نظام اسلامی ایران رفتنی است چه نوع حکومتی باید سرکار آید!

مردم ایران علل العموم بخاطر فقر و فلاکت، نابرابری  و فساد نفس گیری که حکومت اسلامی بر کشور حاکم کرده است، عمیقا  از این نظام متنفرند، این حکومت در حالت بی ثبات و انفجاری قرار دارد. انزوای بین المللی از هرلحاظ ، تشدید و نزاعهای  درونی  حکومتگران این نظام را در شکننده ترین شرایط قرار داده است. 

با اتکا به این مسئله آنچه که امروزه در میان مردم  الزامی است اتحاد و همبستگی علیه این نظام است. امروزه دو دستگی و جدایی در میان مردم پذیرفتنی نیست. هر انسان شریفی، اگر از دیدگاه نیازهای امروزمردم  به شیوۀ انسانی  به شکل این جامعه فقر زده نگاهی بیاندازد می بیند در قلب این جامعه و در مقابل جنایات این حکومت مداوماٌ اعتراض هست و مردم از دست آورد های  تا کنونی خود دفاع می کنند. جامعه به جوش آمده است. حکومتگران روی انبار باروت لم داده اند و به شدت مورد تنفر عمیق اقشار مردم هستند. امّا  آنچه غایب است و آنچه که شرایط امروز جامعه ما نیاز مند آن است، تا این تنفر را، تا این اعتراض را، تا این نیاز را بر آورده و یک کاسه کند.  یک رهبری مورد اعتمادِ مردم است، که نه تنها توده میلیونی را علیه  کلیتِ نظام اسلامی ایران  سازماندهی و رهبری کند، بلکه  در مقابل واقعیات و  شرایط  نگران کننده ای که در پیش است، بقول عامۀ مردم،  راه و چاه و روشِ حکومت آینده را  قدم به قدم به  همین مردم معترض نشان دهد تا مردم در مسیر حرکتِ امروز، بدانند که فردا چه می خواهند؟ تا بدانند به دورِ کدام پرچم، کدام خواست و بر نامۀ انسانی جمع شوند، خواستها و مطالبات خود را چگونه  و از بلند گوی  چه جریانی فریاد بزنند؟ برای به ثمر رسانیدنِ این امرِ مهم،  رهبر ، یا  جریان، یا حزب و سیاستی لازم است که شهامت  این کار را داشته باشد. علیه آنچه که مردم را می آزارد  آشکارا سخن به میان آورد. تمامِ  مذاکرات و جلسات پشت پردۀ هر جریانی  را که در رابطه با حکومت و آینده مردم است  ممنوع اعلام کند و شفاف سازی  با مردم، و در میان نمایندگان مردم  جز اولین حرکت خود و هر گروه و جریانی بداند که می خواهند در آیندۀ ایران نقشی ایفا کنند و این شفاف سازی را جز اسکلت اولیۀ  حکومت آینده بداند، تا بتواند  در آن شرایط مردم را از تند پیچهای هراس انگیزی که  در راه است هدایت نماید، تا دو باره مردم از چاله به چاه  نیافتند.

 چون نظامِ اسلامی ایران، یکی از منفور ترین و فاسدترین  حکومتهای جهان معاصر است، امروزه مبارزه علیه این حکومت برای هر انسان انقلابی  و معترضی مفروض است، امّا آنچه که مهم است و آنچه که تودۀ وسیع مردم باید بدانند این مسئله است که پس از این نظام، چه نوع حکومتی و چه سیاستی  باید جایگزین آن شود تا به این مملکت جان و جلوه ای بدهد، تا توده مردم دیگر نگران امنیت، آسایش و آیندۀ خویش نباشند؟ واقعیات امر این است که مردم این مسئله را به روشنی نمی دانند. فقط می گویند این جنایتکاران اسلامی بروند.   پس رهبری ای لازم است آگاه به همه چیز و همۀ مسائل اجتماعی، تا مردم گولِ  سر پاسدارهای دیروز و  فکل کراواتیها امروز را  نخورند. این جماعت هر یک به شیوه ای خود را آماده کرده اند  شخصیت سازی می کنند تا جای حکومت اسلامی بنشینند هرچند هر یک از آنها کوهی از اسناد این دوران را زیر بغل دارند که اثبات کنندۀ اعمال آنها در قلب حکومتِ هار اسلامی است.

با وجود همه این مسائل گفته شده بعد از سر نگونی  حکومت اسلامی نظامی  سیاسی ای باید استقرار یابد که درهای حقیقت را به روی مردم بگشاید. عمیقا مدافع  پیگیرآزادیهای  بدون قید و شرط سیاسی باشد.  تا در آن  نبرد ایده ها بعنوان نیروی فعال و نجات دهنده جامعه  از تاریکی و جهل و خرافات  شروع  شود، نبردی که حقانیتِ برابری در بین انسانها را از حاشیه به متن جامعه باز گرداند و جارو کنندۀ همۀ ابهاماتی باشد که تا کنون بشر را  از انسانیتش دور و سر گردان کرده است. چون در طول تاریخ زندگی انسان،  یکی از بزرگترین نگون بختیهای بشریت جهالتِ  او بوده و همچنان هست.

