به یاد رویداهای بزرگ و انسانهای کوچک

رفیق سلام زیجی از رهبری حزب “حکمتیست” (شاخه سلام زیجی)، در بطن یک اتفاق به قول ایشان “بسیار کوچک،پیوستن یک نفر به یک سازمان” یک واقعه مهم را به اطلاع عموم می‌رساند:« فردین آرام با این نام سالهاست شناخته شده است.» خوب، تا اینجا رفع ابهام. فردین آرام هم اسم زیبا و با مسمائیست. تمام.
اما چه دلیلی دارد سلام زیجی پیوستن نسان نودینان به حزب کمونیست کارگری را یک “اتفاق بسیار کوچک” و بی اهمیت نام ببرد؟ چرا می‌نویسد “پیوستن یک نفر به یک سازمان”؟ او که هم این نفر و هم این سازمان را می‌شناسد. چرا نمی‌خواهد نام ببرد؟ این حادثه واقعا اهمیتش از رفع ابهام در اسم فردین آرام کمتر است؟

پیوستن نسان نودینیان به حزب کمونیست کارگری ایران، می‌توانست به همان سادگی باشد که سلام زیجی می‌گوید.”یک نفر به یک سازمان.” اما این اتفاق “بسیار کوچک” در بطن رویدادهای بسیار بزرگی به وقوع می‌پیوند: بحران جهانی سرمایه، امکان رشد واعتلای انقلابی و نیاز مبرم جنبش کمونیستی به تحزب.
انسان باید بسیار کوچک باشد تا این اتفاقات بسیار بزرگ را نبیند. اهمیت پیوستن نسان نودینیان به حزب در این است که او این اتفاقات را می‌بیند و به این ضرورت پاسخ می‌دهد.
حزب کمونیست کارگری ( و اصولا هیچ حزب سیاسی دیگری) از کسی بازخواست نمی‌کند و نباید بکند که چرا عضو می‌شوند. انسانها برای پیش بردن مقاصد سیاسیشان به احزاب سیاسی می‌پیوندند. خود این پروسه پیوستن توضیح مسئله است. سوالی اگر هست این است: چرا دیگران عضو نمی‌شوند؟
کسانی مثل سعید صالحی نیا و من به این دلیل وارد این بحث می‌شویم ( فردی و نه از جانب حزب) که توضیح نسان به سایر کمونیستهای پراکنده کمک کند تا این ضرورت تاریخی را درک کنند.

در متن نوشته رفیق سلام زیجی، غیر از آن رفع ابهام (حتما لازم) در مورد اسم مستعار (یا غیر مستعار) رفیق فردین آرام، تنها یک جمله توجه مرا جلب کرد: « ..و باز هم “انقلاب شروع” شدها برای من نه اهمیت دارد و نه جایگاهی دارد»
من نمی‌دانم چرا رفیق سلام کلمات انقلاب و شروع را با هم در یک گیومه گذاشته است. در این گیومه می‌بایست یا کلمه انقلاب به تنهائی می‌آمد یا اینکه گیومه “شروع شدها” را هم در بر می‌گرفت.(“انقلاب شروع شدها”) احتمالا این یک اشتباه ساده باشد. اما گذاشتن کلمه انقلاب در گیومه توسط سلام زیجی آب سرد روی دست کسانی می‌ریزد که بعد از انشعاب اخیر حزب “حکمتیست” و هزیمت جناح کوروش مدرسی به دامن رفرمیسم ضد انقلاب، به جناح سلام زیجی دل بسته بودند. من یکی به ویژه بعد از انقلاب مصر و ارزیابی رفیق فاتح شیخ از آن امیدوار بودم فعالین این حزب دیگر انقلاب را در گیومه نگذارند.

انقلابات پی در پی و شرایط انقلابی مستمر چندان جهانی و “بسیار” بزرگند که از روزنه “بسیار کوچک” سلام زیجی نمی شود کلیت آنرا دید. مگر نه این است؟

شاهو پیرخضرانیان
١٧ مه ٢٠١٢