چند کلمه خطاب به نسان نودینیان!

 چندی پیش در اطلاعیه ای کوتاه پیوستنت به حزب کمونیست کارگری ایران را به اطلاع عموم رساندی که البته این به خودی خود نه تنها ایرادی ندارد بلکه اتفاقا از حقوق اولیه شماست که بر مبنای نظراتی که در هر دوره خاص دارید و یا به آن میرسید ، ظرف پیشبرد فعالیت سیاسیتان را انتخاب کنید و به همین دلیل ساده حالا که در جواب به نیاز “طبقه کارگر و جامعه در حال تحول ایران به یک حزب مستحکم و بزرگ و مؤثر برای تعین تکلیف قدرت سیاسی به نفع کمونیسم و هژمونی سیاسی طبقه کارگر و برای خلع ید از بورژوازی” و “ادامه فعالیت کمونیستی ات ” به حزب کمونیست کارگری ایران پیوسته ای من هم برایت آرزوی موفقیت دارم. اما دوست عزیز ، ناظران تاریخ سى سال اخیر افت و خیزهاى جنبش کمونیستى در ایران و یا حداقل کسانى که با تو در این تاریخ دوره هاى مشترکى داشته اند هم حق دارند سیر این افت و خیز و قانونمندى این تاریخ را هراز گاهى به کسانی مانند شما که میل به فراموشی در آنها بالا میگیرد یادآور شوند. امید است این یاداورى تلخ در این دوران شیرین گل و بلبل، باعث رنجش خاطر نگردد۔ از اطلاعیه مطبوعاتیتان چنین بر میاید که حافظه تاریخی مخاطبین را زیادی دست کم گرفته اید، و گرنه کسی که مدعی است ، ” در ایندوره با تجربیاتی که در چند سال گذشته پشت سر گذاشته ” و در جواب به آن “نیاز” فوق الذکر به حزب کمونیست گارگری ایران پیوسته است نمیتواند بر حسب اتفاق گذرش به کره زمین افتاده و یا فعال سیاسی تازه کار و بی پیشینه ای باشد که بتواند در دو جمله پیوستنش به یک حزب و در یک جمله پایان همکاریش با یک سازمان را به اطلاع عموم برساند و انتظار داشته باشد که دیگران هم به همین سادگی از کنار آن بگذرند. شما با این انتخاب وارد مهمترین مرحله زندگی سیاسیتان شده اید و به این اعتبار نه حزبی که به آن پیوسته اید اطلاعیه مطبوعاتیتان را برای توضیح تجربیاتی که در چند سال گذشته پشت سر گذاشته اید کافی میداند و نه بیرون از آن حزب کسی آن تجربیات و مهمتر از آن ، زندگی سیاسی از امروز به بعدتان را جدی خواهد گرفت.. بازی در مرحله ای که وارد آن شده اید قواعد خاص خود را دارد. شما بی توجه به این قواعد خود را وسط میدان انداخته اید!. اجازه بدهید با هم ببینیم قواعد بازی در مرحله ای که وارد آن شده اید کدامها هستند. اگر موفق شده باشید بر شور و شعف ناشی از عدد سه رقمی تبریکات و خوشامد گوییهایی که نثارتان گشته چیره گردید و به نامه سعید صالحی نیا فراتر از یک عدد توجه کرده باشید خواهید دید که هنوز بار سفر باز نکرده محترمانه راجع به تجربیات چند سال گذشته اتان از شما توضیح میخواهند ، ” چه شد که شما این حرکت جدایی و پیوستن را طی کردی” . هر چند خوش آمدی تحویل گرفته ای اما همزمان مدرک جرمت را رو کرده اند تا مبادا یک وقت فراموش کنی که تو هم مانند ” بسیاری از آنها که از همان ابتدا توی صف سنت منصور حکمت بودند براحتی بدنبال هیاهو و قیل و قالها و شانتاژها افتادند و دوران مهم و طولانی از عمرشانرا از دست دادند و ایستادند پشت پرچمهای دیگر” ، در صف دشمنان کمونیسم کارگری قرار داشته اید و یا در بهترین حالت چند سال گذشته را عمر به بطالت گذرانده اید ، و البته بد نیست بدانید که این تازه فقط شروع ماجراست. شما به آغوش حزبی باز گشته اید که داشتن نظر متفاوت را توهین به ساحت مقدس “یک بنی” بودنش میداند و روزگاری نه چندان دور خود به همین دلیل از آن جدا شدی و راه دیگری انتخاب کردید. درخواست صالحی نیا از شما برای اینکه، “مقداری بیشتر در مورد تجربه خود بنویسی” در واقع تنها شروع محترمانه بازخواستهاییست که در حزب بزرگ و قدرتمندی که به آن پیوسته اید باید روزانه پس بدهید. بگذار بعنوان کسی که چند صباحی را در “حزب فراریان از سوسیالیسم” همسنگر بوده ایم بدیهیاتی را ، تلگرافی و صد البته بدور از هیاهو و قیل و قال و شانتاژ یادآوری کنم. امید که یادآوری این بدیهیات کمکی باشد به اینکه متوجه شوید راه رسیدن به حقیقت فرار از واقعیات نیست. شما نویسنده ” نامه به کادرهای حزب در آلمان” راجع به غیر قانونی بودن کمپین جمع آوری طومار و امضا برای برگذاری کنگره فوق العاده حزب کمونیست کارگری ایران هستید و چنانکه همه میدانند این کمپین ادامه پیدا کرد و به برگذاری کنگره ۵ ح.