شعر … بمناسبت اول ماه مه، روزفرخنده جهانی کارگران

فریاد کن ای کارگر!
در چنگ بیداد وستم ، فریاد کن ، ای کارگر
عصیان علیه اینهمه ، بیداد کن ، ای کارگر
سرمایه دار خیره سر، خونت مکد زالو صفت
تا بگسلی بند ستم ، فریاد کن ، ای کارگر
شیخ پلید کینه جو ، از خون تو سازد وضو
خود را رها ، از چنگ این شیاد کن ، ای کارگر
کس نیست در فکر تو در این شهر پر مکر و فریب
خود را بدست خویشتن، آزاد کن ، ای کارگر
تا حق خود گیری از این خصمان استثمارگر
عزمت قوی ، چون آهن و پولاد کن ، ای کارگر
این رسمهای کهنه تبعیض و استثمار را
زیر و زبر، ازریشه و بنیاد کن ، ای کارگر
بر جای این دنیای پر اندوه زور و بردگی
دنیائی از صلح و صفا ، ایجاد کن ، ای کارگر
آنگاه ، با دستان خود، با دولت شورائیت
این خانه ویرانه را ،آباد کن ، ای کارگر
۱۳۸۸
همه قدرت ،از آن کارگر باد!

از : حسن جداری

جهان،در زیر حکم کارگر باد
زمانه ،بر مراد رنجبر باد
چرا، از خوان گیتی،کارگر را
نصیب وبهره، خوناب جگر باد؟
چرا، دنیا به کام شیخ شیاد
ویا، سرمایه دارخیره سر باد؟
اساس قدرت سرمایه داری
بدست کارگر،زیر وزبر باد
شود بگسسته تا زنجیر بیداد
تلاش کارگرها،پر ثمر باد
نظام پر شکوه سوسیالیستی
به سرتاپای عالم،مستقر باد
بجنگ دشمنان کار و زحمت
از آن کارگر،فتح و ظفر باد
جهان را، کارگرچون کرده آباد
همه قدرت، از آن کارگر باد


ایشچیلر دورماسا اگر آیاغا…..!
اگر کارگران  به پا  نخیرند……
از : حسن جداری

شعر ترکی با ترجمه فارسی

ایشچی لر، دور ماسا اگر، آیاغا
یو خدی ایمکان کی ظولم ائوی،ییخیلا
ایشچی، دنیانی ایلیوب آباد
یاشاییر بیلمیرم نیه، ناشاد
ایشچی، دنیاده اولماسیدی اگر
پوللولاردان مگر اولاردی خبر؟
ایشچی، مین جورایله ، چکیر زحمت
ییغا تا پوللی بیر بئله، ثروت
پوللی هر گون، پولی پول اوسته قالار
ایشچی نین، بللی د یر کی جانی چیخار
پوللونون قارنی،هئچ زامان دویماز
یول کسن،کیمسه نی بئله سویماز!
زلی تک، ایشچی نین ایچر قانین
گونده مین یول، آلاراونون جانین
یوخسولی،پوللولار ائدر غارت
کوچه لرد ه یاتیر،او دول عورت
پوللونون یوخدی ایشچی دن، خبری
نظم سرمایه نین، نه د ور، ثمری؟
چکیری ایشچی، مین جوره ذلت
گئجه لر آج یا تیر، قارا میلت
هاردا، سرمایه حکم دار اولدی
اورد ا، ایشچی ذلیل و خوار اولدی
بیری نین واردی قصری، ویلاسی
پیلووی،با لی،شهدی،حلواسی
بیری یوخسول،یاشیر مذ لت ده
بیر بئله فرق واردی میلت ده!
قوی پوزولسون نظام سرمایه
باشا چا تسین ،دوام سرمایه
ایشچی نی، اینقلاب ائد ر آزاد
ظولم ائوی یکسره اولار برباد
فعله یه، پوللی رحم ائدر ، هیهات !
ایشچی یه، تک بو دور، طریق نجات
چون ییخیلدی، نظام سرمایه
قالمادی، اینتظام سرمایه
ظولم دن اوندا بیر اثر، قا لماز
یوخسولون، پوللی جانینی آلماز
اوندا هر کس کی موفتخوار اولا جاق
خلق ایچینده، ذلیل و خوار اولاجاق
سوسیالیسم ایشچی یه ، نجات وئرر
فعله یه،بیر ینی حیات وئرر
اولکه نی، سوسیالیسم ائدر آباد
ایشچی نی، اینقلاب ائدر آزاد
هر قارانلیق دا، بیر ایشیق لیق وار
قیش گئچر کن، گلر چیچک لی باهار
ترجمه شعر به فارسی

اگر کارگران به پا نخیزند ، خانه ظلم،ویران نمیشود!

اگر کارگران به پا نخیزند
واژگونی خانه ظلم، امکان ندارد
دنیا را کارگر ، آباد کرده است
نمیدانم چرا نا شاد، زندگی میکند
اگر کارگر وجود نداشت
مگر از ثروتمندان ، خبری بود؟
کارگر با هزاران رنج، کار میکند
تا پولد ار، اینهمه ثروت بیند وزد
پولد ار، هر روز پول بر روی پول انباشته میکند
آشکار است که کارگر،عمرش تباه میشود
شکم پولد ار، هیچوقت سیر نمیشود
حتی راهزن ،کسی را چنین لخت نمیکند
سرمایه دار، زالو صفت خون کارگر را میمکد
روزی هزار بار، جان او را میگیرد
تهیدست را پول داران ، غارت میکنند
زن بیوه، در کوچه ها میخوابد
پولد ار، از کارگر خبری ندارد
نظام سرمایه، چه حاصلی دارد؟
کارگر، هزار ذلت میکشد
شبها، توده محرومان گرسنه میخوابند
هر کجا ، سرمایه حاکم است
آنجا، کارگر ذلیل و خوار است
یکی صاحب قصر و ویلاست
شکمش را با پلو، عسل، شهد و حلوا پر میکند
آن دیگری  فقیر است و درمذلت ، زندگی بسر میبرد
بین ملت ، اینهمه فرق و تفاوت وجود دارد
بگذار نظام سرمایه از هم بپاشد
و عمرش به پایان برسد
کارگر را انقلاب ، آزاد میکند
خانه ظلم، یکسره ویران میگردد
پولد ار به کارگر هرگز رحم نمیکند
تنها انقلاب، راه رهائی کارگر است
آنزمان که نظام سرمایه واژگون گر دید
و اساس و پایه اش، فروریخت
در آن زمان، از ستمگری اثری باقی نمی ماند
و پولدار ، دمار از روزگار فقرا در نمی آورد
در آن زمان، هرکس که مفتخور باشد
بین توده ها، پست و خوار خواهد بود
سوسیالیسم ، کارگران را آزاد میسازد
به آنها زندگی نوینی، هد یه میکند
سرزمین ها را سوسیالیسم ،آباد میسازد
کارگر را انقلاب، رهائی می بخشد
در هر تاریکی، روشنائی وجود دارد
زمستان که رفت، بهار پرشکوفه فرا میرسد