عباس گویا عزیز نوشتههایت را با دقت می خوانم. در حال حاضر بیشتر بر انتخابات فرانسه متمرکز هستم، به هر حال تاثیراتی بر خود این کشور و اروپا و دنیا دارد.
آنچه وادارم کرد که فعلاً این متن کوتاه را بنویسم، اشاره آشکارت به مطلبم در مورد فیلم جدایی بود. اول از همه اینکه گویا حتی بحث در مورد هنر را هم تنها جنبش کمونیسم کارگری است که صلاحیت دارد به پیش ببرد. بعد از خواست آزادی بی قید و شرط ، لغو مجازات اعدام، مساله زن ، مساله کودک، و و و …، و مهمتر از همه طبقه کارگر ( که البته کارگر کارگری ها با پشتکاری که دارد به بیماری روانی نزدیک میشود دارند آن را در یک بوق زنگ زده تاریخی می کنند)، امروز هنر دارد موضوع بحثی جدی در صفوف منصور حکمت می شود. و به تدریج فرهنگ عمومی جامعه.
همینجا بگویم : نه منصور حکمت، نه مارکس و نه هیچکس دیگری قادر نیستند مرا از لذتی که از یک کار هنری میبرم، منصرف کنند.
فکر میکنم مهمترین نکته در بحث، توانایی انتزاع است. متأسفانه گردانندگان روزنه متوجه نشدند که اصرار من بر درج نقدهای سینمایی گذشته من بویژه در رابطه با کیارستمی به چه دلیل است. یکی از این نقدها را مجدداً برایشان می فرستم. ارزشی متولوژیک دارد : میتوان یک فیلم یا هر اثر دیگری را ستایش کرد و همزمان سازنده آن را زیر نقد به عنوان یک انسان اجتماعی گرفت.
اما، اگر سؤالی در رابطه با متد و نگاه من مطرح می کنی، منتظر یک ضد سؤال باش : وقتی در یک فیلم سیستم قضائی جمهوری اسلامی مشروع و همان فیلم به ابزاری برای چشمک زدن غرب به جمهوری اسلامی تبدیل میشود٬ آیا ما به فکر تجزیه و تحلیل زیبائی نشان دادن کیف دستی در آینهی بغل دست اتومبیل میافتیم یا به چشمک زدن غرب و مشروعیت بخشیدن به جمهوری اسلامی اعتراض میکنیم؟
وقتی تو هر از گاهی، مثل هر ساکن دیگر اروپا و آمریکا و کانادا، به رستوران می روی، سری هم به آشپزخانه میزنی یا ریلکس مینشینی و گیلاست را میزنی و با لذت غذایت را می خوری؟ تا به حال سری به آشپزخانه رستورانی که در آن قهقهه ات در و دیوار را می لرزاند، زده ای؟ دیدهای که آن آشپزی که غذای خوشمزه ات را آماده کرده، گریه میکند چون بچهاش بیمار است و تنها در خانه و هم او و هم همسرش مجبور هستند تنهایش بگذارند و کار کنند؟ لطفاً بحث کن، چرندیات ننویس.
تلاشت در رابطه با هنر قابل احترام است. اما، تجرید را که اساس تفکر و فهم است فراموش نکن. دوم اینکه اگر سؤالات پوچ مقابل من بگذاری، جواب خواهی گرفت.
به امید دیدار.