فرار از واقعیت، دروغ و جعل حقایق (باز هم درباره حزب کمونیست کارگری)

شاهو پیرخضرانیان  به اصطلاح جواب نوشته اخیر مرا داده است. مقداری بدو بیراه به من گفته و استدلالات مشعشی در رابطه با پراتیک سیاسی حزبشان بیان کرده.

اگر هیستری مفرط شاهو را فاکتور بگیریم  نوشته ایشان استدلالات ریز و درشتی دارد که مهمترین آنها بی ربط ترین آنهاست که نقل قولی است از منصور حکمت و کاریکاتوری که حزبشان از این جملات ساخته.

سوسیالیسم و انقلاب انسانی

مهمترین استدلال شاهو در بحثش دو جمله از منصور حکمت است. می گوید: (انقلاب انسانی آلترناتیو انقلاب سوسیالیستی نیست، بلکه عین آن است. اگر رفیق خاکی بپذیرد که ” اساس سوسیالیسم انسان است و سوسیالیسم برگرداندن اختیار به دست انسان” این اختلافش با حزب کمونیست کارگری برطرف می شود.)(رفیق حامدخاکی بازهم شانتاژ؟)

از این خنده دار تر نمی شد استدلال کرد. پذیرش این جملات از کدام راه ناشناخته و با کدام شعبده بازی “انقلاب انسانی” را از کلاه بیرون می آورد؟ این تردستی کاملا جدید است و البته درک آن از حیطه عقل سلیم آدمی خارج است. اما قبولش ممکن است چون تنها نیازمند خود فریبی است.

 جملات داخل گیومه دو جمله بسیار شناخته شده از منصورحکمت هستند. کاریکاتوری که حککا از این جملات ساخته نمونه بسیار گویایی از  لوث کردن تئوریهای مارکسیستی منصورحکمت در این حزب است.

قضیه این است که در جواب به شانتاژهای به اصطلاح دمکراتها علیه کمونیسم و سوسیالیسم و در بوق و کرنا کردن اینکه در سیستم سوسیالیستی انسان فراموش می شود و محوریت با جامعه به طور عام است، از یک طرف و از طرف دیگر چهره کریهی که انحرافات ریز و درشت چپ از سوسیالیسم به دست می دادند،  منصورحکمت این جملات زیبا را گفت.

 این دو جمله نیاز به تفسیر و توضیح ندارند. به اندازه کافی گویا، ساده و شفاف هستند. اما در جواب به چه و با چه منظوری و در چه کانتکستی به کار رفته اند، انگار برای حککا محلی از اعراب ندارد. فقط بیان طوطی وار آنها، آن هم هرجا که به درد توجیه راسترویها خورد، اهمیت دارد.

منصورحکمت این جملات را نگفت که کمونیستها را قانع کند که دست از سوسیالیسم و کمونیسم بردارید، همان انسان را بگوییم عین سوسیالیسم است!! حداقل از این بابت مطمئن هستم که اگر اینطور فکر میکرد جرات داشت که با صدای بلند بگوید.

از این جملات منصورحکمت “انقلاب انسانی و حکومت انسانی” استنتاج کردن کاریکاتور سازی محض از مارکسیسم است. دهن کجی آشکار به منصورحکمت است. جدا از بلاهت میزان زیادی بی انصافی می خواهد.

منصورحکمت کلی نوشته راجع به انقلاب سوسیالیستی دارد. چرا شما به آنها مراجعه نمی کنید؟ چرا از اینهمه بحث با ارزش راجع به حکومت کارگری و استراتژی مارکسیستها یک جمله را شاهد نمی گیرید؟ و مهمتر اینکه شما چرا دقیقا با ظهور موسوی و کروبی به عنوان “اپوزیسیون” به درک این مساله رسیدید؟ واقعا تصادفی بود که درست در همان مقطع حمیدتقوایی بعد از ۳۰ سال به اصطلاح سوسیالیست بودن فهمید که ( ای بابا چه دور باطلی. حکومت کارگری که همان حکومت انسانی است و انقلاب سوسیالیستی هم همان انقلاب انسانی است) ؟؟

همزمانی این کشف کاملا تئوریک و بی ربط به رویدادهای سیاسی!، با ظهور موسوی به عنوان کسی که لزومی ندارد باهاش کشتی گرفت، چشم بندی ناشیانه و در عین حال شیادی خجولانه ای است. به داستانی تخیلی از نویسنده ای از مریخ می ماند.

شاهو با همین استدلال مشعشع در ادامه بحث سعی دارد بگوید که چرا حق داشتند به لنین فحاشی کنند. باز هم می گویم فحاشی نه به زعم ایشان نقد.

هنوز هم نوشته های شما در انترنت قابل دسترس است. شما لنین و خمینی را با هم مقایسه کردید، سیاه بر سفید نوشتید منطق لنین و خمینی یکی بوده، لنین مسبب تمام قحطی ها و مشکلاتی بوده که مردم روسیه به سرشان آمده، استالین و استالینیسم بدون لنین ممکن نبوده… اعلام کردید امروز با پرچم لنین نمی شود برای آزادی جنگید باید با صراحت و شهامت پایینش کشید والان مدعی هستید که با این بدوبیراه ها لنین را ارج نهادید؟!! از این ارجها را لطفا به رهبران معظم فعلی حزبتان بنهید.

