نگاهی گذرا به اول ماه مه١٣٩١

بعنوان مقدمه؛

برگزاری مراسم روز جهانی کارگر ، به هر شکلی که اجرا گردند و با هر کمیت و کیفیتی که داشته باشند ، به سهم خود نشان دهنده آنند که  کارگران ، پیشروان و فعالین کارگری  در تلاش اند تا این  سنت مبارزاتی و طبقاتی را زنده نگه داشته و بیش از پیش گسترش دهند .

امسال هم کارگران و پیشروان کارگری در ایران به انحاء  مختلف  روز جهانی کارگر را بر گزار کردند. آنجا که توازن قوا اجازه میداد به  خیابان آمدند  و در آنجا که احساس کردند توان حضور در خیابان ها را ندارند به اشکال دیگری مراسم های گرامی داشت این روز را برگزار کردند.

بورژوازی مسلط بر ایران نیز در واقع یکی از  دولت های سرمایه داری در منطقه است که با تمام توان، تلاش می کند تا هر آنچه که رنگ و بوی طبقاتی را دارد در نطفه حفه کرده ، و شدید ترین شرایط سرکوب و اختناق را بر جامعه ایران  تحمیل نماید .

 در یک چنین فضایی بود که ، بخشی از کارگران و پیشروان کارگری در روز جهانی کارگر حضور به هم رسانده و در حد توان ، در مراسم بزرگداشت این روز شرکت کردند .

بر کسی پوشیده نیست که توانمندی وقدرت میلیونی طبقه کارگر – اگر به صحنه بیاید- خود موجی خروشان خواهد بود که هیچ کس و هیچ جریانی را یارای مقاومت در برابر آن نخواهد بود. اما آنچه در شرایط کنونی مشاهده می شود و در میدان مبارزه حضور دارد ،  نه کارگران به مثابه یک طبقه و به معنای وسیع آن ، بلکه تنها به عنوان بخش کوچکی از آن است  که با درک شرایط ویژه  و جسارت قابل تحسینی بر این مهم پای می فشارند و در تلاش اند تا به هر طریق ممکن  این روز را به روزی برای تقویت و تحکیم اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران در سرتاسر دنیا و برجسته نمودن خواست ها و مطالبات کارگران در همه عرصه ها تبدیل کنند .

در همین ارتباط امسال نیز حضور کارگران و خانواده ها ی کارگری در شهر سنندج برجسته و پررنگ بود . این حضور نه تنها عوامل سرکوبگر  اطلاعاتی و امنیتی  سنندج را هاج و واج کرد!، بلکه  مرزهای کردستان و ایران را پشت سر گذاشت تا جایی که رسانه ی خبر پراکنی بی بی سی به این امر اعتراف کرد و اذعان نمود که جنبش کارگری در کرستان زنده است.

آنچه در این میان اهمیت دارد این است که  گرایش سوسیالیستی در کردستان ، پرچمدار این مبارزه بوده که در مقاطع و مناسبت های مختلف با حرکت های رو به جلوی خویش ، در تضادی آشتی ناپذیر با کلیت نظام سرمایه داری قرار گرفته و راه خود را در مسیر مبارزه طبقاتی ، در تقابل با برخی از جریانات ناسیونالیست کرد طی می نماید . کارگران کردستان یک بار دیگر و این بار   در مراسم روز جهانی کارگر و با شعار “کارگران جهان متحد شوید”و  “نان ، مسکن ، آزادی اعلام داشتند که بخش جدایی ناپذیر از طبقه کارگر  ایران هستند که همراه با دیگر بخش های این طبقه در سرتاسر جهان ، در مدار مبارزی ضد سرمایه داری قدم بر می دارند!

به راستی باید به کارگرانی که تسلیم فضای رعب و و حشت عوامل سرمایه نشدند و جسورانه در مراسم گرامی داشت روز جهانی کارگر حضور یافته و به مانند  گذشته مورد ضرب و شتم وحشیانه نیرو های سرکوبگر  قرار گرفته اند دست مریزاد گفت ، و به پیام های تبریک کارگران در بند ، رضا شهابی ، علی نجاتی ، بهنام ابراهیم زاده و شاهرخ زمانی  درود فرستاد که همچنان استوار  و پایدار از منافع طبقاتی خود دفاع می کنند!

