مردم مناطق معترض بکار گرفته میشود کم سابقه است. فیلم ها و ویدئوهایی که از جنگ و درگیری در سوریه منتشر میشود شوکه آور است. اما با وجود تمام قدرت و بیرحمی ای که برای در هم شکستن مردم حق طلب به کار گرفته میشود، انقلاب مردم نه فقط از پا نیفتاده بلکه هرروز گسترده تر شده است.
با ادامه جنگ و درگیری و تظاهرات و اعتراضات در سوریه این سوال برای هرکسی مطرح میشود که سرنوشت این جنبش و این انقلاب چیست؟ آیا سرنوشت لیبی و دخالت نیروهای ناتو و غرب در انتظار سوریه است؟ آیا اسد موفق میشود مردم را منکوب و سرکوب و ساکت کند؟ آیا حکومت بشار اسد سقوط میکند و جنگ داخلی بدنبال خواهد آمد؟
کدام نیروها؟
حکومت اسد بارها اعلام کرده است که نیروهای خارجی و تروریستها در سوریه مشغول جنگ علیه دولتش هستند. گفته میشود دولت ترکیه مشغول آموزش و تسلیح مخالفین مسلح در سوریه است و از آنها به شیوه های مختلف پشتیبانی میکند و آنچه “ارتش آزاد سوریه” نامیده میشود عمدتا نیروهای مسلح دست ساز دولتهاست. گزارشهایی از حضور نیروهای بریتانیایی و قطری و ماموران برخی کشورهای دیگر نیز منتشر شده است. از طرف دیگر گزارشهای متعدد و شواهد بسیاری گویای اینست که جمهوری اسلامی نیروهای زیادی را به سوریه گسیل کرده تا در کنار پلیس و نیروی مسلح رژیم اسد، علیه مردم بجنگند و اخیرا فرمانده سپاه پاسداران حضور گسترده بسیجی ها در سوریه را تایید کرد. گفته میشود که بین ۱۵ هزار تا ۲۰ هزار نیروهای بسیج و پاسدار جمهوری اسلامی ایران در سوریه مشغول جنگ با مخالفین هستند. حتی فرماندهان رده بالای حکومت اسلامی در سوریه حضور دارند. علاوه براین خیل کمکهای نظامی و مالی جمهوری اسلامی به حکومت اسد، جریان دارد و تاکنون سه بار کشتی های بزرگ حامل سلاحهای سبک و سنگین از جمهوری اسلامی برای سوریه در کشورهای مختلف توقیف شده است. همین گزارشها باعث میشود که بعد از ۱۴ ماه از شروع جنبش مردمی علیه حکومت بشار اسد، حضور مردم در این جدال زیر سوال برود و این تصویر داده شود که گویا فقط نیروهای تروریست و قبیله ای از یک طرف، و نیروهای حکومت اسد و جمهوری اسلامی با هم مشغول جنگ و گریزمسلحانه هستند.

اما حقیقت اینست که نیروی اصلی ای که با حکومت اسد و حامیانش در حال جدال است همچنان توده مردمند. تصاویر ویدئویی که هر از چند گاه منتشر میشود نشان میدهد که علیرغم فضای جنگی تظاهراتهای وسیعی در شهرهای مختلف مدام فوران میکند. در شهرهایی که کانون مبارزه هستند، سازمانهای مردمی که به نحوی شبیه شوراهای محلات هستند در تمامی محلات برپا شده است و بخشهای مختلف مردم را بسته به توانایی برای کمک به انقلاب سازمان میدهد. این شوراها یا سازمانهای محلات نقش متعددی را در این کشاکش ایفا میکند. از کمک رسانی تا سازماندهی و تخصیص نیرو به کانونهای مختلف نبرد و تهیه غذا و اطلاع رسانی و امثال اینها. حضور گسترده مردم برای سرنگونی حکومت بشار اسد، آن عامل اصلی است که به جنبش سرنگونی و انقلابی در این کشور تداوم بخشیده است و کشتار و بیرحمی و جنایات گسترده حکومتیان را برای عقب راندن جنبش مردم، بی نتیجه ساخته است. اخیرا تصاویری از تظاهراتهای گسترده در دمشق پایتخت سوریه نیز منتشر شد که بنظر میرسد حکومت اسد توانسته است آنرا سرکوب نماید اما در عین حال بر این تاکید میگذارد که حتی دمشق ساکت نیست. اکنون شمار شهرهایی که به کانونهای تظاهرات و جنگ و گریز با نیروهای دولتی تبدیل شده اند بنا به یک گزارش به بیش از ۲۰ شهر میرسد. برخی از این شهرها نظیر حما و درعا و ادلب و دیر الزور ماهها در برابر تهاجمات نیروهای دولتی مقاومت کرده اند. نفس همینکه شهرها به محاصره در می آیند و کل ساکنین یک شهر خمپاره باران و توپ باران میشوند تاکید میکند که جنگ اصلی میان مردم و حکومت است و نه میان دستجات مسلح مختلف.
