پاسدار مسعود ده نمکی و فیلم اخراجی هایش؟!

بهرام رحمانی

دهانت را می بویند
مبادا که گفته باشی دوستت می ‌دارم.
دلت را می ‌بویند
روزگار غریبی ست، نازنین

و عشق را
کنار تیرک راهبند
تازیانه می‌زنند.
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد

در این بن‌بست کج و پیچ سرما
آتش را
به سوخت‌بار سرود و شعر
فروزان می دارند.
به اندیشیدن خطر مکن.
روزگار غریبی‌ست، نازنین

آن که بر در می‌کوبد شباهنگام
به کشتنِ چراغ آمده است.
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصابان‌اند
بر گذرگاه‌ها مستقر
با کنده و ساتوری خون‌آلود
روزگار غریبی‌ست، نازنین

و تبسم را بر لب‌ها جراحی می‌کنند
و ترانه را بر دهان.
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد

کباب قناری
بر آتش سوسن و یاس
روزگار غریبی‌ست، نازنین
ابلیس پیروز مست
سور عزای ما را بر سفره نشسته است.
خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد.
احمد شاملو، شعر «در این بن بست»، از دفتر ترانه های کوچک غربت

درباره فیلم «اخراجی ها»، دیدگاه های مختلفی را خوانده و یا شنیده بودم، اما فرصت دیدن آن دست نداده بود؛ تا این که هفته پیش دوستی که از سفر ایران برگشته بود این فیلم را هم برای ما آورد، فرصتی شد آن را ببینیم.
این فیلم در نوع خودش، یکی از پرخرج ترین و پرفروش ترین فیلم سینمایی ایران در دوره حاضر است. در دید نخست، شاید دیالوگ طنزآمیز فیلم و ایفای نقش هنرمندان معروفی هم چون اکبر عبدی، کامبیز دیرباز، امین حیایی، علی اوسیوند و …، بخش مهمی از دلیل کشاندن مردم به تماشای فیلم اخراجی ها باشد. اما این ظاهر مسئله است. زیرا فیلم اخراجی ها، از همان گام های نخست آغاز تولیدش با حمایت و پشتیبانی همه جانبه حکومت اسلامی و به ویژه وزارت ارشاد اسلامی قرار گرفت. در تبلیغ آن نیز از صدا و سیما گرفته تا نشریات دولتی و انصار حزب الله و بسیج و سپاه، و پایگاه های اینترنتی آن ها، آن چنان سنگ تمام گذاشتند که شاید در تاریخ سینمای ایران بی سابقه است. این حمایت حکومت اسلامی از این فیلم از یک سو و تبلیغات وسیع از سوی دیگر و تشویق همه نیروهای وابسته به دولت برای تماشای این فیلم، که حتی در دورترین نقاط ایران نیز آن را به نمایش گذاشته اند، به یکی از فیلم های پربیننده تبدیل شده است. پیام اصلی فیلم اخراجی ها نیز جز تحریک احساسات ملت پرستی و وطن پرستی و مذهبی و دامن زدن به بسیج فضای جنگی، چیز دیگری نیست. در ادامه سعی خواهیم کرد که نقش حکومت اسلامی و همه ارگان های سرکوب اش در تولید و نمایش وسیع و گسترده این فیلم  را به طور مستدل و مستند آشکار سازیم.
روشن تر از همه به دلیل این که کارگردان و فیلمنامه نویس فیلم اخراجی ها، یعنی ده نمکی از سران سرشناس و معروف انصار حزب الله است، بیش از هر تحلیل و تفسیری اهداف او را به نمایش می گذارد.
این فاکت را در یکی از سایت های اینترنتی خواندم که عینا در هیمن جا می آورم: «بهمن ماه است، سال ۷۴، مراسم ختم سیاوش کسرایی، مسجد امام حسن، سهروردی شمالی؛ مجری شروع می کند به اعلام برنامه. چند جوان و پیر و گردن کلفت ریشو می روند به سوی تربیون مسجد. میکروفن را جوانی از دست مجری می گیرد. مسعود ده نمکی است، همان که حالا می گویند فیلم ساز شده. از همان جا به دوستانش می گوید درها را ببندید. و درها را می بندند. کاغذی را که تو دست های مجری هست می گیرد و پاره پاره می کند. جماعت بلند می شوند که بروند بیرون. می گوید بنشینید سر جای تان. از بلندگو می گوید که شما عده ای غرب زده و خودفروخته و البته جاسوس و منحرفید که آمده اید از سیاوش کسرایی خائن ستایش کنید. شما اصلا می دانید سیاوش کسرایی کیست، یک خائن است، خائن است. این سوتر دوستانش با کابل، زنجیر، چماق و هر چه که به درد زدن و کوبیدن می خورد جماعت را که به سوی در خروجی آمده اند زیر ضرب گرفته اند. تقریبا همه و از جمله محمد قاضی مترجم نامدار آن روز سهمی از زنجیر و کابل و چماق دریافت کردند. ده نمکی از پشت بلندگو داد می زند «آهای هوشنگ گلشیری خائن، آهای محمد مختاری جاسوس، منصور کوشان غرب زده، این عمران صلاحی جاسوس و خائن کجا است. این عمران صلاحی جاسوس است، خائن است، خائن است…»
در هر صورت اگر حدود دوازده سال پیش، مسعود ده ‌نمکی، به همراه «مهندس مسعود» و «حسین الله‌کرم»، گروه «انصار حزب‌الله» و نشریه این گروه (ماهنامه «یالثارات‌الحسین(ع)») را اداره می ‌کردند؛ اگر آن ها بسیجی ها و انصار حزب الله را با اسید، چاقو، قمه، زنجیر، چوب و جماق و هفت تیر به جان دانشجویان مخالفت و تجمعات اعتراضی می انداختند و یا در هر کوی و برزنی مشغول سرکوب سیستماتیک زنان، در حال «امر به معروف و نهی از منکر» بودند؛ امروز با دوربین این اهداف غیرانسانی و ارتجاعی خود را پیش می برند.

 

 اما شناسنامه اخراجی ها: کارگردان: مسعود ده نمکی؛ بازیگران: اکبر عبدی (بایرام)، کامبیز دیرباز (مجید)، محمدرضا شریفی نیا (حاج صالح)، علیرضا اوسیوند (مصطفی)، منوچهر آذر (میرزا)، فخرالدین صدیق شریف (روحانی)، ارژنگ امیرفضلی (امیر)، نگار فروزنده (مرضیه)، مینا جعفرزاده (مادر بایرام)، نیوشا ضیغمی (نرگس)، شهره لرستانی (همسر حاج صالح)، سیدجواد هاشمی (مرتضی)، قاسم زارع (کمالی)، محمود مقامی (رسولی)، عبدالرضا اکبری (محمود) و با حضور امین حیایی (بیژن)، مریلا زارعی (گزارشگر)، سپند امیرسلیمانی (کامران)
فیلمنامه: مسعود ده نمکی؛ تهیه کننده: حبیب الله کاسه ساز؛ مدیر فیلمبرداری: حسن پویا