نمی دانم شاهوی عزیز خودش فراموش کرده یا تصورش این است که همگان آلزایمر دارند. لطفا بروید و این بحثها را دوباره بخوانید تا شاید متوجه شوید چه ارجی نهادید!!

در مورد دفاعتان از تحریم اقتصادی

شاهو می گوید:(من نمیدانم سیامک بهاری چه گفته است اما می دانم حزب علیه تحریم بانکها و نفت ایران، آنجا که مردم ایران را با مشکلات اقتصادی روبرو می کند موضع گرفته است اما تحریم دستگاه سرکوب رژیم جمهوری اسلامی را به جا می داند.)(همانجا)

من برای شما نوشتم که سیامک بهاری از رهبران حزب شما دقیقا چه گفته است. می توانید به خودتان هم زحمت بدهید و بروید مستقیما گوش کنید.

همانطور که در نوشته قبلی هم گفتم. در دنیای واقعی تنها موضع گرفتن، هیچ چیز درباره ماهیت یک جریان نمیگوید. آنچه ماهیت سیاسی و طبقاتی یک جریان را نشان میدهد، پراتیک آن جریان است. بر هیچ کس پوشیده نیست مساله پول نفت ایران و بلوکه کردن آن چه تاثیری بر زندگی اقتصادی همه مردم می گذارد. شما بر علیه ارسال این پول از طریق بانک آلمانی اعتراض به راه انداخته اید. یکی از رهبران حزبتان از دولت سوئد برای تلاش جهت رابطه بازرگانی و اقتصادی ونه هیچ چیز دیگر، انتقاد میکند.

من با آدرس دقیق به شما گفتم کجا با سیاست ضد انسانی تحریم همسو شده اید، شما اعلام موضعتان را به رخ ما می کشید؟!! موضع شما به درد چه کسی می خورد؟ علیه تحریم اقتصادی موضع  می گیرید و چون به خلوت( خیابان) می روید آن کار دیگر می کنید؟؟؟

و اما اکس مسلم

شاهو بعد از لیست کردن من با آخوندها و اتهام اینکه قطب نمای سیاسیم را گم کرده ام ( شاید ایشان پیدایش کرده اند، پس در اینصورت معلوم است خراب بوده)  در مورد اکس مسلم می گوید :(… اگر کسی بخواهد در این عرصه مبارزه بکند جایش هست. منشاء مذهبی یا غیر مذهبی او، مانعی جلو پایش نمی‌گذارد. من عضو کمیته بین‌المللی دفاع از حقوق زنان همستم، عضو کانون کودکان مقدمند و فدراسیون پناهندگان هم هستم. در حالی که هرگز زن نبوده‌ام، حدود ٣۵ سال است که دیگر کودک نیستم، ٢٢ سال پیش هم مسئله پناهندگیم حل شد.)(همانجا)

اولا این مقایسه های مع الفارغ تنها گمراه کننده هستند.  دوما کمپین بین المللی دفاع از حقوق زنان اگر اسمش سازمان اکس مردان بود قطعا شما نمی توانستید عضوش شوید، چون در آن صورت تنها سازمان مردانی بود که تغییر جنسیت داده اند.

سازمان شما، سازمان آنتی اسلام، مبارزه با اسلام، کمپین دفاع از انسانهای تحت حاکمیت اسلامی، کمپین مبارزه با اسلامیزه کردن مردمی که از خاورمیانه آمده اندو … نیست. سازمان اکس مسلمانان است. همین و بس. کسانی که مسلمان بوده اند و از یک تاریخی به بعد دیگر نیستند، حتی راجع به اینکه من بعد چه دینی دارند یا راجع به دین چه فکر می کنند چیزی نمی گوید. همانطور که گفتم می توانند یهودی یا گاو پرست شده باشند.

 حتی برخلاف آنچه شما می گویید اکس مسلم، سازماندهی کسانی که اعلام می کنند ما دیگر مسلمان نیستیم، نیست.

 چرا آنها در یک سازمان مبارزه با مذهب نمی توانند متشکل شوند؟ اصلا چرا شما همه آنهایی که از مذهب روگردانند را سازماندهی نمی کنید؟ چرا فقط اکس مسلمانها؟ چرا به عنوان به اصطلاح کمونیست نرفتید سازمان مبارزه با مذاهب را تاسیس کنید؟  چرا سازمان مبارزه با هویت بخشی مذهبی نساختید؟

و چرا فقط از اسلام؟ یهودیت، مسیحیت، بوداییسم و زردشتی چی؟ اگر منشا مذهبی و دقیقا منشا اسلامی فرد در این سازمان مهم نیست چرا اسمش این است؟ لابد اسمش را بد تلفظ کردید اشتباهی به ثبت رسید؟!!

 تردید دارم که شاهو تصمیم داشته باشد این واقعیات را بفهمد، اما بیان دوباره آنها را خالی از لطف نیافتم.

حامدخاکی