چهره جدید راست افراطی در غرب، و بحث حکم اعدام در نروژ

رقابتهای انتخاباتی در کشورهای غربی پس از سر بر آوردن اولین حلقەهای زنجیر بحرانهای مالی وسیاسی در اواخر ٢٠٠٨ یکی از آن میدانهای بودند کە زور آزمای و خودنمای نیروهای راست افراطی را بە روشنی بە نمایش گذاشت.

  نیرو گیری و متحد شدن  راست ترین لایەهای جوامع غرب کە این اواخر ازعمق جامعە بە سطح آمدەاند، یکی از نتایج  پیامدهای  بحران مالی و سیاسی نظام سرمایەداری  بعد از شوک دوهزار و هشت می باشد. گستردە شدن و عمیق شدن انواع فساد در کل جامعە بشری و نهادینە شدن فرهنگ سود پرستی و بازتولید نظام بردەداری در شکل مدرن امروزی آن تحت نام سرمایەداری نئولیبرالی، باعث دەها عارضە و پدیدەء منفی و انسان ستیز در جهان شدە است. کە می توان بە هرچە بیشتر شدن شکاف در بین اقشار مختلف جامعە، رشد فاصلەء طبقاتی، از هم گسیختەگی فرهنگی، خشونت عریان در جامعەء جوانان و بلاخص علیە زنان و کودکان، در برابر همدیگر قرار دادن جامعەء مهاجرین و مردم کشورهای مهاجر پذیر و  رشد وحشتناک فاشیسم و افراط گرای نژادپرستانە اشارە کرد! بحران در کل ساختمان نظام سرمایە، مستقیما در فاز فرهنگی و کلتوری چهرء خود را آشکار کردە است. چند فرهنگی یا مولتی کالچر ستیزی و حملە بە مهاجرین و فرهنگ مارکسیستی و تنور انتخابات را با آن گرم کردن، نمونەء بارز آن است کە در همەء کارزارهای انتخاباتی اخیر در اروپا بە وضوع شاهد آن بودەایم..

 راستهای افراطی و جنگ طلبان سرمایەدار در آمریکا

 در جریان بازیهای اخرین انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا دیدیم کە همەء آنهای کە سالها در ردهای بالای در سازمانهای امنیتی و نظامی و شرکتهای خشن سودجو و استثمارگر مالی این کشور قرار داشتند و دارند و هر یک دارای بدترین و فاسدترین سوابق هستند، با شعارهای جنگ طلبانە و دشمن تراشی خارجی و داخلی قدم بە قدم بە کرسیهای قدرت مطلقە نزدیک می شدند. بحث و وحدەء همەء آنها رو بە مردم این بود کە اگر در “انتخابات” پیروز بشوند، اولین کارشان این خواهد بود کە مالیاتها را یا کم یا بر می داردند، قوانین سخت و سفتی را در رابطە با امور مهاجرین و پناهندەگان تصویب می کنند، دست دولت را از دخالت در امور بازار و شرکتهای پول ساز و در کل امور مالی کوتاه می کنند و بعدش هم بە ایران حملە می کنند!

 فاشیستهای سرمایەدار و نژاد پرستان بی کار در اروپا

 وقتی کە بازار تبلیغات انتخابات پارلمانی و ریاست دولتی سازمانهای اجتماعی و احزاب سیاسی در کشورهای دانمارک و سوید و نروژ، دکانهای خود را باز کرد، در فاصلەء کوتاهی خشن ترین و  افراطی ترین نیروهای بورژوای و ناسیونال فاشیست وارد میدان شدند و پیام اصلی و مهم خود را بە جامعە خود و مردم جهان و جامعەء مهاجرین رساندند! آنها گفتند کە : دلایل عمدە و اصلی بحران اقتصادی و بی کاری در اروپا و کشور ما، سیاستهای پناهندە پذیری و فرهنگ سازیهای مارکسیستی نیروها و احزاب چپ و سوسیالیست و همچنین نابود کردن فرهنگ و هویت ملی، اخذ مالیاتهای زیاد و کمکهای مالی بە کشورهای آفریقا و آسیا، می باشند! آنها سمپاتی غیرە قابل انتظاری را از سوی لایەهای مختلف اجتماعی این جوامع بە دست آوردند و در سوید افراطی ترین آنها با درجەء بالای از کسب کرسیهای پارلمانی وارد پارلمان سوید شد. شعار عمدە و اساسی حزب دمکراتهای سوید، یعنی این حزب راست افراطی، همان ادعاها و گفتەها بودند کە در بالا بە آنها اشارە شد.