طبقه کارگر و تمامی مزد بگیران در سراسر جهان مورد هجوم لجام گسیخته نظام  استثمار گر  و بحران زده سرمایه داری قرار گرفته اند. این نظام  برای خلاصی از بحرانی که دامن آن را گرفته است ، فشار مضاعفی را بر توده های کارگر و ز حمتکش وارد می کند و تلاش می کند تا آن ها را  تحت عناوین “ریاضت اقتصادی” ، “جهاد اقتصادی” ، “تولید ملی” و… به خورد  توده ها ی تحت ستم و استثمارشده بدهد. بنابر اعلام اداره کار آلمان، نرخ بیکاری در این کشور در ماه آوریل بدون تغییر نسبت به ماه قبل همچنان ۶٫۸ درصد باقی ماند و نوزده هزار نفر بر تعداد بیکاران فصلی در این ماه افزوده شد،. به نقل از یورو نیوز ،در ماه مارس نرخ بیکاری در ۱۷ کشور عضو منطقه یورو به ۱۰٫۹ درصد رسید، این نرخ در اتحادیه اروپا با ۲۷ عضو ۱۰٫۲ درصد بود. اتریش و هلند با نرخ بیکاری چهار و پنج درصد، پایین ترین نرخ بیکاری را در میان کشورهای منطقه یورو دارند. این در حالیست که یونان و اسپانیا با نرخ بیکاری بیش از ۲۱ و۲۴ درصد ازبالاترین نرخ بیکاری در منطقه یورو برخوردار هستند . و این بدان معنی است که به عنوان مثال در کشور اسپانیا از هر چهارنفر نیروی فعال کار ، یک نفر بیکار است. در مقابل توحش  نظام سرمایه داری ، کارگران این کشور ها دست به اعتراض و اعتصاب و مقاومت زده اند و با این بی حقوقی ها مبارزه کرده اند. هر چند قدرت میلیونی کارگران در کشور های اروپایی همیشه از طرف تشکل های رفرمیستی به نحوی تسلیم طلبانه به عقب رانده می شود اما آنچه حائز اهمیت بوده این است که توده های میلیونی کارگر به این شرایط معترض بوده و بارها اعتصابات بزرگ را به نمایش گذاشته اند و یا  گام های محکم  خود خیابان ها را به لرزه در آورده اند. اما باید اعتراف کرد که گرایش رفرمیستی و سازش کارانه و بغایت راست حاکم بر تشکل های موجود در این کشورها ،همیشه از در سازش و مماشات با دولت ها  و صاحبان سرمایه  بر آمده است وبنا بر  ماهیت وجودی خود نتوانسته و نخواهند توانست از منافع طبقاتی کارگران  دفاع نمایند . طبقه کارگر ایران و پیشروان و فعالین دخالت گر در  جنبش کارگری ایران  باید  این زنگ خطر را جدی بگیرند که صرف داشتن یک تشکل ، به خودی خود به معنای ظرفی برای مبارزه طبقاتی کارگران نخواهد بود .

به این اعتبار نظام سرمایه داری حاکم بر کشور ایران خارج از گردونه  این بحران جهانی نمی تواند باشد.حاکمیت ایران با  ویژگی های خاص اقتصادی خود و استثمار وحشیانه  و سرکوب جنبش کارگری و دیگر جنبش های آزادیخواهانه  سر آمد دولت های منطقه می باشد . بیکاری ، فقر و فلاکت  روز افزون ،قرار داد های موقت و سفید امضاء، گرانی و تورم سرسام آور ، اختناق و نبود فضای باز سیاسی زندگی را بر توده های میلیونی کارگر و زحمتکش تنگ تر کرده است.  دستمزد های  ناچیز ، حذف سوبسید ها وتحریم های اقتصادی ، سفره بخور و نمیر کارگران را از گذشته کم رونق تر کرده و در کنار آن  ایجاد دلهره و استرس  ناشی از سایه جنگ احتمالی ، روح و روان مردم  آزاد اندیش را آزرده خاطر و پریشان  کرده است . حتی با توجه با آمار منتشر شده توسط خود مسئولین  مملکتی نیز می توان فهمید کشور ایران را چه بحران عمیق و همه جانبه ای فراگرفته و کارگران و توده های ستمدیده و زحمتکش مردم ، در چه فلاکتی دست و پا می زند.

دبیر کل خانه کارگر اعلام داشته  طبق آمارهای رسمی طی سال گذشته ۱۰۰ هزار کارگر در بیش از یک هزار واحد تولیدی اخراج شده‌اند.محجوب نرخ بیکاری زنان را دو برابر نرخ بیکاری مردان اعلام کرد و خاطرنشان ساخت: زنان در بسیاری از واحدهای بزرگ و قالیبافی ها حتا کم تر از دو سوم دستمزد مصوب شورای عالی کار را دریافت می‌کنند. اما به دلیل ترس به خاطر از دست دادن شغل از شکایت صرفنظر می‌کنند.

به گفته محمد ساکی، بازرس “کانون عالی شوراهای اسلامی کار ایران”، در اسفند ماه سال ۹۰،نرخ خط فقر در استان تهران یک میلیون و ۵۰ هزار تومان برآورد شده است . در حالیکه دستمزد کارگران با نرخ خط فقر بیش از ۶۰۰ هزار تومان فاصله دارد.

سازمان آمار ایران نرخ بیکاری در سال ۹۰ را ۳/۱۲ درصد اعلام کرده است  اما بر اساس  نظر نماینده کارفرمایان در شورای عالی اشتغال ، این نرخ در سال گذشته بیشتر از ۲۳ درصد بوده است.

قدرت الله علی خانی می گوید درآمدهای افسانه‌ ای نفت، که در ۶ سال و نیم اخیر معادل ۶۵۰ میلیارد بوده  است  در صد سال اخیر بی سابقه می باشد اما باید بگویم که کمر مردم زیر فشار گرانی خرد شده است. وی تصریح کرد: قیمت کالاهای اساسی روز به روز گران تر شده است و گوشت و مرغ از سبد غذایی و سفره مردم حذف شده است.

و بر اساس تازه ترین گزارش بانک مرکزی، قیمت مواد خوراکی در یک سال گذشته از ۵۰ تا ۱۵۶ درصد افزایش یافته است.

