جامعه کارگری ایران فریاد رسی ندارد، و کارگران ایران خانه ای ندارند!

واقعیت این است که کارگران ایران، و کسانی که بار مسئولیت های جامعه بر عهده آنهاست، از ابتدای ترین حقوق اولیه  زندگی کردن انسانی  محرومند.

و  اینکه مکانی در حکومت جمهوری اسلامی   بنام خانه کارگر وجود دارد ، بیشتر به یک جوک شبیه است! تا محلی برای رسیدگی به بیمه کارگری، بیکاری، حقوق، امنیت شغلی، حق اعتراض، اعتصابT ودیگر خواست های طبقه کارگر.

و عملا زمانی کارگران معترض به حقوق عقب مانده، یا شرایط سخت کاری، و دست مزدهای پایین هستند، با ضرب چماق، سرکوب ، تهدید، بیکار شدن، محکومیت به زندان، وحتی  شلاق روبرو می گردند. و این خانه به اصطلاح کارگر می شود، خانه فشار، بی حقوقی ، و تحمیل خواست های غیر انسانی سران حکومت اسلامی،  برای کارگران!

کارگران، عزیز ترین،  وشریفترین های افراد جامعه هستند، و لایق داشتن بهترین امکانات  زندگی، و خوشبختی. و اما متاسفانه در ایران  به دلیل حاکمیت سیاه تعدادی روضه خوان، مداح، با فرهنگ دشمنی با آزادی،  وداشتن یک زندگی در خور شان انسان، زحمتکشان ایرانی، جزء فقیر ترین،  ومظلومترین  افراد جامعه هستند.

و اما در عین حال آیت الله ها ی فاسد مفت خور، دزد،  روضه خوانان، مداحان حکومتی، اوباشان مزدور سکوبگر رژیم فاشیست اسلامی، ، از بهترین امکانات رفاهی زندگی برای  آسایش  برخوردارند.

حاکمینی بر سر کار هستند که در تمام زندگی روز مره شان، عملا سنگی را از روی سنگ دیگر بر نداشته اند! و هرگز هم هیچ گونه مسئولیت شهروندی، و کار سازنده ای  انجام نمی دهند، و تنها با سر دادن شعار های پوچ، بی معنی، جنگ ستیزانه، مرگ بر امریکا، اسرائیل، منافق، ضد انقلاب، و درود بر مرتجعی وقیحی بنام خامنه ای، خمینی جلاد!

و همچنین  برگزاری مراسم های ارتجاعی عزاداری، نوحه سرائی، و پاسداری از نظام ارتجاع ظالمانه مذهب،  دزدی از منابع ملی، و نفتی، و پولهای فراوانی  که باید به  کارگران  زحمتکش پرداخته شود،  برای ساخت موشک، شکنجه زندانیان کارگر و سیاسی،  خرید وسایل نظامی، اتمی،  پروژه های تبلیغاتی ، حمایت از تروریستها می گردد!

اصولا دغدغه حکومت وحوش اسلامی،  و سرمایه داری حاکم بر زندگی مردم ایران،  بر طرف کردن خواست ها، و  نیازها ی شهروندان، و رسیدگی به معضلات، و مشکلات کارگران نیست! وبرای حاکمین مستبد اسلامی،  مهم نیست که کارگران، پولی برای خرید ، پرداخت کرایه خانه،  و دیگر ما یحتاج  معمول زندگی را داشته باشند! واگر اعتراضی هم صورت بگیرد، فورا توسط سرکوبگران وحشی رژیم پاسخ وحشیانه می گیرد، و کارگر بی دفاع مورد توهین، تهدید، قرار می گید و یا به وحشیانه ترین شکل ممکن چون منصور اسانلو، رضا شهابی دستگیر، و در بی داد گاه های قاضی های جان ستان، ناعادل محاکمه قضائی می شوند، و مجبورند که سالهای زیادی از عمرشان را بدور از خانواده در گوشه های تنگ وتاریک  زندان های قرون وسطای نظام اسلامی سپری نمایند. و ضمن اینکه در زندان نیز مرتبا مورد اذیت و آزار، و شکنجه مامورین حکومتی قرار داشته باشند.

واقعیت این است که تا وقتی که  استبداد اسلامی، و سرمایه بر مردم  حکومت می کنند، هرگز نباید امیدی به بهبود وضعیت حقوقی، و معیشتی کارگران داشت. وآنچه که مسلم است،  بعد از این هم  مرتبا  پیچ و مهره های  زنجیر شده به پای کارگران،  سفت تر، و سفت ترخواهد شد!

کارگران ایرانی حق داشتن  تشکل های مستقل شورای کارگری، اعتصاب، اعتراض،  آزادی بیان، بیمه، حقوق ومزایای کافی، امنیت شغلی، بیمه بیکاری، تامین مسکن را دارند.

وظیفه انسانی تمام آزادیخواهان ایرانی،  و غیر ایرانیست که با انتخاب به  مبارزه، برای تغیر شرایط کنونی، و پایان دادن به عمر ننگین جمهوری اسلامی، و سرمایه داری ستمگر، مانع  تحمیل بیشتر ظلم، نابرابری، به جامعه کارگری باشند.  و اول ماه مه روز جهانی  کارگران ( ۱۱ اردیبهشت)، می تواند شروع مناسبی برای  اعتراضات منسجم، اعتصابات عمومی، و مخصوصا اعتصابات کارگران بخش های صنعتی کشور، چون شرکت نفت، و  ضمینه سازی برای داشتن تشکل های مستقل کارگری، و خانه کارگری که نمایندگانش توسط شورای کارگران انتخاب شده باشد، باشد.