در دفاع از برنامه حزب کمونیست کارگری ایران در موضوع آزادی بدون قید و شرط بیان ٬ در حاشیه نظرات غیر قطعی رفیق حبیب بکتاش

مقدمه اول:

هیچکدام از مقولات فکری نیستند که بشود یکبار برای همیشه تعریفشان کرد و کانسوس اجتماعی را تمام شده فرض کرد. جامعه انسانی رشد می کند مسائل جدید روبروی جامعه قرار می گیرد و نسلها عوض می شوند. علم باعث تعمیق شناخت انسان می شود و پاسخهای دیروز مرتب تبدیل می شوند به سوالهای امروز و پاسخهای نوئی می طلبند. این سلسله بی نهایت را ما کمونیستهای کارگری باید بتوانیم بفهمیم و پراتیک کنیم و از اینکه سوالاتی در مقابل همان پاسخهای قبلی ما قرار بگیرد هراسی نداشته باشیم که هیچ بلکه با آغوش باز بهش برخورد کنیم و سوال کننده را چه در حزب باشد چه بیرونش ،کافر ندانیم! این سنت در حزب ما بوده و بیشتر هم باید جا بیفتد و اجتماعی شدن حزب باید اجتماعی شدن سنتهای خوب حزب ما باشد از جمله همین فضای باز و انسانی رو به جامعه.

مقدمه دوم:

متعاقب سری مناظره های تلیویزیونی اخیر من در موضوع آزادی بی قید و شرط بیان (۴)، رفیق زهره مهرجو مقاله بسیار خوبی نوشت و تلاش کرد این بحث را از دید خودش بازتر کند(۱). مدتی بعد رفیق حبیب بکتاش مقاله ای در همین زمینه نوشت (۲) که درش بنوعی و روشی حداقل سوال گذاشته بود روی این مفهوم آزادی بدون قید و شرط بیان و البته گفته بود که اینها نظر قطعیش نیست. باز مدتی بعد رفیق اصغر کریمی هم مقاله ای در پاسخ به حبیب بکتاش نوشت (۳) که در آن از نظز حزب و برنامه حزب در این موضوع دفاع کرده بود. من همه این تلاشها را می ستایم و فکر می کنم هر چه بیشتر ما کمونیستهای کارگری روی این مباحث برگردیم کم است.

در طول مناظزه هایم با فعالین سیاسی دیگر بروشنی یافتم در یافتم که پاشنه آشیل راست سیاسی و کلا سیاست ایران عدم درک آزادی است و همه جوره توجیه می کنند که به بهانه های من در آوردی از جمله مقدسات ملی و مذهبی تا سقسطه های فلسفی و بازی با کلمات یک چوری ثابت کنند که آزادی بیان بی قید و شرط وجود ندارد و “بحث بر سر شروطش باید باشد”!

لذا به این نتیجه رسیدم که این پرچم آزادی بی قید و شرط بیان و عقیده را مثل بسیاری پرچمهای انسانی و رادیکال دیگر فقط کمونیستهای کارگری بلند کرده اند و آنها که به حرف  از میان سایر جناح های اپوزسرون پذیرفته اند دو ایستگاه بعدش تازه معلوم می کنند که بله “آزادی بیان اون چنان هم بی قید و شرط نیست”! لذا بخش مهمی از تبلیغ کمونیزم کارگری را ما باید اتفاقا روی همین نقطه پیش ببریم و جامعه ای که دیکتاتوری را قرون طولانی چشیده و آزادی بیانرا ابزاری برای کسب حقوقش می داند حتما پشت سر خودمان خواهیم داشت.

