… و زمانی برای کشتن صاحبان اسب ها!

امروز دیگر کسی به اسبهای کارگران مرزی در استانهای آذربایجان‌غربی، کردستان و کرمانشاه مشروبی برای مستی نمی دهد. آنها را همراه با صاحبانشان به رگبار می بندند و می کشند. گناهشان هم صرفا این است که کمکی می کنند که لقمه نانی بر سر سفره کودکان انسانهای فقیر و بیکار این منطقه آورده شود. گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد، احمد شهید، در گزارش خود از ایران، در باره کارگران مرزی سه استان یادشده گفته است که مأموران رژیم اسلامی سالانه دهها کارگر مرزی غیرمسلح و حیوانات باربر آنها را بی مهابا با سلاحهای مرگبار خود می کشند و مجروح می کنند. بعضی از این کارگران و خانواده‌ها و نزدیکانشان گزارش داده‌اند که ماموران امنیتی مناطق مرزی عمدا به اسب‌ها و سایر حیوانات بارکش شلیک کرده و آن‌ها را کشته‌اند.
کارگران مرزی، مردمان فقیری هستند که از دست بیکاری و فقر به حمل بارهای سنگین بر پشت خود و گاها هم به کمک حیواناتی مثل اسب و قاطر پناه برده اند. اجناسی را که آنان، عمدتا، از مرزهای کردستان عراق وارد ایران می کنند، اجناسی مثل سیگار، پوشاک و منسوجات، لوازم صوتی و تصویری، وسایل برقی، لاستیک خودرو و وسایل آرایش هستند که از مناطق صعب العبور مرزی به داخل شهرها و روستاهای مرزی انتقال داده می شوند. در گزارشی در همین مورد آمده است که ١۵٠ نفر از این مردم زحمتکش و فقیر در سال گذشته که “به دلیل مشکلات اقتصادی، فقر و بیکاری شماری از شهروندان کرمانشاه، کردستان، و آذربایجان غربی از روی ناچاری و در قبال دستمزد ناچیز اقدام به حمل و ورود کالای خارجی از نقاط غیر رسمی گمرکی می‌کنند” کشته شده اند. چهار نفر از این زحمتکشان هم به دلیل سقوط بهمن، سرمای شدید و انفجار مین‌هایی که رژیم اسلامی در جنگ خانمانسوز ٨ ساله صدور اسلامش به عراق برای مردم هدیه آورد، جانشان را از دست داده اند. در گزارش دیگری هم آمده است: “دوم فروردین ماه سال ۹۰ فردی به نام پورمند مدحت‌نیا بعد از ضبط کالای قاچاق تعدادی از “کاسبکاران مرزی” بر اثر تیراندازی ماموران مرزی شهر نوسود در میدان معلم این شهر کشته و سه نفر دیگر زخمی می‌شوند.” توجه می فرمائید که در روز روشن و در میدان مرکزی شهر هم این انسانهای شریفی که بخاطر نان در آوردن به ساندیس خوری روی نیاورده اند، کشته شده و قربانی می شوند.
سئوالی که به ذهن خطور می کند این است که چرا این افراد به کارهای به این خطرناکی و سختی تن می دهند؟ بالاتر گفتم که برای آوردن لقمه نانی بر سر سفره کودکانشان! هیچ انسانی نمی خواهد با جان خود در مناطق سخت و سرمای شدید کردستان بازی کند؛ اما ضرورت نان در آوردن راه چاره ای برای کسی نگذاشته است. بانی این وضعیت هم کسی جز سران رژیم اسلامی نیستند. اینها به معنای واقعی کلمه نان انسانها را به گرو گرفته اند و در آخر هم اگر کسی به دنبال چاره و راه حلی برای زنده ماندن باشد، با رگبار سلاحهای مزدوران این رژیم روبرو می شود! این آن زندگی ای است که مردم ایران با آن روبرو هستند. نباید به این وضعیت تن داد. باید متحدانه و یک صدا خواهان زندگی بهتری که شایسته انسان است بود. باید متشکل شد و خواهان کار و بیمه بیکاری بود. چگونه است که مفتخوران رژیم اسلامی بدون دست زدن به سیاه و سفید، جز اسلحه های مرگبارشان، میلیاردر هستند و در هر کشوری ویلائی دارند، اما مردم زحمتکش و شریف این منطقه باید حسرت نان شب فرزندانشان را بخورند؟! این دنیای بی قاعده و نابرابر، فقط با عظم ما و اتحاد و تشکیلات ما می تواند قاعده ای انسانی بخود بگیرد.
۴ مه ٢٠١٢