سرنوشت انقلاب مصر چه خواهد بود؟

مصر در چنبره تحولات سرنوشت ساز دست و پا میزند. یک سال و پنج ماه پیش میلیونها انسان به خیابان و میدانهای شهرهای مصر ریختند و همصدا گفتند مبارک باید برود. مبارک رفت. این یک پیروزی درخشان برای انقلاب مردم مصر بود. اما انقلاب برای قدمهای بعدی آماده نبود. از یک طرف سقوط مبارک و بقدرت رسیدن ژنرالها و وعده پارلمان و دموکراسی در روند انقلاب وقفه ایجاد کرد. اگر چه انقلابیون رادیکال توهمی به ژنرالها نداشتند، اما تبلیغات شبانه روزی رسانه های بورژوازی داخلی و خارجی، که شعار ارتش حامی انقلاب است را در بوق و کرنا کرده بودند، توانست در بخشی از مردم نسبت به نقش و اهداف ارتش توهم ایجاد کند. شتاب انقلاب کند شد و این به ارتش و نیروهای ارتجاعی فرصت داد تا نهادهای قدرت و کنترل خود را محکمتر کنند.
از طرف دیگر، انقلابیون مصر نقش مذهب و اسلام و نیروهای اسلامی را درست بررسی نکردند و موضع درستی در باره آنها نگرفتند. اخوان المسلمین بهمراه سلفی ها توانستند سازمان حی و حاضر و پولهای نجومی را بکار بگیرند و بخشی از رای مردم را با خود همراه کنند. با انتخابات مجلس توانستند اکثریت کرسیها را از آن خود کنند و بخشی از دولت شوند. اسلامیها که با اکراه و تعلل و تزلزل (و تنها وقتی که مطمئن شدند که مبارک رفتنی هست) وارد انقلاب شدند، بلافاصله همکاری با بقایای رژیم مبارک که رهبری آن دست ژنرالهای مبارک بود را، شروع کردند. اسلامیها علیه اعتصابات کارگری و حضور زنان در تظاهراتها و علیه ادامه انقلاب موضع گرفتند، تبلیغ کردند و فعالیت کردند. آنها آشکارا از برقراری قوانین اسلامی صحبت کردند. اوباشان اسلامی به زنان و انقلابیون حتی حمله کردند و آنها را زخمی کردند. برای فعالین سوسیالیست پاپوش دوزی امنیتی کردند و گفتند که آنها امنیت کشور را به خطر می اندازند و با سازمانهای جاسوسی مثل سیا ارتباط دارند. تمام فعالیتهای اسلامیها علیه آزادیهای سیاسی و علیه کارگران و علیه سکولاریسم و علیه ادامه انقلاب مصر بوده است. اما انقلابیون این عنصر ذاتا و عملا ضد انقلابی را افشا و رسوا نکردند.

انتخابات دور اول ریاست جمهوری که همین دو هفته پیش صورت گرفت دو کاندید برای دور دوم و نهائی بجا گذاشت: یکی محمد موریس (با ٢۴.۴ درصد آراء) کاندید حزب عدالت و آزادی متعلق به اخوان المسلمین و دیگری احمد شفیق (با ٢٣.٣ درصد آراء) نماینده بقایای رژیم مبارک که آخرین نخست وزیر مبارک بود و در سازمان دادن نبرد شتر نقش داشت که طی آن اوباشان لباس شخصی مبارک شمشیر به دست و سوار بر شتر به انقلابیون تحریر حمله کردند. حمدین صباحی (با ٢٠.٣ درصد آراء) رهبر حزب شرف مصر و نماینده قطب چپ جامعه بود که در دور اول حذف شد. دور نهائی انتخابات ده روز دیگر، یعنی ١۶ ژوئن اتفاق خواهد افتاد. نتیجه انتخابات مجلس مصر حدود پنج ماه پیش نیروهای اسلامی را به کرسی نشاند و اکنون انتخابات ریاست جمهوری یا همان رژیم مبارک را بدون مبارک دوباره تثبیت خواهد کرد و یا نیروهای اسلامی را بقدرت خواهد رساند.
این شرایط زمینه را برای برخی نیروهای چپ سازشکار مهیا کرد تا به بهانه مبارزه با بقایای رژیم مبارک پشت نیروهای اسلامی بروند. از جمله این نیروها سوسیالیستهای انقلابی مصر هست که برای جلوگیری از پیروزی احمد شفیق پشت اخوان المسلمین رفته اند و طی یک بیانیه رسمی از مردم خواسته اند تا در دور دوم ریاست جمهوری به نماینده اخوان رای دهند. با توجه به اینکه این نیرو شناخته شده ترین و سازمان یافته ترین نیروی چپ بود، قطب چپ جامعه در شرایط دشواری قرار گرفته است. سوسیالیستهای انقلابی مصر همان سیاست ضد کارگری و ضد انقلابی را اتخاذ کرده اند که حزب توده و سازمان اکثریت در انقلاب ۵٧ اتخاذ کردند. اگر چه سوسیالیستهای انقلابی در قبال این حمایت خود از اخوان، خواستهائی نظیر انتخاب حمدین صباحی بعنوان نخست وزیر، آزادیهای سیاسی و مدنی، آزادی تشکل و اعتراضات کارگری و غیره را پیش پای آن گذاشته اند، اما این خواستها تماما نسیه هستند در حالیکه نقدا پشت نیروهای اسلامی رفته اند. فرصت طلبی اخوان المسلمین و آمادگی آنها برای همکاری با ارتش طی همین یکسال و چند ماه گذشته نشان میدهد که بمحض بقدرت رسیدن آنها، بساط استثمار و سرکوب و اسلامیزه کردن مصر پهن خواهد شد. این حمایت آشکار از نیروهای ضد انقلابی اسلامی خود بیشتر از هر چیز فرصت طلبی نیروهائی مثل سوسیالیستهای انقلابی مصر را بنمایش میگذارد.