 در کشور نروژ” حزب پیشرفت” کە جنایتکار کشتار اعضای سازمان جوانان حزب کارگر نروژ(آندرس برینگ بریویک )، از اعضای فعال آن بود، بە سومین حزب بزرگ اینجا تبدیل شدە است! اصلی ترین شعارهای این حزب در جریان انتخابات: ا خراج خارجیها از نروژ، بستن راهای ورد مهاجرین، قرنطینە کردن متقاضیان پناهندگی  و اخراج و دیپورت سریع آنها در صورت استناف خوردن، حذف یا بە حداقل رساندن مالیاتها  و عوارض و پایین آوردن قیمتهای مشروبات الکلی و سیگار بودند. راستها و جریانات نژاد پرست کە روز بە روز متشکل تر و قدرتمندتر می شوند، مهاجران و پناهجویان و سوسیالیستها را مسبب همەء مشکلات و جرایم جامعە، بیکاری و گرانی مشروبات الکلی و سیگار و کم کاری در همکاری بیشتر با ناتو و سیاستهای جنگ طلبانەء آمریکا کە بە قول آنها برای نروژ هم اشتغال زا و هم  منبع در آمد است، را احزاب و  سازمانهای سیاسی و اجتماعی کارگری و چپ، عنوان می کنند. آنها  و حزب راست  و حزب چپ نروژ، مقابلە با سیاستهای سوسیالیستی در جامعە و نابودی فرهنگ و سنت چپگرای و مولتی کلتوری و حذف و بی نفوذ کردن تشکلهای کارگری را از وظایف مهم و استراتژیک حکومت خود قلم داد می نمودند. امروزە حزب “پیشرفت” کە نمایندەگی افراطی ترین  لایەهای راست جامعەء نروژ را مفتخر است، بزرگترین حزب اوپوزیسیون نروژ می باشد!

 در فرانسە حزب خانوادەء لپن، کە دختر، ماری لپن، ریاست آنرا بە عهدە دارد با کسب نزدیک بە %١٨ آرا در دور اول انتخابات،مقام سومین حزب بزرگ فرانسە را بە خود اختصاص دادە است! خانوادەء لپن و حزب آنها در صدر فاشیست ترین احزاب بزرگ اروپا و بە ویژە فرانسە قرار دارد. سارکوزی اگر بخواهد بار دیگر کرسی ریاست جمهوری را در آغوش بکشد، باید با مارینە لپن ازدواج سیاسی بکند. در این صورت باید بیشتر بە طرف راست خم بشود تا سر حد تعظیم تا بلکە مارینە خانم با او اتلاف کند. البتە بە نظر من این اتلاف هم بنا بە  دلایل حضوررای دهندگان  در پشت خانم لپن، کاری است مشکل. اما آن طرف تر احزاب چپ گرا بعد از ١٧ سال دوری از حاکمیت و قدرت سیاسی، بار دیگر سکان حکم داری فرانسە را بە دست می گیرند، در صورت منتفی بودن اتلاف راستها

 تظاهرات نیروهای نژاد پرست انگلستان

“ما انگلیسی هستیم. انگلیسی بودن باعث غرور ما است”!.” شماها برگردید بە خانەهایتان نژاد پرستها”!