 جدا از آمار های اقتصادی که قطعا فاجعه بار تر از آن است که مسئولین به آن اعتراف می کنند ، باید به دستگیری ، اعدام و تهدید و بازداشت فعالین کارگری و دیگر فعالین  عرصه های اجتماعی اشاره کرد که  نسبت به سال های گذشته فزونی یافته است .حاکمیت سرمایه داری ایران برای جلوگیری از خیز ش های احتمالی با ایجاد فضای رعب و وحشت و تهدید و بازداشت ِ پیشروان کارگری  می خواهد از طغیان تود های  جان به لب رسیده جلو گیری کند تا شاید  فریاد نان و آزادی را در گلوی آنان  خفه سازد.

اتحاد عمل!

 با توجه به چنین شرایط بغرنجی ” کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری”  طی فراخوانی رسمی از همه افراد و تشکل ها و فعالین دلسوز طبقه کارگر خواسته است که در روز جهانی کارگر  امسال (۱۳۹۱ ) در قالب یک اتحاد عمل مشخص ، جهت برگزاری مراسم گرامی داشت این روز  و صدور قطعنامه ای مشترک ، گرد هم آیند  تا به سهم خود ، صدای  اعتراض طبقه کارگر ایران باشند .

برای هر نگاه واقع بینی مشخص است که امروز پیشروان و دلسوزان طبقه کارگر در ایران ، در حد توان امر هدایت و سازماندهی مبارزات کارگری را به عهده دارند  و این فعالین هستند  که در تلاش مستمر خود بر آنند  تا حتی المقدور حرکت های خود انگیخته کارگران معترض را سمت و سو داده و بر اساس منافع طبقاتی کارگران و تجارب جنبش کارگری انسجام بیش تری بخشند . همچنین بر کسی پوشیده نیست که هیچ کدام از تشکل های موجود ، از جمله سندیکای شرکت واحد  و سندیکای هفت تپه  از ارتباط تنگاتنگی با کارگران واحد مربوطه برخوردار نیستند  (این عدم ارتباط جدا از  فضای سرکوب و شرایط پلیسی حاکم ،ناشی از درد های مزمن  دیگری نیز هست که در فرصت دیگر و جای دیگری باید به آن پرداخته شود  ) تشکل هایی مثل کمیته هماهنگی ، اتحادیه آزاد و  کمیته پیگیری  که جای خود دارند . عدم پذیرش این مسئله و درک نادرست از شرایط و اوضاع و به تبع آن خود بزرگ بینی و خودفریبی توسط برخی از تشکل ها در اول ماه مه سال ۹۱ ، به نوبه خود عاملی شد تا اتحاد عمل امسال ، لااقل در زمینه صدور قطعنامه ای مشترک میان این تشکل ها ــ به مانند سال گذشته ــ امکان پذیر نباشد .

 این عدم درک البته ناشی از درک غیر طبقاتی گردانندگان برخی از این تشکل ها می باشد و با هیچ  اما و اگری قابل توجیه  نیست . نمونه درک غلط حاکم بر یکی از آن ها را می توان مختصرا بررسی کرد .

بر اساس شواهد و قرائن موجود رویکرد و نوع نگاه بدنه “اتحادیه آزاد کارگران ایران” ( اعضا و فعالینی که عمدتا در شهر سنندج سکونت دارند )  با نگاه و رویکرد  افرادی که خود را در راس هرم آن تشکیلات قرار داده اند ، کاملا متفاوت است .این تفاوت و در واقع دوگانگی از جمله خود را در اول ماه مه امسال در قالب دو نگرش متفاوت نشان داده است . نگرشی که به سهم خود تلاش می کند تا با درک شرایط و حساسیت های موجود ، در نزدیک کردن تشکل های فعال در جنبش کارگری و اعضا و فعالان آن ها مؤثر واقع شده و در صورت امکان به شرکت در برخی اتحاد عمل ها که حول مسائل مشخص جنبش کارگری صورت می گیرد، پاسخی مثبت ارائه دهد . و متقابلن نگرشی که با تحلیلی نادرست از اوضاع و شرایط ، خود را در برج عاج دیده و به بهانه های مختلف با همه ی این برنامه ها و عملکردها به مخالفت بر می خیزد .

خوشبختانه حاملین نگرش اول ، یعنی اعضا و فعالین “اتحادیه آزاد کارگران” در شهر سنندج ، رابطه تنگاتنگی و حسنه ای با اعضای “کمیته هماهنگی برا ی کمک به ایجاد تشکل های کارگری” برقرار کرده اند که ظاهرا خیلی خوشایند حاملین نگرش دوم نبوده است. این بخش از “اتحادیه” ،علی رغم خواست  و میل مرکزیت آن ، همیشه خود را با واقعیات موجود منطبق کرده ــ و همان گونه که ذکر گردید ــ با درک شرایط حساس کنونی ، همراه با اعضا و فعالان کمیته هماهنگی ، نقش مثبتی در تغییر و تحولات جنبش کارگری در شهر سنندج بازی می کنند .

