چرا باید شاهین نجفی را حمایت کرد؟ در حاشیه اعلام فتوای آیت الله کاغذی!

مقدمه:

متعاقب اعلام فتوای آیت الله کاغذی بر علیه “فحاشان به امامان شیعه” و بلند کردن این فتوا توسط اراذل وابسته به سپاه پاسداران و “حزب الله” بر علیه شاهین نجفی بخاطر تمسخر “امام نقی”، یک سونامی جدید فرهنگی سیاسی ایجاد شد. سونامی که باید قدرش را دانست و حداکثر استفاده را ازش کرد. این خبط تاریخی را جانوران وابسته به حکومت اسلامی در ایران مرتکب شدند با این توهم که دوران فتواها را در قرن بیست و یکم بازتولید کنند. فتوای شکست خورده خمینی بر علیه سلمان رشدی که در دوران دیگری می خواست بحرانهای سیاسی حکومت اسلامی را ترمیم کند اینبار قرار بود در شکل دیگرش تکرار شود تا مگر اینها صور اسرافیلی بزنند و عده ای جنازه فرهنگی سیاسی را بخط کنند و شمشیر اسلام از نیام کشیده و بر دنیائی که دارد روی سرشان خراب می شود مهر برگشت بزنند!

چند روز بعدش، سایت شیعه آنلاین برای سر شاهین نجفی صد هزار دلار قیمت تعیین کرد تا دست اراذل آدمکش حرفه ای را در سراسر دنیا هم باز کند و “بیضه اسلام” را که بدجوری در خطر است شاید بتوانند در مغز علیلشان حفظ کنند. البته غافل از اینکه دنیای دیگریست. دنیائی که حتی ۵ سال پیش هم نمی شد آدمی در مخیله اش بگنجاند!

نسلی که بعد از انقلاب ۵۷ در ایران بدنیا آمد و اولین انقلاب گسترده اش را در سال ۸۸ بر علیه رزیم اسلامی تمرین کرد دارد قد می کشد و جهانی می شود. این نسل از فیسبوک و تویتر ابزاری ساخته که دیگر برگرداندنش به دوران عهد حجری خمینی ها و آیت الله های کاغذی غیر ممکن است.

شاهین نجفی سمبلی است از نسلی که بعد از انقلاب ۸۸ در ایران قد کشید. نزدیک ۷ سال پیش از ایران بیرون زد و کنار انقلاب ۸۸ روز بروز جلوتر آمد و حالا در اندازه های انسانی جهانی و یک نظریه پرداز هنری و اجتماعی ظاهر شده است. او براستی و بشایستگی در مقام سمبل جامعه ای که در ایران نمایندگی بشریت جهانیست شناخته خواهد شد. اینجا سوال اینست که ما کجای این نبرد سرنوشت سازیم؟ ما که داریم این صحنه بسیار مهم تاریخی را نظاره می کنیم.

(۱)ماجرا چیست؟

مثل همه صحنه های کیفی تاریخ ماجرا یک صورت ساده تر دارد و یک مضمون. جوانی که عاشق موسیقی رپ و مدرن بوده و بعد از دومین اجرایش دهانش را در ایران بستند نزدیک ۷ سال پیش به آلمان مهاجرت می کند و دنبال عشقش یعنی موسیقی می بالد و می بالد و سرمی کشد. اما قلبش و دلش را مثل بسیاری از ماها در ایران و اون جامعه جا گذاشته و نمی تواند دردی که کشیده در گوشه غربت فراموش کند. این می شود که گرچه دور، اما نزدیک نزدیک با مردمش و برای مردمش می خواند. انقلاب ۸۸ را می فهمد و کنار انقلاب قرار می گیرد. موسقی را به خدمت می گیرد تا جنایات رژیم اسلامی را افشا کند. کنار فرزاد کمانگر و کشته شدگان انقلاب قرار می گیرد و “مقدسات حکومت اسلامی” و تناقض جنایات اراذلش را با ادعاهای اخلاقیشان به چالش می کشد(۶). شاهین نجفی هر قدمش راسخ تر است و هر بار که نگاه می کند به صحنه زندگی عمیقتر و رادیکالتر می بیند. مصاحبه هایش قبل از این مضحکه فتوا را با مصاحبه اش بعد از اعلام خبر فتوا مقایسه کنید (۷و۸). بعد از فتوای این آیت الله کاغذی رسما اعلام می کند که یک قدم عقب نخواهد نشست و خود را یک ناباور به همه خدایان و شیاطین اعلام می کند که به آزادی معتقد است و حق خودش می داند که به چیزی که اعتقادات مذهبیست به دید انتقادی و مضحکه نگاه کند. او بدرستی اعلام می کند که در درک مذهبیون اساسا چیزی بنام انتقاد از اصالیب نیست و هر نقدی معادل “توهین” است. او با صراحت و شجاعت اعلام می کند که زندگیش را برای ادامه کارش خواهد گذارد.

