دو سال بعد از اعتصاب سراسری در کردستان!

سه شنبه ١٩ اردیبهشت ماه سالروز اعدام فرزاد کمانگر و چهار نفر از زندانیان سیاسی، است. ٢٣ اردیبهشت ١٣٨٩ نیز سالروز اعتصاب سراسری مردم کردستان ایران در اعتراض به این اعدامها و اعلام انزجار توده میلیونی جامعه کردستان علیه اعدام، است. 

در یادمان و گرامیداشت اعدام فرزاد کمانگر و زندانیان سیاسی که بدست جلادان جمهوری اسلامی حلق آویز شدند، بررسی جنبه های مهم از اعتراض توده ای مردم کردستان علیه اعدام و جمهوری اسلامی حائز اهمیت است.

١ـ با پخش خبر اعدام فرزاد کمانگر و ۴ مبارز و فعال سیاسی، همزمان موج اعتراضات وسیع در خارج از کشور و داخل براه افتاد. این اعتراضات نتیجه سالها مبارزه و تلاش برای آزادی فرزاد کمانگر در شکل تظاهرات، و فعالیتهای آکسیونی و کمپین های بین المللی بود که جمهوری اسلامی را تحت منگنه فشار بین المللی قرار داده بود. این فعالیتها توانستند بیش از دو سال اعدام فرزاد کمانگر و فعالین سیاسی را متوقف کند. اما، جمهوری اسلامی که بر اعدام و ایجاد فضای رعب و ترس بنیان حکومتی و قدرتش شکل گرفته، بالاخره اقدام به اعدام این فعالین سیاسی گرفت که خود بازتاب وسیعی در انزوا و محکومیت جهانی رژیم اسلامی بدنبال داشت، و همچنین بر موج نارضایتی های توده ای و عمومی در خارج از کشور که در شکل حمله به سفارتخانه های آنها، برگزاری ده ها میتینگ و تظاهرات بود، زمینه های موقعیت ابژکتیو مناسبی برای اقدامات اعتراضی و توده ای در شهرهای کردستان را فراهم کرد، و عملا رژیم اسلامی را در سرکوب نارضایتی علیه اعدامها و سپس اعتصاب را ناتوان، و تناسب قوای سیاسی را به نفع مردم و نارضایتی های شکل گرفته، به انجام رساند.

در یک کلام فراخوان به اعتصاب تجلی شکوهمند نارضایتی و اعتراض به اعدام و تلاش برای لغو مجازات اعدام بود.

٢ـ اعتصاب ٢٣ اردیبهشت ١٣٨٩ عکس العمل بموقع، فوری و ابژکتیو مردم کردستان علیه جمهوری اسلامی و جواب اجتماعی علیه اعدام فرزاد کمانگر و چهار زندانی سیاسی علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم‌هولی و مهدی اسلامیان بود.
این اعتصاب برای این مهم بود که مردم شهرهای کردستان با اقشار و طبقات و خواستگاه های طبقاتی متفاوت هم صدا به پدیده ای که بیش از سه دهه است بخشهایی از مردم جامعه را از منازلشان بیرون میاورند و به جرم دفاع از آزادی بیان، بجرم مخالفت با زن ستیزی، بجرم فعالیت سیاسی، بجرم مخالفت به نابرابری و در دفاع از انسانیت و آزادیخواهی، بجرم کمونیست بودن، به زندان میاندازند و آنها را دسته دسته اعدام و یا سنگسار میکنند، متحدانه اعتراض کردند.
مبارزه با اعدام و لغو مجازات اعدام امر مشترک جامعه و شهروندان مدنی اش است. پیروزی اعتصاب در ایجاد سنگر مبارزه شهروندان جامعه کردستان در سطح میلیونی علیه و برای لغو اعدام بود.

