طبیعتآ دوستم شیرین هم که خانواده اش از ایران آمده‌اند …

در همین یکی دو ماه اخیر گونتر گراس هشتاد و چهار ساله دو غائله با اشعارش به پا کرده است. اولی داد اسرائیل را درآورد و گویا حتی مقامات دولتی اش هم او را ممنوع الورود به این کشور اعلام کردند، و در عین حال احتمالآ مقامات جمهوری اسلامی را به وجد آورد زیرا گراس اسرائیل را تهدیدی برای صلح جهان نشان داد. در دومی اروپا را سرزنش می کندکه چرا حقوق مردم یونان را لگدکوب و مردم آن را به فقر محکوم می کند.
گونتر گراس تا این آخرین لحظات زندگی‌اش به اعتقادات انسانی خود عشق به انسان ها، و به مردم سراسر جهان، وفادار می‌ماند : « به انکارشده ها و فراموش شده ها، قربانیان و بازنده ها»، به آن‌هایی که هنوز امید دارد که دنیا را بیشتر از آنی تکان بدهند که امروز دامنه اش از ایران تا آمریکا، از اسپانیا تا یونان و از مصر و تونس تا کانادا را در برگرفته است.
گراس نه ضد اسرائیل و ضدیهود است ونه کوچک‌ترین علاقه و همبستگی ای به ایران جمهوری اسلامی دارد.آن چنان که فقط در یک جمله کوتاه از متن ترجمه شده زیر عیان است:القاء توازی تاریخی و تشابه سرنوشت بین یهودیان قربانی هیتلر و ایرانیان قربانی جمهوری اسلامی.
«… اکنون پیرانه سر و با آخرین قطره های باقی مانده مرکبم مینویسم : اسرائیل اتمی برای صلح جهانی،که خواه ناخواه شکننده است، خطرناک است». انگار می‌گوید تا آخرین قطره های باقی مانده خونم در کنار زندگی و صلح و انسان‌ها می مانم.
متن کوتاه زیر، دو صفحه، که از لوموند در زمستان ۱۹۹۹ ترجمه شده است، در نشریه پوشه شماره ۵ به سردبیری سیاوش مدرسی به چاپ رسید.

ضمیمه ١

ضمیمه ٢