(۲) سیاست و شاهین نجفی

شاهین نجفی از میان هنرمندانی است که هنر را برای هنر نمی خواهد. دردی او را به جامعه و نیازش به تغییر متصل کرده و طبعا مثل هر انساندوست دیگری به سراغ علتها رفته و قدرت سیاسی را مانع تکامل خودش و مردمش دانسته. اکثریت مطلق آثار او عمیقا عطف به اون نبردیست که تمامی جامعه در ایران و دنیا بنوعی ، سرنوشتش را در گروی اون نبرد می نامد. شاهین با ایستادن کنار جامعه درد کشیده و متنفر از ارتجاع و ظلم به هنرمندی سیاسی و شورشی تبدیل می شود و صدای مردم و جامعه می شود. بسراغ مذهب می رود و گند مذهب را نشانه می گیرد خصوصا گند مذهبیونی که حاکمند و بنام مذهب و “عدالت دروغینش” تجاوز می کنند و جنایت. خودش می گوید که رسید به “امام نقی” وقتی در فیسبوک دید گروهی این امام را که شیعیان مدعی هستند پدر امام غائبشانست دست انداخت و آن موقع بود که اراذل امام زمانی صبرشان به سر رسید و عربده کشان برایش خط و نشان کشیدند که بر طبق فتوای آیت الله کاغذی بنام صافی او را خواهند کشت!

این طرف صحنه، باز و مثل همیشه حزب کمونیست کارگری ایران بود که تنها ساعاتی از انتشار صدور این فتوا و تهدید جانی نگذشته بود پرچم حمایت از شاهین را بلند کرد(۱، ۲،۳) و متعاقبش فراخوان فیسبوکی برای حمایت از جان شاهین براه افتاد(۴). حمایت حزب کمونیست کارگری از موضع دفاع از حق بی قید و شرط آزادی بیان ، افتخاریست برای هر کمونیست کارگری و هر انسانی که می بیند الان دیگر حزبی هست که جلوی این فتواها و آیت الله های کاغذی و اراذل و اوباششان بایستد. آدمهای شریفی مثل شاهین نجفی تنها نیستند. هنوز کمپین حمایت از او و اعلام محکومیت آیت الله صافی شروعش هست. این سونامی ادامه خواهد یافت و این فتوا را بر سر اعلام کنندگانش خراب خواهیم کرد.

سوال اینست که دیگرانی که مدعی مخالفت با رژیم اسلامی هستند چرا سکوت کرده اند؟! اولین بار نیست متاسفانه!

عده ای در کمپ “رفرمیست” در حال درخواست از شاهین نجفی هستند که توبه کند و بگوید “اشتباه کرده”! دارند فرمول می سازند که آواز او “توهین به مسلمانان” است و پس نغض حق مسلمانان مخالف اصل آزادی بیان! ماجرا را پیچ می دهند تا نتیجه بگیرند که این شاهین نجفی است که باید عذر بخواهد! ظاهرا نه آیت الله کاغذی بلکه شاهین نجفی است که در صندلی اتهام نشانده اند! اینست شارلاتانیزم این “عالیجنابان” سبز پوش!

(۳)سفسطه محدویت آزادی بیان به “توهین به مقدسات”

بیرون از ایران، خدمتگزاران آیت الله کاغذی مدعی هستند که آزادی بیان خوبست باشد اما “توهین به مقدسات” مرز قرمزش هست! ازشان بپرسید مقدسات چیست و “توهین” چه معنا دارد و کی تعیین می کند کی توهین کرده و مجازاتش چیست! مطمئن باشید لال می شوند اینها!