٣ـ جدال و کشمکش جمهوری اسلامی و مردم کردستان در سی سال گذشته تابعی از مبارزه، رو در رویی و تغییر تناسب قوا بوده است. این جدال در هر دوره ای تابعی از تعرض طبقات اجتماعی بوده است. در سالهای ١٣۶۴ ببعد در سنندج، سقز، مهاباد و تعدادی از شهرها با قدرتگیری جنبش برپایی اول ماه مه ها روز جهانی کارگر که در شکل علنی و با شرکت هزاران نفر از کارگران و شهروندان مزدبگیر برگزار میشد، این تناسب قوا در شکل تعرض کارگران و مزدبگیران جامعه در تقویت حق طلبی و مطالبات روشن در شکل قطعنامه ها ابراز وجود کرد. در مراسم های روز جهانی زن و برگزاری فستیوال های کودکان که توده عظیمی از مردم در شهرها در آن شرکت داشتند، ابراز وجود و علنی جامعه و اعتراضات و حق طلبی هم در فضای سیاسی و مناسبات مردم و جامعه تاثیرات معین و قابل روئیت خود را داشته است.
اعتصاب ٢٣ اردیبهشت ماه ١٣٨٩ در بطن تحرک اجتماعی و سراسری مردم ناراضی و جنبش مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی قرار داشت. انزجار عمومی و توده ای از جمهوری اسلامی بشکل علنی در بیشتر شهرهای ایران جریان دارد. در خرداد سال ١٣٨٨ جنبش میلیونی با شعار مرگ بر خامنه ای خیابانهای تهران و ده ها شهر اصلی و مهم و صنعتی در ایران را بلرزه در آورده بود.

۴ـ اعتصاب نفوذ اجتماعی کمونیسم و چپ در جامعه را بشکل روشنی بیان کرد. این اعتصاب توسط سازمان کردستان حزب کمونیست ایران ـ کومه له فراخوان داده شد. و توسط حزب کمونیست کارگری ایران، مبارزان کمونیست و تعداد قابل توجهی از شخصیت های چپ و کمونیست بشکل وسیع و همه جانبه ای مورد حمایت و پوشش تبلیغی و سازماندهی، قرار گرفت.

کومه له اگر چه با اقدامی بجا و انفلابی مبتکر فراخوان این اعتصاب بود، اما در برخورد به آن و گذاشتن این موفقیت بزرگ در کاتاگوری “جنبش انقلابی کردستان” عملا دستاوردهای اعتصاب را محلی و کردستانی کرد. و عملا دامنه سیاسی این اعتراضات را محدود کرد.

۵ـ مواضع و گفتمان ناسیونالیسم کرد در جریان اعتصاب و بعد از آن مایه مزاح، رسوایی و مسخره بود. تعدادی از آنها از محصولات “نظم نوین جهانی” و از شیفتکان “دیالوک” تا ساعاتی قبل از شروع اعتصاب سکوت کرده بودند. اما، وقتی استقبال وسیع مردم شهرهای کردستان و اقبال بالای موفقیت اعتصاب را دیدند از اعتصاب حمایت کردند. اینها خارج از حمایت لنکان وقتی اعتصاب با موفقیت بسرانجام خود رسید، تلاش کردند که اعتصاب را محلی و کردستانی کنند. و طبق شیفت ناسیونالیسم با محلی کردن اعتصاب میخواستند که این موفقیت پیروزمندانه را دستمایه مذاکره و بند و بست با جناحهایی از جمهوری اسلامی و جریان “سبز” کنند.

بعنوان نتیجه گیری؛ خواست اصلی و پرچم اعتصاب بیست و سوم اردیبهشت هشتاد و نه انزجار عمومی از اجرای احکام اعدام بود. تا زمانیکه رژیم اسلامی و حاکمیت سیاه این نظام مذهبی و اسلامی وجود دارد مبارزه و اعتراضات مردم در ایران و در خارج از کشور ادامه دارد. در حال حاضر صدها فعال سیاسی و ده ها نفر از رهبران کارگری در زندانهای رژیم اسلامی در بند و زندانی هستند، مبارزه برای لغو مجازات اعدام و آزادی زندانیان سیاسی و مبارزه قاطعانه تا رسیدن به این اهداف ـ لغو اعدام ـ و آرادی زندانیان سیاسی ادامه خواهد داشت. اشکال اعتراضی و مبارزاتی ـ لغو اعدام ـ در گرو حرکاتی نظیر اعتصاب عمومی است.

نسان نودینیان