در رسانه بی بی سی نوشتهای پخش شده است در باره برگزاری مراسم اول مه در شهر سنندج تحت عنوان : “سنندج شهری که جنبش کارگری در آن زنده است”، این نوشته در ظاهر میخواهد به نقش چپ در اول مه سنندج بپردازد اما در واقع سعی در مصادره کردن دستاوردهای جنبش کارگری کمونیستی کردستان بنفع ناسیونالیسم کُرد دارد و حاوی احکام و ارزیابیهایی از چپ و کمونیسم کارگری و منصور حکمت است، که با توجه به پر بیننده بودن رسانه بیبیسی باید به آن پرداخت.
بهتراست ابتدا به چند حکم یا جمله از نوشته سایت بیبیسی توجه کنیم:
“رویدادهای روز کارگر می تواند بیانگر این باشد که گروهی از ساکنان این شهر هنوز به مارکسیسم وفادار هستند وافکار چپ هنوز در این شهر می توانند حرکت ایجاد کنند.”
“به عنوان ادعایی اولیه باید گفت که وقایع روز کارگر در سنندج را نمی توان تنها به توانایی جنبش چپ یا جنبش کارگری نسبت داد، به نظر می رسد که بخشی از توانایی جنبش کارگری در این شهر به زمینهای بر میگردد که جنبش هویتخواهی کُردها در این شهر تولید کرده است”
“درسالهای اخیر گروهی به نام کمونیست کارگری که از حزب کمونیست ایران جدا شده واعضای آن عمدتا کُرد هستند، این نوع نگرش را انکار میکنند و آنرا از اساس زیر سٶال می برند […]”
“[…] حزب کمونیست کارگری به رهبری منصور حکمت، که به عنوان معمار جنگ داخلی کردستان شناخته میشود […]”
“موفق شدن در سنندج، بدون داشتن پیشینه چپ کار دشواری است […]”
“[…] آنچه در روز کارگر مشاهده کردیم نشان می دهد که شهر سنندج همچنان مملواز چپهایی است که حتی با سیاستهای سرکوب شدید جمهوری اسلامی ایران آماده هستند که اعتراض خود را نشان بدهند”
واقعییت این ست که حرکت شجاعانه کارگران و کمونیستهای شهرسنندج در دفاع از موجودیت روز کارگر و در دل اختناق افسارگسیخته رژیم سرمایه داران، چنان صریح و وقاطع بود که سد هر نوع سانسور و تحریفی را شکسته و شایسته گرمترین پشتیبانی و مایه دلگرمی وامیدواری جامعه است.
اما این موقعییت و این درجه از کاردانی و تسلیم ناپذیری جنبش کارگری کمونیستی در کردستان یک شبه به دست نیامده است. حاصل تلاش ومبارزه دو نسل از کارگران و رهبران آنها، و تکیه به یک تاریخ پرفراز و نشیب دارد. این تاریخ و تجارب گرانبها را باید پاس داشت و از آن نگهداری کرد. کارگران با کوشش بیوقفه در طی دو دهه تلاش رژیم سرمایهداران برای به کجراهه بردن و ملاخور کردن این تاریخ و روز کارگر را خنثی کردند. همچنین باید آن را از گزند ناسیونالیسم و آنچه نوشته بی بی سی به آن “هویتخواهی کُرد” مینامد، محفوظ نگهداشت. باید در مقابل تاریخسازی جعلی و خاک پاشیدن به چشم کارگران و جامعه، باروشنی و شفافیت کامل وبا خستگی ناپذیری به تفاوتها و تاریخ و سابقه دو جنبش متضاد و متقابل هم در کردستان پرداخت. جنبش ناسیونالیستی و هویتخواه کُرد با جنبش عدالتخواهی و ضد سرمایه داری کارگر مانع الجمعاند، قوی شدن یکی نشانه ضعیف شدن دیگری است، هر کدام روزهای گرامیداشت و شادی و افتخار جداگانه خودرا در سال دارند. سرمایدار همانقدر در مراسم روز کارگر نفع میبرد که کارگر در مراسم یادبود جمهوری مهاباد. بعنوان دو طبقه متخاصم، نه در روز کارگر ونه هیچ روز دیگری شریک غم و شادی همدیگر نیستند، اگرجایی چنین اتفاقی بیفتد یا نشانه توهم کارگر است، یا نتیجه حیله و نیرنگ سرمایهدار. در کردستان هم مثل هرگوشه دیگر این جهان سالهای درازی است که دوران مبارزه و منافع عمومی و همه باهم بسر آمده است، در مبارزه و حرکت همه باهم هم هر کس دنبال منافع طبقه خوداست.
