مه ٩٩ درصدیها … خلاصه ای از جلسه هفته گذشته پاتوق استکهلم

بیش از ۳ هفته از اول ماه مه می گذرد. جنبش اشغال وال استریت (۹۹ درصدیها) سر ایستادن ندارد. تعمیق بحران اقتصادی و فلج سیاسی در اروپا، – مشخصا در یونان و عنقریب در اسپانیا –  جنبش اشغال را گسترده تر و همه جانبه تر کرده است. رویداد های هفته گذشته در فرانکفورت، اسپانیا، کبک کانادا و روزانه در یونان و همچنین در آستانه نشست سران کشورهای بزرگ جهان در شیکاگو، خود بهترین گواه گستردگی این جنبش عظیم و ملیونی است. التفات بر چند مشخصه و تاکید بر آنها، وجوه بهتری از جنبش ۹۹ درصدی ها را برای ما روشن میکند.

یکم : جنبش ۹۹ درصدیها، همچنانکه قبلا گفته شد یک حرکت و جنبش عمومی و رنگین کمانی است. این جنبش بر متن اوضاعی شکل گرفت که بحران سرمایه در ابعاد کلی اش تاثیر خود را در تمام وجوه اقتصادی و اجتماعی جامعه جهانی گذشته بود. تاثیر مخرب و ویرانگر این بحران،  تمامی افراد در جامعه سرمایه داری را در برگرفت. زن و مرد، پیر و جوان، شاغل و بیکارو خلاصه اینکه به هیچ موجود زنده ای رحم نکرد. بدین خاطر، وجه تسمیه این حرکت از جنبش اشغال وال استریت، به جنبش ۹۹ در صدیها تغییر و آیکن آن قرار گرفت. بهمین دلیل، اهداف و شعارهای اولیه این جنبش بخوبی بیانگر این حرکت عمومی و همگانی است.

دوم : با شروع ماه مه و حتی بسیار قبل تر از آن، جنبش ۹۹ درصدیها جهت گیری رادیکال تر و روشن تر خود را بسمت هماهنگی و نزدیکی بیشتر با جنبش کارگری بویژه در امریکا، شتاب بیشتری داد و با اعلان تعطیلی اول ماه مه امسال، این جنبش نه فقط این جهت گیری بطرف طبقه کارگر بخصوص در امریکا را تسریع بخشید، بلکه سنت قدیمی اما فراموش شده اول مه را دوباره بآنجا برگرداند. و باین اعتبار نقطه عطف جدیدی نه فقط در تارخ کوتاه خود بر جای گذاشت، بلکه سرنوشت خود را مستقیما به سرنوشت طبقه کارگر و محرومان گره زد.

سوم: این درست است که جنبش ۹۹ درصدی ها از امریکا شروع شد. اما این حرکت به اعتبار بسیاری دلایل، یک حرکت فراقاره ای و جهانی است. نه فقط در ضدیتش با نظام سرمایه داری و نه فقط در جهت گیری و حضورش در اول ماه مه، بلکه هم اکنون و همزمان با امریکا در اروپا هم  در جریان است. و این همه نه فقط بدلیل وجود سرمایه در بعد جهانی که هم چنین بدلیل ادامه بحران آن بویژه در اروپا و امریکا ادامه دارد.

چهارم: این جنبش به اعتبار ضد یتش با نظام سرمایه داری، به اعتبار جهت گیری های روشن ترش در نزدیکی هر چه بیشتر به طبقه کارگر و مطالبات آن و بالاخره باعتبار گستردگی  بیش از پیش اش در عرصه جهانی،  نزدیک ترین متحد طبقه کارگر در سطح جهانی است. بعد از جنبش مخالفت با حضور امریکا در جنگ ویتنام و بعد از شورش های دانشجویی اروپا در ۱۹۶۸ ، تقریبا هیچ حرکت دیگری تاکنون با این آثار و مولفه های  ضد کاپیتالیستی، به طبقه کارگر نزدیک نبوده است. تازه از این هم می گذریم که هم جنبش علیه جنگ در ویتنام و هم حرکتهای دانشجویی ۶۸ اروپا کاملا تک موضوعی ودر محدوده جغرافیایی معینی شکل گرفته بودند و حال آنکه جنبش ۹۹ درصدیها مطلقا این محدودیتها را ندارد.

پنجم: با این توصیفات، یکی از کارهای اصلی در دستور هر نیروی انقلابی و کمونیست؛ دفاع از این جنبش، تاثیر گذاری بر آن و متکی کردن اتوریته هژمونیک خود برآنست. اینکار از طریق شرکت در پراتیک آن؛ همکاری و جهت دهی این جنبش و نقد مستمر عمل و نقطه نظر آن در جهت هر چه بیشتر رادیکال کردن آن میسر و ممکن است. این نه فقط در سطح جهانی و برای خواستهای عمومی ، بلکه بویژه در جهت مبارزه علیه جمهوری اسلامی و همگامی بین المللی علیه آن و بنفع انقلاب مردم ایران کاملا عملی و امکان پذیراست. نمونه کوچکی از این کار در شهر ورتسبورگ آلمان در ماه گذشته و بنفع پناهجویان ایرانی راه نشان میدهد.

ششم: اینجا و آنجا دیده و شنیده میشود که جهت گیری حزب ما  برای تاثیر گذاری بر این جنبش، سرباز زدن از وظایف اصلی سوسیالیستی و عدول از مواضع کارگری پیشین خود، بنفع اهداف عموم خلقی و انسانی!؟ ترجمه و  تعبیر می شود. و یا استدلالاتی از قبیل اینکه این جنبش پایدار نیست، رهبری کارگری ندارد و یا اینکه جنبش کارگری در سطح جهانی با آن همکاری و هماهنگی نمی کند، پایه استدلال این دوستان قرار دارد.

بنظر من توسل به اینگونه حجت ها، در خوشبینانه ترین وجه، متکی به نتیجه گیری های نادرست از تجربیات درست تاریخی است. با این توضیحات و بزعم این دوستان، احزاب انقلابی و کمونیست آن دوره ، هرگز نمی بایستی از جنبش علیه جنگ ویتنام به صرف اینکه در رهبری آن هنرپیشگان هالیوود نظیر جین فاندا و مارلون براندو قرار داشتند حمایت می کرد. و یا بدلیل حضور رهبران هیپی دانشجویی در فرانسه و تسلط بیتلیسم بر بخشی از جنبش دانشجویی آن دوره نمی بایست مورد حمایت قرار می گرفت.

در واقع این نوع دلایل بیشتر برای گریز از حضور در صحنه اصلی مبارزه و تاثیر گذاری در روند یک حرکت انقلابی است. کاری که حزب ما اساسا از آن گریزان است. در واقع تنها راه تاثیر گذاری بر یک حرکت مترقی و انقلابی ، شرکت در آن و جهت دادن آن بنفع اهداف پیشرو و انقلابی است. کاری که ما آنرا وظیفه اصلی خود میدانیم و جنبش ۹۹ درصدیها بشدت نیازمند آنست.

هوشیار سروش

۲۸ مه ۲۰۱۲