اما اینجا من سعی می کنم به مقاله حبیب بکتاش نگاهی بیندازم تا روشن کنم این بحثهای غیر نهائیش چقدر درست هستند و شاید کمکی باشم به او و دیگرانی که هنوز قرار است بعدا نظر قطعیشانرا بدهند:

(۱)نظزات غیر قطعی و متد ارائه بحث:

حبیب بکتاش در مقاله اش(۲) از اینجا شروع می کند که نظزاتش قطعی نیستند و قرار است فطعی بشوند . بعد از بقیه می خواهد که وارد بحث علمی و منطقی با وی شوند. اولین سوال اینست که آیا کسی می تواند ادعای منطق و درک علمی کند و نظز فطعی داشته باشد؟ اساسا متد علمی بر اساس ارائه فرضیه ها استوار است و نظزات همیشه مفطعی و مشروط هستند و هرگز بصورت قطعی ارائه نمی شوند! همینجا در همین مقدمه هم حبیب دچار ایراد است!

نکته دوم اگر بپذیریم که فردی وارد عرصه منطف و علم بشود و نظری غیر فطعی حتی بقول خودش بدهد دیگر چرا اینقدر با سفتی و سختی احکام را در ادامه مقاله اش ارائه می دهد؟ آدم انتظار دارد آدم در فاز غیر قطعی بیشتر سوال داشته باشد و نه احکام را اینچنین ردیف کند که جلوتر به بعضی از آنها خواهیم رسید! لذا من متد جبیب را از ابتدا در تناقض با درک علمی و منطقی می بینم. نه انتظارش در مورد نظرش درست است و نه هم سنخی بین متد او و برخورد علمی می بینم.

(۲)”فرق بین کلمه مطلق و کلمه بی قید و شرط”

یکی از ادعاهی حبیب بکتاش در بحثش اینست که او می پذیرد کلمه بی قید و شرط را (چون تو برنامه حزب است!) اما کلمه مطلق را نمی پذیرد!

او می گوید:

” کسانی که از آزادی مطلق بیان یا ابراز وجود دفاع میکنند متوجه نامتعین بودن و بی تعریف بودن و پوچ بودن کلمه مطلق نیستند. هیچ چیز مطلق نیست. پدیده های مطلق شاید در حیطه افسانه ها جائی برای خود داشته باشند اما در عالم واقع هیچ چیز نمی تواند مطلق باشد.”

این نکته البته در بحث رفیق روزبه اسماعیلی در مناظزه تلویزیونی هم ارائه شد.  اینجا چند پاسخ دارم:

اولا: فرض که مطلق با بی قید و شرط فرق دارد. بالاخره حبیب تکلبف همان بی قید و شرط را هم درست معلوم نکرده و باهاش مسئله دارد!

دوما: حبیب بکتاش اگر برود دایزه المعارفها را نگاه کند می بیند که برای تعریف مطلق همین کلمه بدون قیدو شرط را بکار برده اند! این جداسازی مطلق و بدون قید و شرط تلاشی بیهوده و سمانتیک است! مثلا در دیکشنری وبستر در تعریف چهارم کلمه مطلق می خوانیم:

مطلق یعنی بدون قید و شرط! مطلق یعنی بدون محدودیت”

مشکل حبیب بکتاش اینست که با همان بی قید و شرط اشکال دارد بیخودی افتاده بجان معادلش!

(۳) آزادی بدون قید و شرط بیان از که و در کجا؟

منطق بما می گوید که وقتی از آزادی بطور کلی و آزادی بیان بطور مشخص صحبت می کنیم ابتدا از خود بپرسیم آزادی از چی؟ از کی؟ در کجا؟

حبیب بکتاش چند تا مثال می آورد که اساسا نشان از این دارد که بحث آزادی بیانرا درست متوجه نشده. رفیق اصغز کریمی این نکته را به دقت در پاسخش تاکیید دارد.

آزادی بیان بدون قید و شرط را مردم و جامعه از دسیت اندازی قانون و دولتها می خواهد. از دست اندازی قدرت سیاسی می خواهد. آنرا می طلبد که بتواند حقش را بگیرد و افکارش و انسانیتش را شکوفا کند. آزادی بیان بدون قید و شرط فضائی درست می کند که افکار و نظرها به رقابت سالم کشیده شوند و بهتریشنان انتخاب شود. چه ربطی دارد به ماجرای ” در موضوع حرف زدن”؟ و سایر مثالهای حبیب؟!

