من هم چند نکته دارم که بگویم(در رابطه با پیوستن نسان نودینان به حزب کمونیست کارگری ایران)

¤ رفیق سنان نودینیان به حزب کمونیست کارگری ایران پیوست، من هم مانند بیشتر اعضای حزب خوشحال شدم و به او خوشامد  می‌گویم. او در اطلاعیه‌اش، به نظر من به درست، نوشته بود به حزب می‌پیوندد، نه اینکه بر می‌گردد. اما رفیق نسان نودینیان مانند بسیاری از رفقای دیگر، قبلا از حزب  انشعاب و در پروسه  تشکیل یک حزب جدید (“حکمتیست”) نقش داشته است. آنگاه، بنا به اهمیت شخص او به عنوان یک کمونیست با سابقه و پیگیر، بیشراز جانب رفقای سابقا هم حزبیش، کسانی که همان تجربه را داشته اند با این سوال روبرو می‌شود: چه اتفاقی افتاده است که شما این تصمیم را گرفتید؟ به قول رفیق عباس رضائی ” چه چیز تغییر کرده است؟ حزب کمونیست کارگری یا نسان؟”

 برای ما اعضای حزب کمونیست کارگری این سوالات  هیچ محلی ندارد و نباید هم داشته باشد. اما من طرح سوال از طرف رفقائی که رفیق نسان، زمانی در رهبری حزبشان بوده است (رفقا فردین آرام، عباس رضائی و….)درک می‌کنم.

این سوالات می‌تواند سوال جامعه هم باشد و جواب دادن به آنها خیلی مسائل را روشن می‌کند.

¤  من، نه از جانب رفیق نسان بلکه با تکیه به درک خودم در جواب سوال رفیق رضائی می‌گویم: همه چیز تغییر کرده است. به قول سقراط، تغییر چنان مستمر و سریع است که هیچ کس نمی‌رسد دو بار در یک رودخانه شیرجه برود.

یکی از تغییراتی که تاثیر زیادی بر تصمیمات ما (همه ما هواداران کمونیسم کارگری) گذاشت بن بست و شکست خط سیاسی کوررش مدرسی بود. اکنون بیش از نسان نودینیان از عباس رضائی، فردین آرام و … توضیح می‌طلبد.

¤ “دفاع” ناشیانه رفقا نادر بکتاش و محمد آسنگران که متاسفانه بی حد غیر امپاتیک و تک بعدی است، فقط گردوخاک ایجاد می‌کند. من کاملا با رفیق مهرنوش موسوی موافقم که بهتر است رفیق نسان نودینیان خودش توضیحات لازم را بدهد و اجازه ندهد دیگران از جانب او حرف بزنند.

من برای سمینارهائی که رفیق مهرنوش، هنگام جدائی از حزب “حکمتیست” داشت ارزش بسیار قائلم و تعجب می‌کنم که رفیق محمد آسنگران آن را فراموش می‌کند.

 رفیق نادر بکتاش سعید صالحی‌نیا را به تواضع رهنود می‌ شود و به فردین آرام می‌گوید “ژنرال”!!!! جادارد از خودش بخواهیم کمی امپاتیک بنوسد. دوست عزیز بهتر نیست صمیمانه با هم حرف بزنیم؟ هیچ میدانی مخاطبین شما جملگی کمونیستهای با ارزش آن جامعه اند؟

¤ با وجود آشنائی با سطح نازل ادبیات جدلی چپ ایران به طور کلی،شانتاژهای رفیق محمد خاکی علیه حزب کمونیست کارگری مرا متعجب و البته نسبت به او دلخور کرد. ضمن ارائه لیستی از کمپینهای حزب (که از نظر ایشان دسته گل آب دادن است)ما را به فحاشی به لنین و دفاع از سیاست تحریم متهم میکند. خیلی بی انصافی است کمپین دفاع از حقوق پناهندگی، کمپین علیه اعدام و سنگسار، دفاع مستمر از فعالین کارگری و مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی، و دها کمپین (دسته گل به آب دادن) ما را از قلم می‌ اندازد و شانتاژ محض است که ما را به فحاشی به لنین و دفاع از سیاست تحریم اقتصادی ایران متهم کنند.

شاهو پیرخضرانیان

١۵ مه ٢٠١٢