مصر بر سر سه راهی

روی پلاکاردهایی که یک بار دیگر در میدان التحریر قاهره بالا رفته است این جمله به زبان عربی وسیعا به چشم میخورد: “نه بازگشت (به رژیم سابق) نه اخوان”. نتیجه دور اول انتخابات ریاست جمهوری مصر جز این دو راه، راه دیگری مقابل مردم نگذاشته است. تنها نتیجه ای که از این انتخابات میتوان گرفت اینست که آینده مصر را صندوق رای تعیین نمیکند. بلکه نتیجه زورآزمایی گریزناپذیر سه جنبش و سه نیروی متفاوت بر سر سه آینده متفاوت است که نشان میدهد مصر به کجا خواهد رفت. یعنی کشاکش میان جریانات اسلامی، طرفداران رژیم سابق، و مردم انقلابی. به عبارت دیگر برخلاف آنچه که ژورنالیسم سطحی تصویر کرده بود و نیروهایی مثل جمهوری اسلامی آنرا دامن میزدند، دست یابی به قدرت و خاموش کردن انقلاب برای اسلامی ها و رژیم سابقی ها کار ساده ای نیست و جدال حاد طبقاتی در این جامعه در پیش است و نتیجه این جدال است که سرنوشت مصر را تعیین خواهد کرد. قرار است دور دوم انتخابات مصر در اوایل ماه ژوئن یعنی دو سه هفته دیگر برگزار شود. و رای دهندگان باید به دو کاندید باقی مانده رای بدهند. یکی احمد شفیق آخرین نخست وزیر رژیم مبارک ، ودومی محمد مرسی کاندید اخوان المسلمین.  شق سوم ادامه انقلاب علیه هردوی این نیروهاست. بسیاری از انقلابیون بر ادامه انقلاب تاکید میکنند.

فضای مصر و قاهره این روزها بسیار ملتهب است. همه جا بحث و جدل و تجمع و شعار دادن جریان دارد. التحریر باز هم رونق گرفته است و هزاران نفر هرروز در آن گرد می آیند. گویی انقلاب فی الحال و برای بار دوم به خیابان آمده است. اما این بار آنها که در خیابانند یک دست نیستند. صفوف مختلفی هستند که در مخالفت با هم بحث و جدل میکنند. انقلابیونی که رژیم مبارک را به زیر کشیدند تنها نیرویی هستند که در انتخابات نماینده ای ندارند. احساس غبن میکنند. بسیاری از آنها حتی این احساس را هم ندارند. با اعتماد بنفس به خبرنگاران میگویند انقلاب را تا برقراری برابری و آزادی ادامه میدهیم. در دور اول انتخابات ریاست جمهوری که در ماه مه برگزار شد کمتر از ۵۰ درصد مردم شرکت کردند. که این رقم با توجه به اینکه این اولین انتخابات آزاد بعد از چندین دهه یا شاید در کل تاریخ مصر بود، بسیار پایین بود. دلیل آن بوضوح این بود که بسیاری در صف طرفداران انقلاب یعنی جوانان و اکثر کارگران و زنان و جریانات سکولار، انتخابات را بایکوت کردند.  دو نماینده ای که در رقابت باقی مانده اند یکی ۲۵ در صد و دیگری ۲۴/۵ درصد آرا را به دست آوردند. نفر سوم صباحی است که بعنوان چپ میانه تلقی میشود و علیرغم کاریسمای بالاتری که از خود نشان داد گویا به دلیل نداشتن پشتوانه مالی قوی، بیش از ۲۱ درصد آرا را نصیب خود نکرد. اکنون تلاش عده ای به عبث اینست که برای اینکه احمد شفیق یعنی نماینده طرفداران مبارک به قدرت نرسد صباحی که در کل از محبوبیت بالاتری برخوردار است به جای مرسی در انتخابات شرکت کند. و در این صورت با ارزیابی آنها بخش زیادی از بایکوت کنندگان قبلی در انتخابات شرکت خواهند کرد. که البته اخوان المسلمین این را نخواهد پذیرفت.