اما حبیب بکتاش، مثل رفیق اسماعیلی مدعی است که آزادی بدون قید و شرط بیان فقط در “حوزه مشخصی “درست است:

“. آزادی بی قید و شرط بیان تنها در حوزه مشخصی قابل تعریف و دفاع هست که خود محدودیتی بر آزادی بیان است…. این فاکتور شاید تاکید بر بی قید وشرط بودن آزادی بیان در برابر افراد و گروههایی باشد که دوست دارند تابوهای مذهبی و سنتی و تاریخی و ملی و غیره را از زیر نقد و بررسی علمی و منطقی جامعه مصون نگه دارند…. آزادی بی قید و شرط بیان تنها با مفروضات عامه فهم، با حوزه عمل مشخص و محدود، و با تاکید بر آزادی بیان در برابر کسانی که میخواهند به بهانه های مختلف آزادی بیان افراد و گروههای انسانی را سلب کنند قابل تعریف و دفاع است.”

اینجا خواننده براحتی اون درک نادرست حبیب از تعریف آزادی بیانرا می بیند و نتیجه او را که بالاخره آزادی بیان را اون چنان هم “بی قید و شرط” نمی داند!

او می گوید که ” در برابر افرادی خاص” و با “مفروضات عامه فهم” که معلوم نیست که عامه را کی تعریف کرده و فهمش را کی اندازه گرفته! و در دست آدمهائی که (حتما فقط اون ادمها!) بخواهند در برابر تابوهای مذهبی و …مبارزه کنند درست است که بی قید و شرط باشد!

“زیر پوست” حرفهای حبیب بکتاش اینست که آزادی بیان برای ایشان و همفکرانش که تفسیر می کنند که مبارزه با تابوها چیست و عامه کیست و فهمش چیست باشد و برای بقیه “کمتر باشد” محدود باشد! چرا؟ چون معلم سر کلاس نمی تواند هر موضوعی بحث کند!

(۴)آزادی بیان بیرون از عرصه قدرت سیاسی

آیا آزادی بیانرا فقط باید از قدرت سیاسی و دست انداریش حفظ کرد؟ من می گویم که خیر! خود جامعه خود گروههای انسانی دائم درشان مسئله سانسور و محدود کردن آزادی مطزح است. هر جا چند تا آدم جمع می شوند بعضی می خواهند دیگران را کنترل کنند و زیر اخیه بکشند. این طبیعت انسانی است که تازه دارد با منطق علمی و درک چند بعدی حقیقتهای همزمان آشنا می شود و هنوز قانون جنگل در ژنهائیش حاکم است! اتفاقا از عرصه های مهم بحث آزادی بیان و سانسور همین بحث آزادی بیان درون گروههای چه سیاسی و چه غیر سیاسی است و مبارزه برای محدود کردنش و فهمیدن مشکلات ناشی از آزادی بدون قید و شرط بیان و معضلات سانسور در مقابلش!

فیسبوک و اینترنت امروزه فضی ارتباط غیر حکومتی را به انسانها گشوده اما مسئله جدیدی را گذاشته جلوی ما که قبلا کمتر بهش می پرداختیم و آن مسئله آزادی بیان در دیوارهای فیسبوکی است و مکانیزمهای پیچیده سانسور غیر دولتی و غیر سیاسی بین آدمها که همیشه بوده و حالا بیشتر خودش را نشان می دهد!