این صف آرایی طبقاتی در کردستان کشفی تازه یا ابداع ذهنی کسی نیست. واقعیتی اجتماعی است که حداقل سه دهه رویاروی و سنت و سیاستهای متفاوت و متضاد آن برای هر کس قابل تشخیص است. هویت خواهی کُرد یا همان جنبش ناسیونالیستیی متعلق به یکی از این دو صف است. در تمامی عرصههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و هرمیدان دیگری، حافظ منافع سرمایه داری و نماینده سیاسی آن است. در برخورد به جمهوری اسلامی در صورتی که رژیم آماده باشد هیچ فرصتی را برای بند وبست و سازش ازدست نمیدهد، اگر فضای جنگی و بازار شایعات حمله به ایران گرم باشد، برای دریوزگی از آمریکا و کشورهای غربی و شرکت در انواع کنفرانس و جلسات، ازسر وکول هم بالا میروند. بالا گرفتن نزاع در بالای حاکمیت رژیم برایشان مایه خوشحالی و روزنه امید است. برخوردشان به مذهب و ستم کشی زن، تابع حفظ نظم موجود ومعاملهگرایانه است. در تمامی این موارد و خیلی عرصههای دیگر با کارگر در کردستان منافع و مواضع کاملا متفاوت و متضادی دارد .
اما اگر این صفآرایی طبقاتی در کردستان یک پدیده واقعی اجتماعی و حاصل رشد مناسبات سرمایه داری است، عنصر آگاه و پیشرو در برجسته کردن این دو صف ونشان دادن تضاد وتقابل آنها، مانند تمامی دورههای تاریخ بشری نقش ویژه و بسزای دارد. لعن و نفرین کردن منصور حکمت از جانب ناسیونالیسم و ارتجاع در کردستان بیهوده نیست. منصور حکمت روی این واقعیت اجتماعی روشنایی انداخت و اهمیت سازماندهی و صف آرایی طبقه کارگر کردستان را دربرابر سرمایهداری به کمونیستها وسازمان مدعی آن یعنی “کومهله” نشان داد. نشان داد و تاکید کرد که برای کمونیستها جنبش “همه باهم” وجود ندارد. آنها باید به سازماندهی صف جنبش خود، صف جنبش کارگری کمونیستی مشغول باشند، زیرا در اینجا در کردستان هم، سرمایهداری آنتیتز خودرا درست کرده است. و به این ترتیب آب به لانه مورچه ها ریخت و خواب خوش از چشم ناسیونالیسم یکهتازِعرصهی سیاست در کردستان پراند. از آن زمان تا کنون عرصه مبارزه و سیاست در کردستان، دیگر حیات خلوت جنبش هویتخواهی کُرد نیست. جنبش کارگری کمونیستی در طی حدود سه دهه در کردستان، با حضور مبارزات بیوقفه علیه سرمایهداران و رژیم حامیاشان، با “اول ماه مه”ها، با “دفاع از حق کودک”، “علیه ستم کشی زن” و “حضور دائم در عرصهی مبارزهی سیاسی در کردستان”، به چنان وزنه ای تبدیل شده است که جنب وجوش آن برای همه کس از جمله رسانهی بیبیسی قابل رویت است .
و به این ترتیب به قول ناسیونالیستها “منصور حکمت در بین کردها تفرقه انداخت”. تفرقهای که برخلاف ادعای ناسیونالیسم ومرتجعین، نه از طرف منصور حکمت، بلکه اجتماعا و به یمن مناسبات سرمایهداری درکردستان هم بوجودآمده بود. او معمار هیچ جنگی نبود، تنها پیشرو و نشاندهنده جنگی طبقاتی بود، که در دل مناسبات سرمایهداری در کردستان در جریان بود. این مبنا و اساس و تمامی کینه و دشمنیهای ناسیونالیسم و ارتجاع، علیه منصور حکمت است. اتفاقا اگر کسی دنبال دلیل پایهای دست به اسلحه بردن حزب دمکرات علیه کومهله میگردد، باید به این پروسه توجه کند. تعرض مسلحانه حزب دمکرات به کومهله، برخلاف ادعای کنونی شعبات مختلف کومهله که آن را “اشتباه و دسیسه فارسها”، و چپترینشان “جنگ قدرت” میخوانند، جواب ناسیونالیسم به جنبشی بود که با به میدان آمدنش در عرصه سیاسی کردستان، جای به یکهتازی ناسیونالیسم تنگ کرده بود. جنگ حزب دمکرات علیه کومهله آنطور که بعضی ها رواج می دهند، نه ناشی ازعصبانیت یا کم سوادی و کم تحملی فلان پیشمرگ حزب دمکرات، بلکه تصمیمی
آگاهانه و طبقاتی بود که از طرف بالاترین سطح رهبری این حزب اتخاذ شد. اگر کسی مثل نویسنده سایت بیبیسی حب تحلیل ناسیونالیستها از این جنگ را قورت نداده باشد، وجود صدها صفحه نوشته، قرار و قطعنامه و اطلاعیه که اساسا ازطرف منصورحکمت و برای پایان دادن به جنگ نوشته شدهاند، باید برای قضاوت هر انسان شرافتمند و عاری از کینهی دشمنانه نسبت به منصور حکمت کافی باشد.
همایون گدازگر
١٢ مه ٢٠١٢