این شعارها و پیامهای کینەآمیز از سوی دو طرف نژادپرستان و مخالفان آنها کە خیابانهای شهر “بریگتون” در جنوب انگلستان را وحشت زدە کردە بود، رد و بدل میشد!.

    ” آندی چامبرس”، یکی از شرکت کنندەگان در تظاهرات ضد خاریجیها و قرار گرفتە در صف راستهای افراطی، این چنین برای رسانەهای نروژی اظهار نظر کردە است: ” من از شیوەی برخورد و رفتار آنها با ما بیزارم. بە ما کار نمی رسد، بە خارجیها دادە میشە. ما نمی توانیم بە انگلیسی بودن خودمان افتخار کنیم کە  راسیست،نژاد پرست، خواندە میشیم. من پیام” آندرس برینگ بریویک” را دریافتم و درک کردم. با او موافقم کە سیاستمداران شکست خوردەاند. شما هیچ گذشتەء استعماری را ندارید، اما با این حال مهاجران در آنجا موج می زنند”!

 در پشت این تظاهر کنندەگان افراط گرا گروه نژادپرست و مهاجر ستیز:” مارش برای انگلستان”، کە ارتباط نزدیکی با گروهای  راسیست  دیگری مانند ” لیگ دفاع از انگلیسیها، اتحاد ناسیونالیستهای انگلیسی، اسلامیزە کردن اروپا را متوقف کنید” و چندین گروە راست از این دست دارد.

 این هفتە سازمان مبارزە با نژادپرستی( امید نە نفرت) نتیجەء تحقیقاتی را کە این سازمان مدتها روی آن کار کردە بود، انتشار نمود. تحقیات نشان می دهد کە این جریانات راست افراطی بە چە شکلی در سراسر اروپا و آمریکا در حاڵ شکل گرفتن هستند و خود را در چهارچوبهای تازە کە برخلاف گروها و احزاب نژادپرست سنتی کە در داخل مرز کشورهای خود ابراز وجود و نفرت می کردند، اینها در قالب جنبشی انترناسیونالی بە آن ظاهر شداند. آنها با تمرکز بر حفاظت از هویت ، فرهنگ نژاد خود و مقاومت علیە اسلام و دفاع از غرب، خود را از راستگرایان افراطی سنتی دهەء هفتاد و هشتاد میلادی جدا می کنند. آنها همچنین خشن ترین اعتقادات مهاجر ستیزی را در خود نهادینە کرداند و ضدیت با مهاجران از اهداف عمدەء آنها است. این سازمان همچنان ادعا می کند کە تروریست نروژی کشتارهای دستجمعی در ٢٢ی ماه جولای ٢٠١١ از فعالین این جنبش افراطی است و از آنها الهام گرفتە است. سازمان “امید نە نفرت” هویت ٣٠٠ تا سازمان، گروەهای فعال، عناصر مرکزی کلیدی و  افراد فعال این جنبش راست افراطی  را از اروپا تا آمریکا شناسای کردە است.

 (امید نە نفرت) معتقد است کە می توان این گروەهای راست افراطی را می توان بە چهار دستە تقسیم کرد. دەستە اول آنهای هستند کە در سطح خیابان بسیار تهاجمی در شکل سازمان مردمی دیدە می شوند. در سطح دیگر احزاب سیاسی راست افراطی هستند. دستە سوم، وبلاگ نویسهای متعدد، نویسندگان و افرادی هستند کە بر روی وبسایتها عمل می کنند. آخرین گروە افراد و گروەهای قدرت مندی هستند کە حامیان و تائیمن کنندەگان مالی این سازمانهای افراطی هستند کە آفتابی نمی شوند و در پشت پردە پنهان شدەاند و مشکل است بتوان آنها را شناسای و افشا کرد.