نفس نتیجه دور اول انتخابات نشان میدهد که هرکدام از دوکاندید باقی مانده تنها اقلیتی از مردم را نمایندگی میکنند. و بویژه انقلابیون یعنی آنها که فعال و رهبر و نیروی اصلی انقلاب و به زیر کشیدن مبارک بوده اند در مقابل آنها قرار دارند و هردو را دشمنان انقلاب  و آزادی مردم میدانند.

نتیجه نهایی چیست؟

هرکس که به صف انقلابیون از دور نگاه میکند بیش از نقطه قوتهای آنها ضعفهای آنها را می بیند: نداشتن خواستهای روشن و برنامه و پلاتفرم مدون، نداشتن چهره های شناخته شده سراسری، نداشتن حزب و سازمان سراسری، و نداشتن سازمانهای نمایندگی و اطلاع رسانی در سطح بین المللی و بسیاری جنبه های دیگر. اینها همه حقیقت است. اما تا اینجا جبهه انقلاب علیرغم این ضعفهای جدی و علیرغم اینکه دشمنانش از این ضعفها برخوردار نیستند و نقاط قوت زیادی دارند، توانسته است با اتکا به رادیکالیسم و  پایگاه گسترده مردمی و سازش ناپذیری فعالینش، قدم به قدم آنها را عقب براند. نباید فراموش کرد که به زیر کشیدن مبارک و جلو بردن انقلاب تا اینجا کار عظیم و هرکولی ای بود که همین صف بی برنامه و بی حزب و بی کاریسما، به دشمنان قدرتمند و غول آسای انقلاب تحمیل کرد. هم دولتهای غربی و هم وابستگان رژیم مبارک و هم اخوان المسلمین توطئه های زیادی کردند که بتوانند صف انقلاب را متفرق و متشتت کنند و رژیم مبارک را با اصلاحاتی جزئی حفظ کنند. اما نتوانستند. اکنون سوال اینست که آیا هنوز میتوان به همین شکل پیش رفت؟

حقیقت اینست که دشمنان انقلاب و از جمله جریانات اسلامی علیرغم نقطه قوتهای متعدد ضعفهای زیادی نیز از خود نشان داده اند. برای نمونه اخوان المسلمین به مردم نشان داد که بهیچ وجه قابل اتکا نیست. آنها اعلام کردند که برای ریاست جمهوری کاندید معرفی نمیکنند اما وقتی که فضا را مساعد دیدند یکی از رهبرانشان بنام “خیرت شاطر” را بعنوان کاندید معرفی کردند اما کمیسیون بررسی صلاحیت ها او را به دلیل تقلبهای مالی و پولشویی رد کرد. بعد از آن محمد مرسی را معرفی کردند. گفته بودند که جامعه ای با قوانین سکولار را دنبال میکنند اما طی این مدت بارها تلاش کردند که قوانین اسلامی را مورد تبلیغ قرار و دفاع قرار دهند و گفتند که قانون اساسی باید بر اساس اسلام تدوین شود. تلاش کردند کمیسیون تعیین قانون اساسی را فقط از اسلامی ها تشکیل دهند که این نیز به شکست رسید. و اکنون مصر از قانون اساسی ای بر خوردار نیست و همین نیز موضوع یک جدال طبقاتی حاد در آینده نزدیک است. اخوان المسملین نشان داد  که هیچ سنخیتی با انقلاب و انقلابیون ندارد و بارها دست یاری و دوستی به سوی دست اندرکاران رژیم مبارک دراز کرد و همین موقعیت این جریان را بسیار تضعیف نمود. این روزها اینها با شعار دادن علیه نظامیان میخواهند این تصویر از خودرا عوض کنند. آنها خودرا نماینده انقلاب میخوانند و میگویند رژیم سابق باید برچیده شود. اما بنظر میرسد این تلاش تاکنون نتیجه چندانی برایشان نداشته است. در مقابل اینها، انقلابیون نیز تماما سلبی پیش رفته اند. یعنی حرف و برنامه اثباتی جلو نگذاشته اند اما نارضایتی خودرا از وضع موجود در هر مقطعی اعلام کرده اند و با آن در افتاده اند. و باید قبول کرد که تا اینجا جلو آمده اند. اکنون نیز صف انقلاب حرف و خواست چندان روشنی را جلو نگذاشته است اما اعلام میکند که هم طبعا از نیروهای رژیم سابق و هم از جریانات اسلامی و قوانین اسلامی رویگردان و متنفر است. این را هرروز از زبان جوانان انقلابی میشنویم.