از جمله آن ها می توان به سنت دیرینه جنبش کارگری در شهر سنندج اشاره نمود که همه ساله از طریق کارگران و فعالان کارگری این شهر تحت عنوان”کمیته برگزار کننده مراسم روز جهانی کارگر” این مراسم را برگزار می کنند . امسال هم به مانند سال های گذشته  اعضای “اتحادیه آزاد کارگران ایران” در شهر سنندج  جزو امضا ء کنندگان کمیته برگزارکننده بودند، و با حضور خود و خانواده هایشان همراه با دیگر کارگران و تشکل ها، این روز را گرامی داشتند . بعد از برگزاری مراسم ، “کمیته برگزار کننده” گزارش خود را همراه با اسامی تشکل های شرکت کننده در مراسم که متشکل از ،”ﺟﻤﻌﻲ از ﻓﻌﺎﻟﻴﻦ آزاد ﻛﺎرﮔﺮی”، “جمعی از کارگران بیکار سنندج”،”کمیته هماهنگی برای کمک به ایجادتشکل های کارگری “و “اتحادیه آزاد کارگران ایران “بودند  در مورخه ۱۲ اردیبهشت طی اطلاعیه رسمی  در سایت کمیته هماهنگی انتشار دادند.  اما سایت رسمی “اتحادیه” ، نه تنها برای خرد و اراده و حضور اعضای خود ،متشکل در کمیته برگزار کننده  سنندج هیچ ارزشی قائل نشد ، بلکه اطلاعیه نویس آن “اتحادیه” ، گزارش برگزاری مراسم  روز جهانی کارگر در شهر سنندج را تحت عنوان “گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد” منعکس نمود . این دوگانگی تنها در تشکل هایی می تواند بروز یابد  که بین اطلاعیه نویسهای رسمی و گردانندگان تشکل ، با بدنه آن، دو رویکرد کاملا متفاوت از شرایط موجود در امر مبارزه طبقاتی در جریان باشد . یکی بر این باور است که توده میلیونی کارگر باید خود را سازماندهی ومتشکل کند و دیگری در تلاش است تا  در سایه مبارزه جاری کارگران  سروری خود را به طبقه کارگر تحمیل کند. برای درک بهتر و دقیق تر این موضوع می توان به نقطه نظرات آقای جعفر عظیم زاده ، در مصاحبه با رادیو برابری ، در آستانه روز جهانی کارگر توجه نمود .

در شرایطی که کارگران ایران برای پیگیری  مطالبات خودبدون کسب اجازه از دولت و کارفرما ،دست به اعتصاب و اعتراض و تجمع می زنند  و آشکارا به شرایط فقر و بیکاری  و اخراج سازی ها اعتراض   میکنند ، آقای عظیم زاده  بعنوان “رئیس اتحادیه آزاد کارگران ایران”  از جمع آوری تومار سخن به میان میآورد و  سنت گرامی داشت روز جهانی کارگر را  تا سطح نازل جمع آوری امضاء تنزل می دهد .  او می گوید که : “اتحادیه آزاد کارگران ایران” امسال هیچ برنامه ای برای برگزاری مراسم ندارد و تصویب شده است که توماری در جهت اعتراض به دستمزد ، قانون کار و …  جمع آوری شود که در ظرف ۵- ۶ روز گذشته ۵ هزار امضاء توسط “اتحادیه” جمع آوری شده ؟!!! و قرار است این  تومار به  وزارت کار و نهاد ریاست جمهوری  و مجلس ارسال شود .(برای شنیدن مصاحبه آقای عظیم زاد می توانید لینک زیر را کلیک نمائید)

HTTP://RADIOBARABARI.COM/VIDEO/040512.HTML

هر چند جمع آوری امضاء و تومار می تواند  یکی از راه کار های جنبش کارگری در مقاطع مشخصی باشد و فی نفسه ، کار ناپسندی تلقی  نمی شود . اما در شرایط مشخص کنونی که کارگران ، لااقل در ارتباط با سنت برگزاری مراسم اول ماه مه این شکل کار را پشت سر گذاشته و برای خواست ها و مطالبات عدیده خود در عرصه های مختلف دست به تجمعات اعتراضی و اشکال پیشرو تر مبارزه و اعتراض میزنند ، چرا باید گردانندگان “اتحادیه آزاد کارگران ایران” همچنان بر اشکال و شیوه های عقب مانده تر اعتراض و مبارزه، آن هم برای روز جهانی کارگر که بیش از نیمی از کارگران جهان در خیابان ها هستند پافشاری کنند  و  کارگران را به نامه نگاری برای مقامات حکومتی و ارگان های مختلف آن رهنمون شوند ؟ تأکید می کنم که در همین روز ، اکثریت قریب به اتفاق اعضاء و بدنه این تشکل همراه و همصدا با بخش هایی از کارگران و اعضاء و فعالان دیگر تشکل ها ، با شعار “نان ، مسکن ،آزادی” و “کارگران حهان ، متحد شوید ! ”  در تظاهراتی که به مناسبت بزرگداشت این روز جهانی و کارگری ترتیب دادند با صدای رسا اعلام داشتند که کارگران تنها در یک مبارزه توده ای کارگری می توانند به خواست ها و مطالبات خود در همه ی زمینه ها و عرصه ها دست یابند . گوشه نشینی ، نگاه به بالا  و دخیل بستن به ارگان ها و نهادهای حکومت از طریق جمع آوری امضا ــ اگر که واقعی و جدی باشد ! ــ نه تنها تغییری ملموس و تأثیرگذار در شرایط موجود پیش نخواهد آورد بلکه موجبات یاس و ناامیدی و استیصال را فراهم نموده  و فضای موج سواری را برای آنان که باور به سروری طبقه کارگر ندارند آماده خواهد کرد .

