در طول تاریخ همیشه دیکتاتورها و حاکمان نامشروع براى ادامه حیات خود دست به کشتار ، شکنجه و اذیت و آزار و تبعید مخالفان زده اند . دلیلش هم مشخص است براى ادامه بقاء ننگین خود . اما تاریخ را مرور کنید تا کى ادامه حیات دیکتاتورها مادام العمر بوده است .
دستگاه ارتجاعى و ضد بشرى حکومت اسلامى هر چند صباحى بکار مى افتد . یا ماشین اعدامش را راه مى اندازد تا جامعه را به خفقان و سکوت وا دارد، یا فتواى قتل مى دهند تا روشنفکران را خاموش کند . اما این سوال را از خودتان بپرسید از زمان ظهور و سر کار آمدن این حکومت تا امروز هیچ وقت بوده که این حکومت یک تنفس ۶ ماه به جامعه بدهد و انسانها را نکشد. هیچ وقت ، چون به محض چنین فورجه اى بنیانش از پایه کنده میشود . اما با وجود این کشتارها و فتواها و ترورها ، هنوز جامعه ایران و اهالى آن سکوت نکرده اند و به مبارزه ادامه میدهند .
فتواى قتل خواننده جوان شاهین نجفى نیز یکى از این مانورهاست . اما قاطى کردن فتواى قتل یک نفر با کاهش دادن به حق آزادى بیان به نظر من اشتباه است . آزادى بدون قید و شرط بیان و ابراز عقیده به هر شیوه حق مسلم هر کسى است در هر کجاى این دنیا. اما اگرحق حیات به آزادى بیان تقلیل داده شود ، نازل کردن حق حیات است ، چنان که دیدیم در خیلى از کشورهاى دنیا محدود شده است و شاید اکثریت مردم اصلا شانس آزادى حق بیان را به لحاظ تکنیکى ندارند . یا ممکن است نویسندگان را سانسور یا زندانى و تبعید کنند. این امر فرق مى کند . من نمى گویم که باید در ایران نیز شاهین نجفى ها را سانسور کرد یا زندانى کرد ، نه آنها آزادند به هر شیوه اى که میخواهند این حکومت را به چالش بکشند . اما محدود کردن کشتن و فتوا دادن را به محدود کردن آزادى بیان دیگر خیلى سطحى نگرى است . محدود کردن آزادى بیان امرى است و پایان دادن به جان انسانها امر دیگرى .
این رژیم خود را قیم خدا و پیغمبر مى داند و به خود حق مى دهد که به زندگى انسانها به بهانه هاى مختلف پایان دهد . در برخى از کیسها گناهى وجود ندارد ، اما آنها گناه را میتراشند . آیا کار کردن و فروش نیروى کار جرم است یا عیب است . اگر نیست آیا درخواست دستمزد براى کار انجام شده جرم است . سوال این است که چند نفر کارگر در حال حاضر براى حقوق خود در زندان هستند . آیا این کارگران ، معلمان ، روشنفکران حق دارند که در زندان باشند یا به شیوه هاى مرموز سر به نیست شوند ؟
درست است این مسئله شاهین نجفى براى خواندن است و اگر نمى خواند شاید فتواى قتل براى ایشان صادر نمیشد . اما فقط میخواهم این را بگویم که فتواى قتل فقط براى نقض آزادى بیان داده نمیشود .
و جان انسانها ماوراى آزادى بیان است . جان انسانها باید به هر شیوه اى حفظ شود . این حق مسلم انسانهاست که زنده بمانند و زندگى کنند.
آزادی بیان و بروز آن امر بدیهى است. تا این حکومت قرون وسطایى سرنگون نشود از این اراجیف زیاد میشنویم . و این دلیل ضعف آنهاست نه قوتشان.
مرگ بر جمهورى اسلامى
زنده باد آزادى حق حیات
زنده باد آزادى بیان بدون قید و شرط
سلیمان سیگارچى
١۴ مه ٢٠١٢