مقدسات دقیقا آنست که انسان مدرن باید بگذارد کنار. افکار و اندیشه ها باید ابزار زندگی بهتر باشند. بزرگترین خونها در تاریخ بخاطر مقدسات مذهبی و ملی ریخته شده. چرخه ساختن مقدس و محدود کردن و قربانی کردن انسان بخاطرش، ظاهرا همان پایگاه این عالبجنابان سبزپوش است که خیلی هم خودشانرا لیبرال می دانند!

اما توهین یعنی چه؟ اینرا کی تعیین می کند و مجازاتش چیست؟! شاهین نجفی بدرستی از وجود این مرزهای تاریک که هنر و اندیشه را در جامعه ایران محدود کرده، نقاشی و مجسمه سازی و موسیقی را هم مثل سایر ابعاد زندگی انسان در زندان سیاه ارتجاع اسیر کرده در مصاحبه اخیرش می گوید.” برای مذهبیون کوچکترین انتقاد به اساطیرشان “توهین” است!”

(۴)چرا باید از شاهین نجفی حمایت کرد؟

ابتدا بگویم که بازهم افتخار می کنم در حزبی فعالم که پرچمدار هوشیار آزادی بیانست. پرچمدار حمایت از گلشیفته فراهانیها و شاهین نجفی ها از موضع دفاع از آزادی بی قید و شرط بیانست. ماجرای کمپین دفاع از جان شاهین نجفی باید به یک دادگاه بین الکللی در ابعاد دادگاهی که مردم دنیا بر علیه سنگسار در بیش از ۱۲۵ کشور دنیا راه انداختند تبدیل شود.

شاهین نجفی باید به همه دنیا شناسانده شود. او فرزند شایسته انقلاب ایرانست. نماینده نسلی که پایگاه خودش را بدرستی تشخیص داده و مسئولیت خودش را تشخیص داده. هنر را ابزار دفاع از جنبشی قرار داده که فقط قرار نیست مشتی آخوند را بردارد ، بلکه جنبشی که جز به آزادی و برابری قانع نیست.

از شاهین نجفی نه فقط بخاطر حمایت از آزادی بیان باید دفاع کرد و دنیا را به حمایت از او فراخواند، نه فقط باید این واقعه را ابزاری برای در هم کوبیدن بساط اراذل اسلامی و قاتلان مزدورش کرد، بلکه حمایت از او حمایت از هنری است که در خدمت انسانیت، درک مدرن از انسان و آزادی، مرزهای ملی و فرهنگی جهان سومی را درنوردیده و جهانی شده است!

زنده باد شاهین نجفی!

زنده باد جنبش سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی!

زنده باد آزادی ، برابری و سوسیالیزم!

منابع دیگر:

(۱)حزب کمونیست کارگری: درمورد فتوای قتل علیه شاهین نجفی: صافی گلپایگانی باید در یک دادگاه بین المللی محاکمه شود

http://rowzane.com/index.php/annonce-archiev/107-hezb/9826-1391-02-21-05-36-33

(۲)اصغر کریمی: فتوای دایناسورهای اسلامی و آزادی بی قید و شرط

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/41-asqar-k/9849-1391-02-22-20-38-10

(۳)مینا احدی: چرا به فتوای قتل شاهین نجفی اعتراض نمی کنید؟ نامه سرگشاده مینا احدی به سازمانهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی و سازمانهای سکولار و مدافع حقوق انسانی.

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/47-mina-a/9851-1391-02-22-20-41-01

(۴)فراخوان صفحه فیسبوک “ما از شاهین نجفی و آزادی بیان دفاع می کنیم” برای آکسیونهای اعتراضی

http://www.azadi-b.com/J/2012/05/post_571.html

(۵)اسماعیل هوشیار: فاصله فتوای دیروز تا به امروز !

http://www.azadi-b.com/J/2012/05/post_335.html

(۶)نمونه چند آهنگ شاهین نجفی:

آهنگ نقی

http://www.youtube.com/watch?v=4rDXhjIN030

برای فرزاد کمانگر

http://www.youtube.com/watch?v=mtguK002jZI&feature=related

وقتی همه خوابیم

http://www.youtube.com/watch?v=bvnm38pjTIs&feature=related