یونان سراسر شور نه به کاپیتالیسم !

بورژوازی در یونان برای بار دیگر آزموده ای را دگربار آزمود تا همانطور که در خیابانها از سوی مردم معترض روبرو بود، در پای صندوق های رای نیز علیرغم به میدان فرستادن تمام جناح های راست و چپش، نه بزرگی از سوی بخش اعظم طبقه کارگر یونان دریافت دارد. در انتخابات طبقه کارگر یونان به طور واقعی نه بزرگ خود را به تمام جناح های بورژوازی علیرغم تفاوت های ظاهری شان اعلام داشت تا بورژوازی را بیش از پیش در بحران فرو برد. بحران در یونان عمیق میشود و سوالات بزرگتر در مقابل طبقه حاکم و همینطور کارگران و توده معترضى قرار میگیرد که دیگر این اوضاع را نمیتوانند به صورت کنونى اش ادامه دهند. احزابى سقوط میکنند و احزابى جلو مى آیند اما اوضاع واقعى فقر و بیکارى و بحران اقتصادى هر روز بدتر از دیروز میشود. 

این که چرا چرخهای دمکراسی های بورژوازی و از آن جمله در یونان به گل نشسته است، اینکه چرا بحران اقتصادی رفته رفته به یک بحران سیاسی عظیم که بی تردید سایر دولتهای بورژوازی در اروپا را نیز به کام خود خواهد کشید- که همینک نشانه های آشکار آن در کشورهای هلند، فرانسه، ایتالیا و آلمان و غیره قابل مشاهده است- را باید در تعمیق بحران سرمایه دارى و ناتوانى بورژوازی برای برون رفت از بحران جستجو نمود .بورژوازی و جناحهایش٬ چه آنان که همانند رژیم اسلامی در ایران به ضرب سرکوب و اختناق عریان حکم میرانند و چه آنان که با دمکراسی و حقوق بشر عنان ماشین سرکوب طبقاتی را در دست دارند، نشان داده اند که راه حل آنان برای برون رفت از بحران مبتنی بر تحمیل فقر و فلاکت بیشتر طبقه کارگر و توده های کارکن در این جوامع است.

انتخابات در یونان انتخاباتى معمولى نبود بلکه اعلام نه به بورژوازى و طرفداران ریاضت اقتصادى بود. این سیستم بى اعتباریش قبلتر در خیابانها اعلام شده بود و ضرورى بود به طرق خود بورژوازى هم یعنى انتخابات به دنیا اعلام شود. این کاملا قابل پیش بینی بود که طبقه کارگر یونان در مقابل چنین انتخاباتی می بایست از زندگی انسانی خودش دفاع کند که در صورت راه یابی دشمنان طبقه کارگر به پارلمان یونان و تداوم سیاستهاى گذشته٬ رای به نابودی هرچه وسیعتر خودش داده بود. به این دلیل آشکار طبقه کارگر یونان در انتخابات پارلمانی روز یکشنبه این توهم بزرگ را درهم شکست و همانگونه که بی اعتمادی اش را به تمام راه حل های اقتصادی بورژوازی نشان داده بود و همواره کف خیابانهای یونان را شبانه روز از آن خود کرده است، اینبار با راى نه احزاب اصلى چپ و راست بورژوازى را عملا زمین کوبید.

تاکنون بورژوازی ریاکارانه توده ها را به پای صندوق های راى میکشاند و هر بار یکی از جناحهایش را مجرى سیاست سرکوب طبقاتى میکرد. اما در متن بحران عمیق اقتصادی دنیای سرمایه داری این حناء بورژوازی نیز رنگ باخته است. سیستم دمکراسى همراه با اقتصاد سرمایه دارى دچار بحران میشود و سیر تاکنونی رویداد ها در کشورهای گوناگون نشان داده است که دمکراسی فقط عنوانی برای سرپوش گذاردن بر غارتگری و جنایتکاری بورژوازی بوده است. در چنین شرایطى سوال اینست که آیا طبقه کارگر یونان که اکنون بورژوازی را در فرایند دست بدست شدن قدرت سیاسی اش ناکام گذارده است خواهد توانست این روند را تعمیق بخشیده و قدرت سیاسی را از آن خود کند؟

به نظر پاسخ این سئوال را بایستی در چگونگی راه حل و سیاست و برخورد پیشروان طبقه کارگر یونان به بحران کنونى و مسئله قدرت سیاسی جستجو کرد. بحران کنونى در یونان و فضاى رادیکالى که ایجاد شده است زمینه عینى عروج یک آلترناتیو سوسیالیستی را بیش از هر زمان فراهم کرده است. تمام مسئله در گرو اینست که آیا طبقه کارگر و مردم یونان در تقابل با انواع سیاستهاى اعمال فقر و ریاضت کشى میتوانند خود را از فلاکت سرمایه داری برهانند؟

۷ می ۲۰۱۲