_ آنها خود را درگیر در کار یکدیگر می کنند، در هیئت رهبری و مدیریت سازمانهای یکدیگر عضویت و مسئولیت دارند و در کنفرانسهای همدیگر بە سخنرانی می پردازند. ما اکنون با پدیدەای روبرو هستیم کە بسیار پیچیدە و بسیار گستردە و خطرناک عمل می کند.

 آنها کلکسیونی  هستند از نومحافظه کاران ، مسیحیان انجیلیستی ، راسیستها، ناسیونالیستها، اراذل و اوباش و سهیونیستها و بازرگانان و افراد ثروت مند، کە بر سر مهاجر ستیزی، مارکسیست زدای و مقابلە با اسلام، شدیدن کوک و متحدند. رئیس سازمان (امید نە نفرت) نیک لولس، کە مقر اصلی آنها در انگلستان است، در تحقیقاتشان بە این حقیقت دست یافتەاند، کە بسیاری از احزاب راست اروپا، از جملە حزب “پیشرفت” نروژ جزو این لیست جریانات راست افراطی و حامی و پشتبان آنها هستند.

تروریست راستگرای افراطی قاتل ٧٧ نفر در دادگاە

بعد از ماەها تحقیق و کار روی پروندە این کشتار و بازجوی آندرس تروریست ، دادگاهی او از چند روز پیش آغاز بە کار دادگاهی نمود. او هر روز کە با کت و شلوار و کراوات  و لب خندان وارد سالن دادگاە می شد، پس از تقدیم یک سلام  کە سنبل راستهای افراطی و نژادپرست است،بە قضات و حضار بسیار خون سرد و مسلط  جواب می داد و بە تبلیغ و دفاع از عمل جنایتکارانەء خود می پرداخت و آنرا یک امرو  وظیفەای می نامد کە باید حتما پیش بردە می شد. دیروز وقتی قاضی سئوال کرد کە تو می دانی چند نفر زیر ١٨ سال را بە قتل رساندەای؟ جواب داد:” بلە، ٣٣ نفر، اما خوب سخت بود آنجا تشخیص بدهم کە کدامها زیر ١٨ سالند”. قاضی گفت :”تو یک پسر ٩ سالە را هم گلولە باران کردەای و می دانستی کە این کودک است، چطور توانستی او را بکشی”؟ تروریست  جواب داد کە:” بلە می دانستم، اما این یک کار بربر منشانەء کوچکی بود تا از وقوع یک بربریت بزرگتر جلوگیری شود”! او کە هر روز آراستە و آرام در حلقەء چند پلیس وارد سالن می شود و اعلام کردە است کە قوانین و دادگاەهای نروژ را قبول ندارد، دو حکم را برای خود درخواست کردە است! “یا من را اعدام کنید یا آزاد”! اگر اعدام کنید، حکم ناعادلانە است، چون من هیچ جرم و خطای مرتکب نشدەام و بە همین خاطر باید آزاد شوم. اگر هم اعدام شوم، من یک قهرمانم و بە این حکم افتخار می کنم”!

 اما نظر و ریاکشن مردم نروژ در مورد قاتل عزیزانشان

 تا جای کە من خبر دارم، تنها یک نفر در سطح رسانەای حکم مرگ و اعدام را برای تروریست ٢٢ی جولای آرزو کردە و آنرا بە زبان آوردە است. این فرد” توماس ایندرەبو” یکی از قاضیان دستیار در دادگاە این تروریست است. او در روز بعد ازاین تراژیدیا در صفحەء فیسبوک در یک کامنت کوتاە، نوشتە بود کە ” تنها مجازات برای او اعدام است”. او کە یکی از قاضیان دستیار این پروندە در دادگاە ٢٢.جولای  بود در همان روز اول دادگاە، بە خاطر این اظهار نظر از سوی قضات دادگاە رد صلاحیت بە عنوان دستیار دادستان شد. بە غیر از این یک مورد، هیچ صدای بە شکل علنی و در سطح عمومی شنیدە نمی شود کە مرگ را برای تیمار این زخم عمیق مرهم بداند. “مرگ اصلا راه حل نیست، اعدام حکمی نیست درخور این جنایت، مرگ و حذف فیزیکی نا، همە باید یک شانس و فرصت دیگە داشتە باشند تا جبران کنند، ووو” از گفتە و اظهار نظرهای است کە وسیعا شنیدە  و خواندە می شود.