اما اکنون کار بجایی رسیده است که انقلابیون ناچارند برای اداره جامعه قدم جلو بگذارند و بجای بایکوت و نفی و نه گفتن، تصویر اثباتی خودرا از آینده جلو بگذارند. برای این کار خواستهای روشن و فرموله لازم است. برنامه و پلاتفرم لازم است. سازمان و حزب سراسری لازم است. رهبران  و چهره های کاریسماتیک و شناخته شده لازم است. نفس همین که صف انقلاب ناچار شد انتخابات را بایکوت کند نشانه ای از همین ضعفها بود. و گرنه قاعدتا رهبری انقلاب میبایست اوضاع را بدست میگرفت و روند و چگونگی و زمان انتخابات را تعیین میکرد.

ما در شماره های قبل انترناسیونال اظهار امیدواری کرده بودیم که صف انقلاب بتواند این ضعفها را با سرعت بر طرف کند. از لابلای اخبار میتوان تلاشهایی نه چندان وسیع را در این جهت شاهد بود. اما قضاوت در مورد جزئیات آن به اطلاعات بیشتر نیاز دارد. علیرغم این مشکلات، ما هنوز بر همان تاکید داریم که از جمله در ماه اکتبر سال گذشته بعد از پیروزیهای انتخاباتی جریانات اسلامی در این نشریه تاکید کردیم و طی این مدت صحت آن خودرا نشان داده است و در آینده نیز گرچه نه صد در صد اما تا حد زیادی میتوان امیدوار بود که وضعیت در این جهت به پیش رود. و آن اینکه “میتوان گفت که جلو آمدن جریانات اسلامی در تونس و احیانا در مصر بهیچ وجه پایان ماجرا نیست…سیر اوضاع به نقش و فعالیت دو طرف جدال یعنی صف انقلاب و ضد انقلاب بستگی دارد. اما تحلیلا میتوان گفت که در یک جامعه ای که با انتظارات بالایی دست به انقلاب زده است، اسلامی ها شانس زیادی برای کنترل درازمدت اوضاع را ندارند. جامعه ای که انقلاب کرده است توقعات بالایی دارد. و نیرویی که بخواهد این توقعات را عقب براند، باید مجوزش را یا از انقلاب بگیرد یا قدرت ضد انقلابی بسیار عظیمی داشته باشد. جریانات اسلامی در مصر و تونس علیرغم حمایتهایی که بورژوازی بین المللی از آنها میکند و خواهد کرد هیچکدام از این دو را فی الحال ندارند. کارگران در مصر تا کنون دست به اعتصابات متعددی زده اند و بر حق تشکل و افزایش دستمزدها و برخی حقوق پایه ای دیگر خود تاکید کرده اند. جوانان در صفوفی میلیونی یک جنبش مدرن و سکولار را نمایندگی میکنند و با حق بجانبی جدی ای جلوی جنبش اسلامی ایستاده اند. جنبش زنان در هردو کشورهای مصر و تونس قدرتمند است. و بسیاری از عوامل دیگر را نیز میتوان بر شمرد که این ارزیابی را قوت میبخشد که در میان مدت جامعه از جریان اسلامی عبور خواهد کرد.” (انترناسیونال شماره ۴۲۴،”پیروزی اسلامی ها در منطقه گذراست” از کاظم نیکخواه)