این نوع نگاه می تواند به نوبه خود  یکی از دلائلی باشد که گردانندگان “اتحادیه آزاد کارگران ایران” را علی رغم شرکت اعضا و فعالان آن تشکل در مراسم بزرگداشت روز جهانی کارگر در شهر سنندج ، از شرکت در اتحاد عمل برای برگزاری مراسم گرامی داشت این روز برحذر داشته و به تومار نویسی در آستانه روز جهانی کارگر بکشاند . سردمداران این “اتحادیه” که در دوره های گذشته همواره تعمد داشتند تا نام تشکل خود را در ردیف اول هر نوع اتحاد عملی قرار دهند!!، نه تنها  امسال پای هیچ گونه اتحاد عملی نیامدند بلکه با چرخشی صد و هشتاد درجه ای حتی از اعلام  گزارش برگزاری مراسم آن روز در شهر سنندج امتناع نموده و پیشنهاد جمع آوری تومار و تقدیم آن به نهاد ریاست جمهوری و مجلس را در آستانه روز جهانی کارگر علم کردند .

با عمیق تر شدن  تضاد کار وسرمایه فعالیت  فعالین جنبش کارگری وارد دوران سرنوشت سازی خواهد شد  و در چنین شرایطی است که صف  دوستان  واقعی طبقه کارگر بیش از هر زمان دیگر محک خورده و بیش از پیش پالایش  می یابد .

با توجه به اوضاع فلاکت بار توده های میلیونی کارگر و زحمتکش ، و اوضاع سیاسی اقتصادی بحرانی جامعه در ایران ، باید پیشروان چپ و  سوسیالیست درون جنبش کارگری بیش از گذشته به  امر اتحاد و همبستگی طبقاتی  کارگران بها داده و در این راه همت گمارند . این فعالان باید با باریک بینی و دقت در  اوضاع و شرایط و کار و تلاش بیش تر سازمان یابی  کارگری در اشکال  صنفی و سیاسی را در دستور کار بگذارند.قطعا برای گذار از این شرایط دوران ساز، فشار پلیسی و ایجاد فضای رعب و وحشت بیشتر از هر زمان دیگر افزایش خواهد یافت .اما  با برنامه های مشخص و دخالت دادن هرچه بیش تر توده های کارگر و زحمتکش در کارها و ایجاد  تشکل یابی طبقاتی ، چه در محیط کار ، چه در محل زندگی  ، می توان این شرایط را نیز پشت سر گذاشت .

جنبش کارگری در کردستان ، یاد آوری یک تجربه!

شهر  سنندج یکی از  شهر هایی کارگری استان کردستان  می باشد که  با گذشت  بیش از سه دهه از حاکمیت رژیم سرمایه داری اسلامی ایران  ،  نشان داده است  که ازظرفیت و  پتانسیل بالایی برخوردارمی باشد .  رژیم  ضد انقلاب  اسلامی ایران از همان اولین روز حاکمیت خود ، کشتار وسیع کارگران ، انقلابیون و کمونیست ها را در دستور کار گذاشت  تا جنبش کارگری و شوراهای کارگری  را سرکوب نماید. در آن زمان   با شروع جنگ ارتجاعی ایران و عراق  فضای سرکوب شدت  بیشتری گرفت .

در چنین شرایطی  پیشروان و کارگران در سنندج مراسم های مستقل خود را برگزار می کردند. درسال  ۱۳۶۴در اوج جنگ ارتجاعی  ایران و عراق در  سنندج ،”اتحادیه  صنعتگران کردستان” توسط کارگران تاسیس شد، که با توجه به شرایط زمانی ،از ویژگی های خاصی برخوردار بوده است .(  برای آشنایی بیشتر با اتحادیه صنعتگران کردستان به لینگ زیر که متن  مصاحبه من با ابراهیم وکیلی، یکی از اعضای هیئت موسس این اتحا دیه بوده است نگاه کنید .http://www.khamahangy.com/post143.htm)

 امروز نسل  جدیدی از کارگران و پیشروان کارگری در سنندج  حضور دارند  که  امر خطیر سازماندهی اعتراضات و تشکل یابی را به پیش می برند.

این بخش ازکارگران و  فعالین در کنار افراد ی که سابقه طولانی تری در امر مبارزه طبقاتی  دارند قطعا همسو خواهند شد و با درس گرفتن از تجارب ، با نقشه عمل های  متناسب و سنجیده ، گام های پیش رو را برخواهند داشت.  در اینجا لازم است هر چند کوتاه به  بررسی یک تجربه بپردازم که در حد خود می تواند مفید واقع گردد.

اولین ” کمیته برگزار کننده  مراسم روز جهانی کارگر ” در سال ۱۳۸۵ سنندج  با اعلام اسامی مشخص ، سخنگو ، محل تجمع ، وبلاگ رسمی و صدور و پخش فراخوان  مراسم رو زجهانی کارگر در سطح شهر و تمامی شهر ک های صنعتی  سنندج ، توانست  فضای موجود مبارزاتی آن دوران  را تشخیص دهد و با حضور کارگران و خانواده هایشان مراسم رو زجهانی کارگر را برگزار کنند .

