شعار نان، مسکن ، آزادی در اول ماه مه سنندج

یکی از شعارهای امسال تظاهرات کنندگان اول ماه مه در شهر سنندج « نان، مسکن، آزادی» بود. شعار « نان، مسکن، آزادی» شعار مهمی بر علیه فقر روز افزون در ایران است. کارگران شهر سنندج بر شعار مهمی انگشت گذاشته اند. کارگران با آگاهی طبقاتی که دارند میدانند که کدام شعار منطبق با منافع طبقاتی آنان است، به همین دلیل امسال شعار نان، مسکن، آزادی مزین تظاهراتشان بود. برای کمونیستهای که قائل به رابطه بین انقلاب و رفرم هستند، به این معنای کلاسیک که هم خواهان انقلاب باشند و هم خواهان رفرم برای تسهیل زندگی کارگران، نبایستی یک دقیقه در دفاع آشکار و تکرار شعار « نان، مسکن، آزادی» تردید به خود راه دهند و منطقا باید بکوشند و کمک کنند تا این شعار به پهنای کشور ایران جا باز کند و به شعار همگانی علیه فقر موجود تبدیل شود. نان، مسکن، آزادی ، شعاری است که معنی چند جانبه ای را داراست. نان، بعنوان سمبل تمام مایحتاجات زندگی یک انسان زنده که به آن احتیاج دارد را نمایندگی میکند و نه نان خشک و خالی که مخالفین این شعار برای کم اهمیت جلوه دادن آن بصورت غیر مدون بیان میدارند. کمبود همین مایحتاجات زندگی روزانه جان هزاران انسان را میگیرد و از سوی دیگر رفع این مایحتاجات ، انسان را از کج راههای اجتماعی باز داشته و فرد با فراغت و خیال آسوده تری به پیشواز سایر مصافهای کار و زندگی می پردازد. تامین همه مایحتاجات زندگی در ایران امروز مستلزم تعرض به بخشهای سرمایه داری و دولت اسلامی است که برای سود اندوزی هر روزه شان، گرانی و تورم تمام این مایحتاجات پایه ای را به مردم کارگر تحمیل کرده اند. کارگران با دستمزدی که چند برابر زیر خط فقر است نمیتوانند همین نیازمندیهای پایه ای روزمره شان را هم تامین کنند. « نان» بعنوان چتری برای همه این احتیاجات بدرستی به شعار کارگران تبدیل شده است. مسکن را تمام کارگرانی فاقد مسکن هستند و مستاجر میباشند، را بخوبی درک و لمس میکنند که چگونه دولت اسلامی و سرمایه داران با بوجود آوردن صنعت مسکن، و با گران کردن اجاره نشینی چه فلاکتی برای کارگران بوجود آورده اند. اگر دستمزد یک کارگر در ماه ( آنهم اگر کار داشته باشد) سیصد هزار و خرده ای تومان باشد، باید او دویست هزار و یا بیشتر آنرا به اجاره نشینی بپردازد. نداشتن مسکن عاملی برای بوجود آمدن مشکلات متعددی برای هر انسان بی مسکنی است. داشتن مسکن حق رایگان یا خیلی ارزان حق مسلم و پایه ای کارگران است. وجود و داشتن آزادی هم که در جای خود توضیف ناپذیر است که تا چه اندازه مهم است. کارگران به آزادی احتیاج دارند و این جزو حقوق پایه ای آنهاست تا بدان وسیله بتوانند برای کسب یک زندگی بهتر، برای فعالیت کردن حول بوجود آوردن تشکلهای طبقاتی خویش که منافعشان را حفاظت کند، برای انجام سایر فعالیتهای سیاسی، صنفی، اجتماعی و فرهنگی و برای بیان خود کنند. آزادی یک نیاز پایه ایست تا در پرتو آن کارگران بتوانند به خود برسند، و مجال ارتقاء خود در زمینه های مختلف را داشته باشند. وجود « نان، مسکن، آزادی» کارگران را در مبارزه اشان برعلیه