ک.ک.ا که در آن پیروزی همافرهای کمونیسم کارگری بر طرفداران حجاریان جشن گرفته شد منجر گشت . شاید تنها از سر بدشانسی باشد که در آن مقطع شما خود یکی از چهره های شاخص طرفداران شکست خورده حجاریان بودید. آیا کماکان آن کمپین و کنگره ای که از دل آن بیرون آمد را غیر قانونی میدانید یا اینکه تجدید نظر کرده و دیگر از آن نامه دفاع نمیکنید و به طرفداری از حجاریان گردن میگذارید؟ امضای شما پای تمامی نامه هایی که تحت عناوین مختلف از جانب بخشی از کمیته مرکزی وقت ح.ک.ک.ا خطاب به حمید تقوایی و طرفدارانش نوشته شده موجود است (منجمله بیانیه ۲۱ نفره کمیته مرکزی که در حزبی که به آن پیوسته اید به بیانیه مکارتیستی مشهور است!). در این نامه ها طرف مقابل بعنوان باعث و بانی انشعاب محتمل در حزب ، نمایندگان چپ سنتی، غسل تعمید دهندگان، سازماندهندگان انقلاب ایدئولوژیک ، چپ فرقه ای، مائوئیست و عهد عتیقی و …….. مورد خطاب قرار گرفته است. آیا کماکان از مضمون این نامه ها دفاع میکنید؟ اگر چنین است بنظر شما از کی و طی چه پروسه ای ح.ک.ک.ا با همان رهبری ای که مورد خطاب آن نامه هاست به موقعیت “یک حزب مستحکم و بزرگ و مؤثر برای تعین تکلیف قدرت سیاسی به نفع کمونیسم و هژمونی طبقه کارگر و برای خلع ید از بورژوازی” دست یافته است؟. اگر هم دیگر این نامه ها برایتان قابل دفاع نیستند لطفا توضیح دهید از کی و چگونه به این نتایج رسیده اید؟ نام شما هنوز در لیست بنیانگذاران حزب حکمتیست موجود است ، از اولین کنفرانس تشکیل حزب تا روزی که از آن استعفا کرده اید عضو کمیته مرکزی بوده و در موقعیتهای کلیدی قرار داشته اید ،حتی یک دوره کاندید دبیر کمیته مرکزی نیز شده اید، از اینها گذشته شما ارائه دهنده قراری هستید که طبق آن میبایست از کورش مدرسی بخاطر دفاع پیگیر از کمونیسم کارگری و در افزوده هایش به مارکسیسم قدردانی شود. آیا امروز لحظه ای از این تاریخ برایتان قابل افتخار که پیشکش، اصلا قابل دفاع هست؟ اگر هست، خودتان بهتر از من میدانید که حزبی که در آن ، چنین موقعیتی داشته ای و چهره هایی که چنان احترامی برایشان قایل بوده ای از همان روز اول تا به امروز از طرف حزب فعلیتان ، حجاریانی ، فراریان از سوسیالیسم، ناسیونالیست، حزب کورش مدرسی ، بیربط به کمونیسم کارگری، دشمنان طبقه کارگر و …. خوانده میشوند . با این تناقض چگونه کنار خواهی آمد؟ سکوت خواهی کرد و مظلومیتت را به عزا خواهی نشست و از کسانی که روزی میخواستی دبیر حزبشان شوی انتظار خواهی داشت به شهامتت درود بفرستند؟. یا اینکه شاید یک لحظه از این تاریخ هم دیگر برایت قابل دفاع نیست. در این صورت بهتر نیست که بدون واهمه حرف حسابت را بزنی تا هم حزب مطبوعت و هم دیگران بدانند که با چه پدیده ای طرف هستند؟. نمیشود هم نسان نودینیان کاندید دبیری حزب حکمتیست بود و هم عضو حزب” بزرگ و قدرتمند” کمونیست کارگری. هم امضا کننده بیانیه “مکارتیستی” ۲۱ نفره کمیته مرکزی بود و هم عضو حزبی که آن بیانیه را مکارتیستی میخواند و لام تا کام نه راجع به نظرات آن دوره و نه از پروسه ای که شما را به نتایج امروزتان رسانده سخن نگفت. نسان گرامی،هزینه ای که برای عضویت در ح.ک.ک.ا پرداخت کرده ای سرسام آور است. شما چهره ای خوشنام و کمونیستی با سابقه بودید که برای پیوستنتان به هیچ حزبی نیازی به چنین هزینه بالایی نداشتید. با این انتخابی که شما کرده اید متأسفانه امروز دیگر دو راه بیشتر ندارید. یا باید به سکوتتان ادامه بدهید و تحقیر و بازخواستهای روزانه در حزب مطبوعتان را به جان بخرید و یا اینکه سکوت را بشکنید و “مقداری بیشتر در مورد تجربه خود بنویسی”. در صورتی که دومی را انتخاب کنید ما هم منتظر میمانیم ببینیم راجع به این تجربه چه خواهی نوشت. در فقط فراموش نکن که، حزب کمونیست کارگری فعلی ، ادامه منطقی همان حزبیست که شما تا دیروز نماینده چپ سنتی و جناح چپ ناسیونالیسم ایرانی میخواندید و تنها تغییری که کرده است تکامل در مسیری است که از همان دوره مورد نقد شما در پیش گرفته است. روراستتر بگویم : حداقل کمی با خودتان روراست باشید.

فردین آرام ۲۰۱۲|۵|۹