 یاد آوری این نکته ضروری است که این کمیته چنان فضایی را بوجود آورد که توانست تاثیر خود را بر بعضی از شهر های دیگر کردستان بگذارد و همزمان در شهر بانه، کامیاران و مریوان فعالین کارگری و دیگر کارگران بصورت علنی و در سطح وسیعی به برگزاری این روز پرداختند و قطعنامه این کمیته در این شهر ها خوانده شد. قطعا در اینجا به روند شکل گیری و مراحل  پروسه تشکیل این کمیته نخواهم پرداخت چرا که خود، بحثی طولانی را در بر دارد ،امید وارم در مجالی دیگر به آن پرداخته شود . هدف از بیان این  مقدار این بود تا به بحث اصلی برسم .

 بعد از  برگزاری موفقیت آمیز مراسم رو زجهانی کارگردر سال  ۱۳۸۵ ، روحیه  مبارزاتی  پیشروان و کارگران در سنندج بیشتر از گذشته تقویت شد . چرا که  کارگران و خانواده های کارگری شاهدآن بودند که چگونه نیر و های سرکوبگر در مقابل عزم واراده آنها عقب نشینی می کردند. در جلسه نقد وبررسی برگزاری مراسم روز جهانی کارگر در سنندج ، پیشنهاد  ” ایجاد هیئت موسس شورای کارگران سنندج ” مطرح شد.

در همان جلسه تصمیم گرفته شد که اعضای ”  کمیته برگزار کنند ه مراسم روز جهانی کارگر” تلا ش کنند که همزمان با ارتباط گرفتن با کارگران خوش نام در محیط کار و شناسائی آنان ، تعداد هر چه بیشتری از کارگران را بر سر موضوع پیشنهادی جمع کنیم و نظر تعداد هر چه بیشتری از کارگران را در این مورد جویا شویم . دلیل  پیشنهاد د رمورد ” هئیت موسس شورای کارگران سنندج “این بود که در شهر سنندج تعداد کارگاه های زیرده نفر ( همچون شهر ک مکاینک ها ) و همچنین کارگران فصلی و پروژه ای زیادی  وجود دارند  و می طلبید که این کارگران در ظرفی متشکل شوند.

در شهر سنندج جدا  از کارگاه های کوچک که درداخل شهر و اطرف شهر سنندج وجود دارند ، کارگا های نسبتا بزرگتر درشهرک هایی تحت عنوان ،   شهرک  صنعتی شماره یک، که در پشت  سیلوی سنندج واقع  شده ، شهرک صنعتی شماره دو واقع در جاده بهشت محمدی و شهرک صنعتی شماره سه که در گردنه صلوات آباد متمرکز می باشند،به اضافه ریسندگی پر ریس سنندج و نساجی کردستان  و تراکتور سازی  و ریسندگی شاهو(این کارخانه تغییر ساختار داده و اکنون نوشابه سازی می باشد) که خارج از شهر کهای صنعتی واقع شده اند.  بعد از تقسیم کار ارتباطات اولیه شروع شد. بر اساس آنکه اسم  پیشنهادی  این تشکل ” هیئت موسس شورای کارگران سنندج ”  نامگذاری شده بود  تلاش کلیه اعضای اولیه این بود که از تمامی رشته ها و صنف های کاری ، افرادی در این هیئت موسس وجود داشته باشند . بطور مثال از صنعت نساجی ، ریسندگی ، مکانیکی ، ریخته گری ، سنگبری و کاشی سازی ، گونی بافی ، شیر ولبنیات،پخش مواد غذایی ، کارگران بیکار، کارگران فصلی ، زنان خانه دارو… تا حدود زیادی کار ها پیش رفت و حتی برای اینکه بتوانیم زنان خانه دار را  در عرصه واقعی مبارزه در کنار دیگر کارگران داشته باشیم از زنان خانه دار هم دعوت بعمل آمد  تا در جلسات هفتگی حضوربیشتری داشته باشند . هم زمان با این اقدامات قرار شد که هر کسی اساسنامه پیشنهادی خود را تهیه  تا در جلسات  هفتگی مطرح و با نظر جمعی و تبادل نظر  اساسنامه مورد نظر از میان اساسنامه های  پیشنهادی  انتحاب و یا با ادغام آنها به توافقات همگانی بر سر رئوس اساسنامه  برسیم.

کارها بصورت جدی پیش می رفت تا جایی که ما گاها ناچار می شدیم برای پیشبرد کارها و حجم زیاد مباحث ، در هفته دو جلسه داشته باشیم. در هر جلسه  تعداد مشخصی از کارگران از رشته های مختلف به ما پیوست میشدند .