با تهاجمات مسلحانه و بیرحمانه نیروهای حکومت سوریه به مردم، روشن است که اکنون بخشهای زیادی از جوانان و مردم مسلحند و دست به تعرض به مزدوران مسلح حکومت میزنند. به این مفهوم میتوان از جنگ داخلی به عنوان شکلی از ادامه انقلاب مردم سخن گفت. و نه آنگونه که دیپلماتها و کار بدستان دولتی در غرب تصویر میکنند. در عین حال همانگونه که اشاره شد کم نیستند جریانات و دولتها و نیروهایی که در فضای بی ثباتی و بحران و انقلاب، مشغول توطئه گری و سازمان دادن دستجات مسلح وابسته به خود هستند. اما این تصویر برخی رسانه ها که گویا دخالت دولتهایی نظیر ترکیه و دولتهای دیگر و رقابت قبایل و مذاهب و سازمان دادن نیروهای مسلح در سوریه باعث ادامه بحران سیاسی در سوریه شده است، با واقعیت خوانایی ندارد. برعکس آنچه دارد اتفاق می افتد این است که مردم و فشار جنبش انقلابی و مبارزه مردم طی یک سال گذشته تا کنون دولتهای مختلف را به درجات مختلف به مخالفت با رژیم اسد و دخالت در اوضاع سوریه کشانده است. هرکس که کمی در طرح صلح و آتش بس اتحادیه عرب و طرح کوفی عنان و سازمان ملل دقیق شود متوجه میشود که این طرح ها دقیقا در جهت اینست که انقلاب مردم را سد کند و از سقوط حکومت اسد جلوگیری نماید و به همین دلیل از همان ابتدا با مخالفت مردم در سوریه مواجه شد.
آتش بس مردم با حکومتی که میخواهند آنرا به زیر بشکند معنایی جز حفط آن حکومت نمیتواند داشته باشد. هیلاری کلینتون از همان آغاز ارائه طرح عنان به بشار اسد و حکومت سوریه پیام داد که این آخرین فرصتی است که جامعه جهانی به بشار اسد میدهد. یعنی رسما اعتراف کرد که این طرح نه طرحی برای دفاع از مردم، بلکه فرصتی است که به بشار اسد داده میشود که بتواند از آن استفاده کند و سرقدرت بماند. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا مدتی پیش در یک مصاحبه تلویزیونی گفت که وضعیت سوریه با لیبی بسیار متفاوت است. اوضاع در این کشور پیچیده است. نیروهای مختلفی در این کشور دخیلند، قبایل و اقوام و مذاهب مختلفی در این کشور وجود دارد و سلاحهای کشتار جمعی وسیعی در این کشور وجود دارد که میتواند در صورت از هم گسیختگی اوضاع این کشور به دست نیروهای تروریست بیفتد. در نتیجه ما از طرحهای به زیر کشیدن حکومت اسد دفاع نمیکنیم. (نقل به معنی). روشن است که یک نگرانی جدی غرب در مورد سوریه تاثیر اوضاع این کشور بر وضعیت اسرائیل است. در نتیجه بیش از آنکه دولتهای غربی در پی به زیر کشیدن حکومت اسد باشند، نگران سرنگونی آن با انقلاب مردمند. اما تا اینجا این دولتها مدام ناچار شده اند به دنبال اوضاع کشیده شوند و در برابر رویدادهایی که برایشان قابل پیش بینی نبوده، عکس العمل نشان دهند. قطعا وقتی که سرنوشت حکومت اسد برگشت ناپذیر بنظر برسد، روشن است که همین نیروها و دولتها در روند سرنگونی اسد نیز با هدف زیر کنترل در آوردن اوضاع بعد از سرنگونی، سهیم خواهند شد. هم اکنون با گفتن اینکه ۸۰ درصد این کشور از کنترل حکومت اسد خارج شده، این دولتها باید در تلاش نحوه سرنگونی و کنار رفتن حکومت اسد باشند و راهی را بجویند که بدون تکانهای شدید سیاسی، بشار اسد کنار رود. بنظر میرسد که تازه ترین طرحهایی که این اواخر سبک سنگین میشود، طرح کنار رفتن اسد و در عین حال حفظ پایه های حکومت بعث در سوریه باشد. اخیرا اوباما از اسد خواست که خود از قدرت کناربرود. لحن دولتهای اروپایی نیز به دنبال بن بست طرح عنان تغییر کرده است. اما همچنان با احتیاط کامل در مورد حکومت این کشور سخن میگویند. حتی در تبعیت از خواست دولتهای چین و روسیه، اخیرا هروقت بحث از جنایات دولت سوریه میشود، به نحوی به مخالفین نیز جنایاتی منتسب میگردد و به آنها هشدار داده میشود.