 مردم نروژ در این مدت و در رابطە با دادگاەهی قاتل عزیزانشان بسیار نهایت متانت و منطق را داشتەاند. مردم سراسر جهان با دیدەیە منتقدانە و شگفت زدە و گاهن سرزنش آمیز، می پرسند کە چرا اجازە می دهید کەبە همین راحتی در برود و دستبندش را در می آورید و با قضات دست بدهد  و با کت و شلوار خندان بیاید و برود. اینها و خیلی چیزهای دیگر رو بە جامعەء نروژ گفتە می شود. حقیقت این است کە ضمن اینکە جامعەء نروژ فشار و هزینەهای معنوی بسیار سنگینی را متحمل شدە است، هزینەهای  مالی تحقیقات در مورد تکمیل پروندەء ٢٢ جولای و دادگاهی وتائمین امنیت روند دادگا و زندان رفتن مجرم، بسیار هنگفت خواهد بود. ولی مردم نروژ می گویند: ما او را نخواهیم کشت، هر چند او جان ٧٧ نفر از عزیزان مارا گرفت و زخمهای عمیقی بر جسم و روح  میلیونها انسان دیگر در اینجا و در سراسر جهان بر جای گذاشت. مرگ سزاوار آندرس بریویک، نیست. این مجازات آسان است. معلوم است کە نگهداری و تائمین امنیت او( فقط بە خاطر خود او) برای سالهای سال بسیار هزینە بردادر است و میلیونها پول باید صرف او شود، در حالی کە دها انسان بە دست او بە قتل رسیدەان. اما شاید امید بسیار کمی وجود داشتە باشد کە روزی در گوشەای از ذهنش تکانی بخورد و متوجە بشود کە چە کار وحشتناک  و جنایت هولناکی مرتکم شدە است، کە بە خاطر عمل او چقدر انسان رنج می برند. امید است کە روزی وجدان خفتەاش بیدار شود و بە پوچی و بی معنای و ترسناکی عمل خود پی ببرد. روزی کە دیگر او آرمانگرای برتر نیست کە برای نجات خلق و میهنش بە مبارزە رفتە است، بلکە تنها یک موجود رنجور و متوهم بودە است کە بە خاطر خود بزرگ بین  و حماقت فاحش جان ٧٧ نفر را گرفتە است! آنوقت او سزاوار این خواهد بود کە تا آخر عمر هر لحظە و همیشە در عذاب وجدان خود بسود و زجر بکشد بە خاطر جنایتی کە مرتکب شدە است! او سزاوار این است کە گریە کند، پشیمان بشود و رنج ببرد، طوریکە بازماندگان و بستگان آنها هم باید تا آخرعمر با این رنج و درد زندگی کنند.

 همە می دانند کە عذاب وجدان داشتن بە دلیل کاری کە انجام دادەای تا چە اندازە سخت و اشکنجە دهندە است، و داشتن این احساس دردناک سزاوار اوست. وقتی این احساس جهنمی شب و روز مانند مار افعی یک لحظە او را رها نمی کند و تا پایان عمر مضرش با او خواهد ماند، مرگ در برابرش هیچ است! اجرای حکم اعدام برای این چنین افرادی، کمکی است بە آنها کە از مجازات شایستەء جرمشان خلاصی یابند.

 نکاتی کە اینجا در خصوص دادگاە ٢٢ جولای و حکم و شیوەیە مجازات تروریست نام بردە ملاحظە کردید، بخشی از اظهار نظرها و دیدگاهای مردم نروژ است کە در این رابطە بیان میدارند.

آریس زارعی

٢۶/۴/٢٠١٢