 سعی ما بر این بود که برای هیئت  مؤسس افراد  خوش نام و قابل اعتماد کارگران حضور داشته باشند تا بعدا این افراد به دلیل ویژگی های خود بتوانند د رمحیط کار مبلغ و مروج  این ایده بوده و در روز برگزاری اولین  نشست ، تعدا هر چه بیشتری از کارگران نه تنها حضور داشته باشند بلکه بتوانند خود را برای کار های اجرایی و هدایت و رهبری این تشکل  کاندید   و یا افراد مورد اطمینان را انتخاب کنند

. انتخاب  این افراد  تنها بر اساس  باور طبقاتی  آنان بود و به هیچ وجه بر سر گرایش و مبانی فکری و اعتقادی آنها کاری نداشتیم و باور ما این بود بایداین تشکل خارج از گردونه حصار های تنگ و تاریک فرقه ای باشد و به مانند یک تشکل واقعی از پایه کارگری و رهبران عملی و خوشنام و قابل اعتماد کارگران ایجاد شود. پروسه ادامه کاری ما تا حدود زیادی با رویکرد علنی پیش می رفت تا جایی که  زیر  ذره بین اداره اطلاعات قرار داشتیم و آنها تا حدودی  اهداف ما را می دانستند  و این افراد ما را مرتب  تعقیب می کردند. اما با توجه به رویکرد صد در صد علنی که در آن شرایط بسیار تبلیغ و ترویج می شد زیاد ما نسبت به این موضوع حساس نبودیم و یکی دیگراز دلائل عدم حساسیت ما  این بود که قرار بود ما هیئت موسس تشکلی را اعلام کنیم که قرار بود بصورت علنی و با اسم ورسم مشخص در سنندج حضور داشته باشد و بتواند منشا اثر جدی در امر مبارزه کارگران باشد. به قول معروف کل تخم مرغ ها را در سبدی گذاشته بودیم و در زیر نورافکن های قوی دشمن  ، یک طرفه قواعد  بازی خود را پیش می بردیم . ( (  این توضیح ضروری است که باید سعی شود نهاد های سرکوبگر از کم و کیف کار های سازماندهی  اطلاعی نداشته باشند . هر چند رویکر ما رو به علنی کاری است اما این امر نباید ما را به اشتباه بیندازد که باید جیک و پیک خود را دو دستی تقدیم  آنها کنیم . متاسفانه این نگرش اشتباه  تا کنون دشواری های فراوانی برای پیشروان و فعالین کارگری بوجود آورده است که جا دارد  در جلسات این فعالین ، در این باره بطور مفصل صحبت شود))

همانطور که گفتم کار ها منظم و با برنامه خاص و از پیش تعیین شده پیش می رفت .  در ضمن ما اعضای اولیه  متعهد شده بودیم  در تحقق این طرح جدی و در کنار هم به این مهم بپردازیم چرا که می دانستیم  این ظرف می تواند  ظرفی عملی در سطح شهر سنندج  جهت انسجام و سازمان یابی بیشتر  کارگران باشد .  بعد از مدتی اطلاع پیدا کردیم که تعدادی از دوستانی که عضو این جمع بودند جدا گانه و بدون اطلاع جمع ، خود دست به ایجاد هئیت موسس ” کارگران اخراجی و بیکار کردستان ”  (( که بعد ها  تحت عنوان “اتحادیه آزاد کارگران ایران “اعلام موجودیت کرد ))زده اند که این عمل ما را شوکه کرد. لازم به ذکر است که اولین جلسه ما یک روز بعد از مراسم روز جهانی کارگر برگزار شد و از همان روز ما در راستای تحقق طرح پیشنهادی ” هیئت موسس شورای کارگران سنندج ”  کار ها را شروع کرده بودیم  که در آذر ماه  همان سال ( ۱۳۸۵) شنیدم که این دوستان بدون اطلاع جمع  ، هیئت موسس کارگران اخراجی و بیکار را ا ایجاد کرده اند!!.   با شنیدن این خبر روحیه یاس و ناامیدی زیادی بر ما سایه انداخت چون همانطور که گفتم قرار بود که این جمع در کنار هم یک کار مشترک را پیش ببرند اما متاسفانه افرادی که خارج از این جمع بودند  آگاهانه تعدادی از دوستان را از ما جدا کردند  و دوستان عضو ما  هم ،بدون اطلاع به جمع با آن افراد همسو شدند  . توضیح این نکته ضروری است زمانی که این افراد بدون اطلاع به ما ،خود دست به ایجا د هیئت موسس کارگران اخراج و بیکار زده بودند تعدای از  کارگران نساجی کردستان حاضر در جلسه خطاب به رئیس جلسه  عنوان کرده بودند که چرا در این جلسه افرادی مشخصی مثل وووو… حضور ندارند؟ که در جوا ب رئیس جلسه  به دروغ اعلام میکند که ما به این دوستان اطلاع داده ایم اما این افراد خود  در این جلسه شرکت نکرده اند !! . کارگران حاضر درآن جلسه در روز های بعد ما را موردنقد و سوال  قرار دادند که به چه دلیل در جلسه شرکت  نداشته ایم،  که ما هم جریان بی اطلاعی خود را از برگزاری  آن جلسه عنوان کردیم. بر همین اساس بود که در زمان برگزاری اولین مجمع عمومی کارگران بیکار و اخراجی  من و چند نفر دیگر از کارگران سنندج بر خلاف میل روسای بالا نشین ،  به مجمع دعوت شدیم ( فروردین ۱۳۸۶) و در همان مجمع کارگران از ما خواستند که خود را برای هیئت مدیره  کاندید کنیم .

