قالب کردن لمپنیزم به عنوان فرهنگ مردم!

در طول تاریخ، اسلام یکی از ادیانی است که صراحتا خشنونت را تبلیغ می کند. نه تنها تبلیغ بلکه آن را هم اجرا می کند. البته بستگی به قدرت و توانایش دارد آنجا که قدرتی ندارد و ضعیف است برای توجیه خشونت دلایلی بیان می کند.  اسلام دینی ست، که در آن لطافت و زیبایی نیست، شادی و شادابی گناه است، خندیدن و راحت نشستند بی احترامی به حساب میاد، لب خند زدن، زمزمه آواز خواندن و دستی به سر و صورت کشیدن هرزه گی ست. اسلام دینی ست که با واقعیات زندگی انسانی منطبق نیست، با منطق جور در نمی آید، با زندگی و اشادابی، با لذت زندگی کاملا بیگانه ست. اسلام دینی ست متناقض و خشن که بر پایه ای خشونت و خرافه استوار است. امروز جامعه ما خشن و موج خشونت است چون فرهنگ حاکم بر جامعه ما لمپنیزمی ست که بر اساس ارزشهای اسلامی پی ریزی شده است. یکی از ابرازها آن، اعدام در ملاعام ، کشتن انسان در ملاء عام است. در جهان متمدن ” اعدام” خلاف شعور انسانی توصیف می شود. و در تفکر ما مارکسیتها اعدام قتل عمده است و نوعی انتقام جوئی ست . قتل یا اعدام، در جامعه خشنونت را باز تولید می کند و به خشنونت در جامعه دامن می زند و در آن عواطف گم می شود، خون انسان بی رنگ. فرهنگ لمپنی اسلام سیاسی پا را از این فراتر گذشت است و در کمال بی شرمی سنگ سار، قطع دست و پا، چشم را از حدقه در آوردند. قوانین کرده است. به همین دلیل امروز فرهنگ غالب بر جامعه ما فرهنگ لمپنی محض است و عشق واژه ای کاملا بیگانه است. چرا باید بیگانه نباشد وقتی چند همسری قانونی ست.. قصاص قابل اجراست و ارزش انسان با “دیه یا خون‌بها” تعیُن می گردد و کشتن انسان در فرهنگ جامعه حل می شود اینگونه دین داران حرمت را شکستند بر جامعه ما ریا و دروغ را ارزانی داشتند. تنها راه درست برای دست یابی به جامعه انسانی ، باید سرنگونی طلبی را تقویت کرده و با نقد اسلام سیاسی و پیوند ریشه ای آن با لمپنیزم بیان کرد.. شمی صلواتی