نداشتن یک حزب انقلابی کمونیستی و کارگری اساسی ترین ضعف انقلاب مصر بود که اکنون تاثیرات خود را آشکار کرده است. اگر چه نیروهای انقلابی هنوز در میدان مبارزه هستند و صدها هزار نفر همین دو روز پیش در میدان تحریر قاهره و سایر میدانها و خیابانها به حکم دادگاه در باره مبارک و وزیر امنیت او و سران پلیس که در کشتار مردم انقلابی نقش داشتند دست به اعتراض زدند، ولی هنوز از یک رهبری انقلابی سازش ناپذیر محروم هستند. مردم مصر بارها و بارها به خیابانها آمده و با نیروهای ارتش و پلیس درگیر شده اند. این نشانگر این است که آتش انقلاب هنوز خاموش نشده است. اما عدم برخورداری از یک حزب سیاسی که خواستهای مردم مبارز را فرموله کند و کارگران و زحمتکشان را بر سر خواستهای رادیکال و انسانی متحد و متشکل کند، راه پیش روی و پیروزی را بر انقلابیون مشکل کرده و میکند. واضح است که هیچکدام از نیروهای ضد انقلابی اعم از ارتش و اخوان المسلمین و حامیان راست و چپ آنها نه میخواهند به خواستهای مردم پاسخ دهند و نه هم میتوانند. برای اینکه مردم مصر به حداقلی از رفاه و کرامت و نان و آزادی برسند باید تغییر اساسی در بافت و ساخت اقتصادی و اجتماعی صورت پذیرد. اما برای به انجام رساندن این تحولات رادیکال اقتصادی و اجتماعی، حزبی باید پرچم این تحولات را بدست بگیرد و نیروهای انقلابی را حول آن سازمان بدهد. چشم انداز به صحنه آمدن چنین حزبی در حال حاضر چندان روشن بنظر نمی رسد. متاسفانه انقلاب مصر از بیرون دادن اساسی ترین ابزار مبارزه خود، یعنی یک حزب سیاسی سوسیالیستی، محروم بوده است و بخاطر آن هم ضربات مهلکی خورده است.

جای امیدواری آنجاست که مردم انقلابی که برای رفاه و آزادی و نان و کرامت انسانی به میدان آمده بودند هنوز صحنه را ترک نکرده اند. رژیم ژنرالها در همکاری با اخوان المسلمین تمام تلاش خود را کرده اند تا مردم را به خانه هایشان بفرستند و قدرت را بین خود تقسیم کنند اما این اتفاق نیافتاده است. مردم در مراسمها و مناسبتهای گوناگون و در مبارزه علیه رفتارهای ضد انسانی ارتش بارها به خیابانها ریخته و با نیروهای سرکوب درگیر شده اند. اعتصابات کارگری وسیع و قدرت مندی شکل گرفته است. اتحادیه های کارگری زیادی بوجود آمده اند. جنبش زنان تکان خورده است و بارها برای دفاع از آزادی زن بمیدان آمده است. کمیته های محلات در جریان نبردهای میدان تحریر شکل گرفته اند. مجموعه این پیشرویها و بخصوص در صحنه بودن مردم این امکان را بوجود می آورد که نیروهای انقلابی بتوانند به حیات خود ادامه دهند و در صحنه سیاسی فعال بمانند. میشود امیدوار بود که طی کشمکشهای زیادی که در پیش خواهد بود یک حزب سیاسی کمونیستی و کارگری عروج کند و کارگران و زحمتکشان و زنان و جوانان را حول خواستهای رادیکال و انسانی متحد و متشکل کند و انقلاب ناتمام مصر را به پیروزی برساند.