کسانی که دست به ایجاد هیئت موسس  اتحادیه کارگران اخراجی  و بیکار کردستان زده بودند عملا در صفوف ما شکاف ایجاد  کردندو کار های ما  مختل شد. واز طرف دیگر  فشار پلیسی که در این ارتباط به فعالین وارد می شد کم کم فضای ادامه  کاری را برای ما تا حدود زیادی سنگین تر کرد . هر چند جلسات  همچنان ادامه داشت و پیشنهاد اکثریت اعضای حاضر بر این بود که دوباره باید خود را بازسازی کنیم اما واقعیت این بود که  شیرازه کار ما از  هم پاشیده شده بود  و  با گذشت زمان و بعدا از ترور ناموفق مجید حمیدی  ( ۲۶/۰۷/۱۳۸۶ ) عرصه ادامه کاری بیشتر بر ما تنگ تر شد تا جایی که ادامه کاری این اعضاء عملا غیره ممکن گردید. به این ترتیب یک کار بزرگ که میتوانست در شرایط خود منشاء اثر باشد و چه بسا با درایت و سبک کاری که دوستان مد نظر داشتند امروز کارگران در کردستان از انسجام بیشتری بر خوردار می بودند و این تشکل می توانست به خاطر اینکه با رویکر از پایئن و با حضور  کارگران شکل می گرفت ،شاید امروز قطب نمای قوی در جنبش کارگری کردستان  می بود!.

هدف از بیان آنچه که گذشت این بود که امروز کارگران و پیشروان و نسل جوانی که در شهر سنندج در این عرصه جسورانه حضور دارند و مبارزه را ادامه می دهند باید بدانند که برگزاری اول ماه مه  ، تنها  یکی از عرصه های  مبارزاتی  ما می تواند باشد . کار روتین و همیشگی ما  کمک به ایجاد تشکل های کارگریست . امروز  جنبش کارگری شهر سنندج می تواند پاشنه آشیل نظام سرمایه داری و به همان نسبت می تواند قطب نمای رادیکالیسم جنبش کارگری ایران باشد. امروز باید این ظرفیت ها را باز شناخت . گردش به دور خود و تنها حضور در مراسم  روز جهانی کارگر  پایان فعالیت ما تا فرا رسیدن مراسم سال دیگر نباید باشد . امروز نسل جوانی پا به این عرصه گذاشته اند که از جسارت وصف ناپذیری برخوردارند  اما این بخودی خود شرط پیروزی برای جنبش کارگری نمی تواندباشد . باید  این نیرو را شناخت و شرایط را باز نگری کرد و باید توانست کارگران و خانواده های کارگری را حول تشکل های مناسب جمع کرد

هر  چند که در شهر سنندج  کارگاه  و مراکز تولیدی  با نیروی کار بالای ۷۰ نفر وجود دارد، اما اکثر آنها کارگاه های کوچکی هستند  که تشکلی بابی در آنها به تنهایی نمی تواند منشاء قدرت باشد  و باید مجموعه ای از آنها در ظرفی مشخص که از سازماندهی  بالایی برخوردار باشد متشکل شوند. از طرف دیگر به دلیل بیکاری زیاد، تعداد قابل توجهی از بیکاران این شهر و بقیه شهر های کردستان برای پیدا کردن کار روانه شهر های بزرگ و صنعتی می شوند . اگر این کارگران که معمولا با نام  کارگران فصلی ، پروژه ای شناخته می شوند بدلیل پراکندگی ای که ناشی از شرایط کار آنها می باشد در شهر سنندج خود را در یک ظرف مشخص تشکل یابی متشکل کنند نه تنها فضای کارگری در شهر سنندج را تغییر خواهند داد  ، بلکه در هنگام مراجعه به دیگر شهر های ایران این کارگران می توانند درمحل کار خود کارگران را متشکل کرده و مبلغین  ایجاد تشکل کارگری باشند  . اگر اینچنین فعالیت هایی در دستور کار فعالین در شهر سنندج قرار نگیرد  باید گفته شود که ما نتوانسته ایم از ظرفیت های موجود استفاده کنیم . کار عملی قطعا با افت و خیز همراه است. فعالین کارگری و پیشروان جنبش کارگری هیچ وقت از شکست نهراسیده اند  زیرا یکی از خصلت های کار جنبشی آنهم درشرایط اختناق و سرکوب  همین افت و خیز ها ست و تنها در شرایط توازن قدرت طبقاتی  است که ما شاهد پیشرویهای چشم گیرطبقه کارگر  خواهیم بود .کارگران  شهر سنندج در شرایط امروز میتواند پرچمدار مبارزه ای همه جانبه باشند . شما در مراسم رو زجهانی کارگر امسال دوباره ثابت کردید که  جنبش کارگری  کردستان با ویزگی ها خاص خود،  به جنبش کارگری و سراسری ایران  گره خورده  است و این  پیوند طبقاتی ، گسست ناپذیر است  . شما با  شعار نان مسکن آزادی ، فریاد همه کسانی شدید که به این شرایط معترض هستند . امروز این رسالت در سنندج  به عهده شماست که بتوانید با رویکرد جنبشی و بدور از نگاه فرقه ای حول تشکل یابی کارگران متحدانه عمل کنید .

زنده باید اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران !

بهزاد سهرابی. خرداد ۱۳۹۱

*این متن چند روز بعد از برگزاری مراسم روز جهانی کارگر نوشته شده بود ؛ ضرورت توضیح این بود  که آمار های نقل شده در باره وضعیت اقتصادی مربوط به آن تاریخ می باشد.