حل مشکل به سبک سازمان زحمتکشان

مجیدحسینی
اطلاعیه ۱۹ اوت ۲۰۰۷ سازمان زحمتکشان در باره پایان تجمعی که آن را "کنگره دوازدهم" خوانده اند، خبر از پیروزی دارودسته عبدالله مهتدی بر جناح رقیب، عمر ایلخانی زاده را می دهد.

از لحظه شروع این "کنگره" تا زمان صادر کردن اطلاعیه پایانی اش، افراد مسلح هر دو طرف در اطراف ساختمان آن در اردوگاه"زرگویز" در برابر هم سنگر بندی کرده بودند و هنوز هم این فضای  جنگی و متشنج ادامه دارد. نیروهای جلال طالبانی، برای جلوگیری از برخورد مسلحانه دو طرف و عبور بسلامت این تحفه از این بحران، در زرگویز مستقرند. سازمان زحمتکشان، حدود شش سال پیش با نهادن لوله تفنگ نیروهای "اتحادیه میهنی" بر گردن کومه له و توطئه"جعبه سیاه" علیه کومه له کودتا کرد و متولد شد. اکنون با گذاشتن لوله تفنگ بر سینیه رقیب داخلی خود، نشاندن آنها به پای دیوار، حذف آنها، بازهم با دخالت نیروهای جلال طالبانی، سرنوشت آن کسانی را که در درون این جریان جرئت مخالفت با سرانش را به خود دهد به تصویر میکشد. انتظار دیگری از دعوای خانگی چنین جریانی و جناحهای رقیب در آن نیست.

سنگر بندی جناحها در برابر هم، حذف مخالفین با زور لوله تفنگ، فرمان عضو رهبری آن به افراد مسلح که: "دستهایشان را بر روی  ماشه تفنگهایشان بر ندارند"(نقل بمعنی از متن کردی)، قفل  کردن انباراسلحه، انبار تدارکات، استودیوی تلویزیون، دزدین دوربینها و آرشیو آن یک رویه عملکرد و ماهیت کانگستریسم رشد کرده در درون این جریان است.

رویه دیگر آن، تکذیب همزمان این اتفاقات در حال جریان، در روز روشن، در اطلاعیه ۱۵ اوت ۲۰۰۷ به امضای دبیر کل آن و دروغ گفتن آشکار این دارودسته در ملاء عام است. سازمان زحمتکشان عبدالله مهتدی نتنها پخش خبر سایت" خور هه لات" در این باره را رد کرد، بخاطر پخش داستان توطئه جناحها علیه هم، به این سایت حمله کرد.

 با گذاشتن اتفاقات بالا و  دروغگویی و شارلاتانیزم این جریان در کنار هم، چهره کامل و ظرفیت باند سیاهی سازمان عبدالله مهتدی نمایان میشود. در اطلاعیه پایانی "کنگره"، بنام "حسن نیت" درخواست تسلیم شدن از جناح عمرایلخانی زاده کرده است و پیروزی خود را جشن گرفت.
 
ریشه بحران هر چه هست، اهمیت چندانی در بیان این ماجرا بویژه در این مقطع ندارد. آنچه را ما قبلا در مورد ماهیت این دارودسته به لحاظ نظری و سیاسی به همه گفتیم، بخاطرش فحش خوردیم، خود این جریان دارد برجسته تر از هر زمانی به عموم نشان میدهد. باید همین را هزار بار برجسته کرد و از این سر به پایه های بحرانش رسید و لااقل از سطح واقعه عقب تر نرفت. منشاء پایدار بحران اصلی این جریان، وجود گرایش قوی کمونیسم در کردستان است، مابقی بحرانش با پول، زور تفنگ " امثال اتحادیه میهنی" و روی خوش نشان دادن یک دولت قابل تخفیف و حل است و خصلت اش این را می گوید. مهم این است که فشار ناکامی های دوره اخیر و رقابت درونی آن پرده بالاتری از سرشت و ظرفیت حزب کردستان مهتدی را روی صحنه آورد. این جریان در مسیر رسیدن به قله نهایی فالانژیسم قومی به جلو میرود، باید آنرا زیر نظر داشت و به کارگران و زنان و جوانان و عموم مردم هشدار داد و حقیقت را گفت.

جریانات سیاسی"خاموش" اند، نظاره گر این صحنه ها هستند، میدان سیاسی در این رابطه به کویر بی آب  و علفی که تنها جانوران مضر را در خود پرورش دهد شباهت دارد. این سکوت عمومی معنی دار و سکوت سابقه دار تر کومه له در رابطه با سازمان زحمتکشان مهتدی از جمله نقطه قوت های آن و زمینه های جلو کشیدن "کمونیسم" معتدل و بی آزار در کردستان است.
۲۳ اوت ۲۰۰۷