تحمل آزادی و عقیده و بیان برای روشن کردنِ شمعِ شناخت انسان از نا روشنیهای زندگی خود، عملا در کالیبر هیچ کدام از این افراد و احزاب نیست. چون از زاویه انسانی به انسان و جامعه انسانی  شده نگاه نمی کنند.  آنها به سرمایه و سود سرمایه می نگرند و در راه خدمت به سرمایه در حول و حوش این مسئله  به انسان نگاه می کنند. می خواهند  پوسیدگی ارتجاع دیگری را در لفافه رمز و رازِ دمکراسی و دمکراسی طلبی، مردم سالاری و حقوق بشری به مردم عرضه کنند.

حزب ما از دیدگاه نیازهای امروز بشر جامعه را نگاه می کند. تشنگی امروزبشر به آزادی، رفاه ،عدالت اجتماعی، آسایش و آرامش را می بیند و اعلام میدارد که آنچه  جامعه را نجات می دهد  یک حکومتِ انسانی  شده، یک حکومت  شورایی و سوسیالیستی است. حکومتی  که  بتواند حرمت از دست رفته انسان را به جامعه باز گرداند. هر انسان منصفی اگر به تاریخ طبقاتی تا کنونی بشر رجوع کند  به جدال بشریت، در انتها ی جامعه ای  به ته کشیده  از انسانیت امروز می رسد، و می بینید  که  نظام سرمایه داری در این مکانیزم  جوابگوی نیازهای امروز بشرِ جهان نیست. پس جواب امروز نه تنها در ایران  که حلقه ای از این زنجیربردگی سرمایه است. بلکه  جوابِ  امروز  جامعه جهانی هم، فقط و فقط سوسیالیسم است. جامعه بشری به بن بست رسیده و هیچ ایده و فکری دیگر عملا نمی تواند پاسخگوی این شرایط بردگی باشد. با اتکا به  این مسئله و با اتکا به افکار انسان گرای مارکس  حزب ما برای بنا نهادنِ جامعه انسانی و سوسیالیستی در ایران آماده این رهبری است.

 ما سالهاست اعلام داشته و اعلام می داریم که  نباید  چنین پنداشت که کمونیسم شوروی  و بلوک شرق باز تابِ افکار مارکس بوده است. آنطور که کمونیسمِ مارکس، آنطور که سوسیالیسم هست باید به آن نگاه کرد نه آنطور که بلوکِ شرق آنرا شناساند. حزبِ ما  برای عریان کردن این افکار در زیر پردۀ سیاهی که بورژوازی برآن کشیده جنگیده و در دهان کف آلود  بورژوازی  این را بیرون کشیده است و آشکارا اعلام می دارد که نه  پیکار بی وقفۀ مائو، نه سرمایه داری دولتی روسیه یا بلوک شرق و نه تئوریهای تروتسکی که از مفهوم سرمایه داری دولتی پا فراتر نگذاشت می تواند جواب گوی  امروز جامعه باشد، بلکه امروزه  نظام و سیستمی جوابگوست  که بتواند مرحله جدیدی از شناخت بشر را در رابطه با کمونیسم  نشان دهد. بتواند واقعیات جامعه بشری را  آنطور که بشر نیاز دارد و آنطور که نیازمندیهای بشر رفع می شود  بیان کند و اقتصاد کشور را بر اساسِ این نیازمندیها  باید  سازمان داد. باید نابرابریهای بی سابقۀ کنونی در ثروت و قدرت را، انحصاری شدن و از هم گسیختگی اجتماعی را به ساده ترین زبان برای توده کار کن جامعه بطور پیوسطه توضیح داد، تا در یابند که بانی این شرایط درد ناک جامعه چه سیستم و چه حکومتی است و چرا تنها راه رهایی امروز بشر سوسیالیسم است.

.  آنان که مدعی آینده ایران هستند، آنانکه بدون دخالت مردم سمینارها را پشت درهای بسته بر قرار می کنند، باید  شفاف،  باز، به مردم بگویند چه نوع حکومتی را می خواهند.  بقول عامۀ مردم  اگر ریگی در کفش ندارند. شعارِ دمکراسی و دمکراسی خواهی، حقوقِ بشر، سکولاریزم  بدون هیچ اسناد و بر نامه مدوّنی  برای مردم نان و آب نمی شود. اگر حرف  درستی دارند، اگر راست است و این جلسات نه برای قدرت خویش و رژیم اسلامی از نوع  دیگر، فرض می گیریم  برای خیر و صلاح مردم است پس آشکار کنند! مکتوب کنند. هر چند ما اهداف نگفتۀ آنها را برای مردم توضیح خواهیم داد.

ما اعلام  می داریم، توده وسیع مردم، باید آرزو  اهداف، خواستها  و مطالبات  خود را نوشته و کتباٌ در دست  داشته باشند  و برای بدست آوردنِ این  مطالبات  بدون هیچ  شک و تردید، بدونِ هیچ  قید و شرطی در اشکال مختلف  مبارزه نمایند و  در سر نوشتِ خود، دخیل و شرکت مستقیم داشته باشند.

ما نه در پشتِ درهای بسته،  نه با امّا و اگرهای کاذبِ این جریانات، رسماٌ و علنا اعلام کرده و اعلام می داریم که  برای بر قراری  جامعه ای   مبارزه می کنیم  که غیر از قدرتِ اکثریتِ مردم هیچ قدرتی بر آن مسلط نباشد، آنهم فقط  قدرتِ شوراهای مردم در نظامِ انسانی و سوسیالیستی است .

زنده باد قدرت شوراها، زنده باد انسانیت. محمدامین کمانگر جمعه. ۱٫۶٫۲۰۱۲