آینده سوریه
بهررو آنچه روشن است دخالت نظامی غرب در سوریه در آینده نزدیک (خوشبختانه) چندان عملی و محتمل نیست. اما تلاش برای دست و پا کردن آلترناتیو مناسب غرب و توطئه گری علیه انقلاب مردم فعالانه جریان دارد و ادامه خواهد یافت. سرنوشت سیاسی سوریه را تا اینجا مردم سوریه جلو رانده اند. اینکه در ادامه نیز چنین خواهد بود بستگی به شرایط و عوامل بسیاری دارد. مساله اینست که به دلیل فضای جنگی و نظامی و همچنین سیاست رسانه های بستر رسمی که همگام با دولتها پیش میرود، صدای مردم و تشکلها و نیروهای چپ و کارگری و مردمی چندان به گوش نمیرسد. شاهدان عینی گزارش میدهند که در سوریه اکنون یک نیروی عظیم سکولار و مدرن و جوان درانقلاب حضور دارد و نقش ایفا میکند. بخش زیادی از جوانان انقلابی خودرا متعلق به این جنبش سکولار مدرن می دانند و آنها هستند که بار اصلی انقلاب را بر دوش دارند. اما گرایشات مذهبی و قومی و ناسیونالیستی نیز در میان بخشهایی از مردم جای برجسته ای دارد. و اینها از پشتیبانی ارتجاع منطقه نیز برخوردارند. پیش بینی آینده سوریه در شرایط کنونی کار ساده ای نیست. میتوان با قطعیت گفت که حکومت اسد علیرغم حمایتهایی که از دولتها و حکومتها و نیروهای مختلف میگیرد، راهی برای ماندن ندارد و سرنگون خواهد شد. نیروی رادیکال و آزادی خواه و مدافع عدالت اجتماعی، یعنی نیروهای کارگری و چپ و رادیکال، گرچه بروال معمول همه دیکتاتوری ها از کمبودها و محدودیتهای زیادی رنج میبرند، اما امکان رشد و نقش ایفا کردن دارند. و اگر آینده بهتری از شرایط کنونی بتوان برای مردم این کشور تصور کرد، در این است که همین نیروها بتوانند در فضای بحران سیاسی و نقلاب، گامهای اساسی ای به پیش بردارند و با کل جبهه انسانی درسطح جهان و منطقه ارتباط و پیوند برقرار کنند.
این را هم در خاتمه تاکید کنیم که یک عامل که در آینده سوریه بسیار مهم است، اوضاع سیاسی در ایران است. در واقع به دلیل همکاری نزدیک دولتهای اسد و جمهوری اسلامی، هم سرنگونی اسد در دامن زدن به انقلاب ایران نقش بسیار مهمی خواهد داشت، و هم پیشروی احتمالی انقلاب و مبارزه مردم در ایران میتواند بر کل فضای سیاسی سوریه تاثیرات عظیم و عمیقی بگذارد. یکی از شعارهای مردم سوریه از همان ابتدا مرگ بر خامنه ای و جمهوری اسلامی بود. و در ایران نیز همه مردم چشم به انقلاب سوریه دارند.*