سیستم موجود، به عبارت دیگر در عرصه مبارزه طبقاتی قدمها پیش میبرد و امر مبارزه طبقاتی را تسهیل میکند. مبارزه ای برای بهبود شرایط معیشت و زیست کارگران و نهایتا آمادسازی طبقه برای مدعی شدن برای اداره کل جامعه و کسب قدرت سیاسی. ما، کمونیستهای که در خارج از ایران زندگی میکنیم، بدون تردید باید از این شعار کارگران سنندج دفاع کنیم و بگویم این شعاری است ضروری ، که بایستی در پرچم اعتراض کل طبقه کارگر در سراسر ایران حک شود. کمونیستها در مقابله با فقر کمر شکن موجود در ایران بایستی منبع ارائه سیاستهای درست، زمینی و قابل لمس برای کارگران باشند و به همان شیوه که شم طبقاتی کارگران شعار نان، مسکن، آزادی را به خیابانهای سسندج آورد، آنها هم منطقا و قاعدتا باید از این شم برخوردار باشند که تشخیص دهند کارگران محقند و از آنان دفاع کنند و بکوشند همین شعار را در سطح وسیعتری طرح نمایند. گفتن اینکه سوسیال دمکراسی در کشورهای سکاندیناوی هم نان ( نان خشک چیست؟) را فراهم کرده است حال وضع کارگران در این کشورهای تا چه اندازه پیشرفت کرده، به بیراهه رفتن و درک نکردن اهمیت تامین همه جانبه زندگی کارگران در ایران و مشغله قرار ندادن موانع بر سر سازمانیابی و ساختن تشکل های محلی و سراسری در عمل است. در عین اینکه بحث متدیک و مقایسه ای در این زمینه خود درخور توجه است. به این معنی که اگر کارگران نروژ یا سوئد بخواهند خود را با وضعیت کارگران ایران مقایسه کنند، روش و مقایسه ای نادرست و به ضرر کارگران سوئد و نروژ تمام میشود زیرا وضعیت کار و زندگی کارگران ایران با وضعیت کار و زندگی از جهات متفاوتی قابل مقایسه نیست . وضعیت کار و زندگی کارگران ایران در سطح پایین تری قرار دارد. حال اگر کارگران ایران بخواهند سطح توقعات و حداقل مطالباتشان را بخواهند بالا ببرند و حداقل آنرا به سطح کارگران نروژ و سوئد برسانند، کار درستی کرده اند و این به نفع کارگران ایران است. پس باید در امرمقایسه کردن وضعیتهای متفاوت کارگران در کشورهای مختلف کاملا بعضا محتاط و حساب شده نظر داد. بحث سوسیال دمکراسی در این مقاله کوتاه نمیگنجد، ولی هر اشاره به سوسیال دمکراسی برای بی اهمیت جلوه دادن شعار نان مسکن آزادی نادرست است، نباید این شعار مهم را به بورژازی که سوسیال دمکراسی بخشی از آن است واگذار کرد که در جای دیگر بایستی به آن پرداخته شود. عروج و پیشروی مبارزه طبقاتی در ایران رابطه نزدیک و مستقیمی با شرایط معیشتی و وضعیت کار کارگران در ایران دارند. به همان اندازه که وضعیت فلاکتبار کار و معیشت کارگران ایران را فرا بگیرد، به همان اندازه همین وضعیت خود را در سطح مبارزاتی و سازمانیابی آنان نشان میدهد و برعکس، به همان اندازه که کارگران فارغ از دغدغه نان، مسکن و آزادی باشند، به همان اندازه هم آنان موثر تر میتوانند برای خواستها و مطالبات خرد و کلان شان در مبارزه کنند. و راه اتحاد سراسری را فراهم تر نمایند. شعار « نان، مسکن، آزادی» را به شعار مبارزاتی همگانی علیه فقر کمر شکن در ایران تبدیل کنیم. زنده باد کارگران سنندج زنده باد اتحاد سراسری کارگران در سطح ایران و منطقه