(۵)معضلات آزادی بدون قید و شرط بیان:

مخالفین آزادی بی قید و شرط بیان انواع سفسطه ها را ساخته اند و خواهند ساخت تا محدود کردنش را توجیه شرعی کنند. از مهمترین سفسطه ها اینست که آزادی بدون قید و شرط بیان خودش عامل بسیاری مشکلات بین آدمهاست. خودش می تواند باعث رشد فحاشی و اتهام زنی و تخریب شخصیت آدمها و “آشوب اجتماعی” شود و…..

اولا: هواداران آزادی بی قید و شرط بیان ، هرگز نگفته اند که این برنامه بدون مشکل و ایجاد بحران یک روزه پیاده شدنی است. باید مرتب برای تحققش جنگید و مشکلاتش را فهمید و پاسخ پیدا کرد. ما خواهان حکومت شورائی هستیم ایا کنترل قدرت سیاسی توسط مردم مشکلها همراه ندارد؟ حتما دارد. ملیونها مشکل جلوی روی ماست اما اینرا درست می دانیم و برایش می کوشیم. این سازمان سیاسی را عامل رشد انسانها می دانیم. به آزادی بیان هم این چنین فکر می کنیم.

دوما: مکانیزمهای فیدبک بسیاری آزادی بیان را بطور عملی هدایت می کند که لزوما هم مکانیزمهای قانونی و سیاسی نیستند. ما کمونیستهای کارگری خواهان حذف نظارت قدرت سیاسی به افکلر مردم و بیان مردم هستیم اما طرز دیدگاه خودش گیر کرده همانطور که در دیگر عرصه ها اتفاق می افتد، شعور اجتماعی و خرد جمعی جامعه تازه رشد خواهد کرد و جامعه تصمیم خواهد گرفت که به چه بیانی گوش دهد و ندهد. بیانهای نادرست، دروغها و توهینها برف در تموز خواند شد و حقیقت مثل الماس خواهد درخشید. باید هم به انسان باور داشت و هم به قضاوت جامعه .

(۶)جبیب بکتاش و تضاد ذهنیش در موضوع آزادی بدون قید و شرط بیان

بنوعی طبیعی می بینم که حبیب بکتاش توی این تناقض بین برنامه حزب و طرز تفکر خودش که سنتی بسیار عمیق هم هست گیر کرده و دارد بلند بلند با خودش شاید حرف می زند. این طرح مسئله را حق او می دانم و خوشحالم او اینکار را می کند و مقاله می نویسد. شاید هزاران نفر مثل او حتی در صفوف کمونیزم کارگری هم باشند که این سوالات را داشته باشند. باید این فرصتها را مغتنم دانست و رو به جامعه دوستانه و صمیمانه به بحث نشست.

بحثهای پایه ای مثل آزادی ، برابری، سوسیالیزم، حقوق انسان، حکومت شورائی و انسانی از نکات بسیار مهم و قدرت حزب ما و کمونیزم کارگری هستند اما این بحثها هرگز پایانی ندارند و باید بعنوان مباحث باز همیشه بهشان برگشت و به جامعه هم فرصت داد که بیاموزذ و بیاموزاند.

منابع بیشتر:

(۱)زهره مهرجو: “چرا ما خواستار آزادی بدون قید و شرط بیان هستیم؟”

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/168-1391-01-17-20-21-57/9589-1391-01-25-17-33-57

(۲)حبیب بکتاش: آزادی بیان مطلق، بی قید و شرط، یا محدود؟

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/165-1391-01-05-19-49-03/9571-b

(۳)اصغر کریمی: پاسخی کوتاه به نوشته حبیب بکتاش درمورد آزادی بی قید و شرط بیان

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/41-asqar-k/9572-b

• آزادی بی‌ قید و شرط عقیده، بیان، اجتماعات، متبوعات، تظاهرات، اعتصاب، تحزب و تشکل.

 (۴)مناظره های تلویزیونی درباره آزادی بیان:

مناظره اول در موضوع آزادی مطلق بیان-سعید صالحی نیا، نیک آهنگ کوثر

http://www.youtube.com/watch?v=NFutDBL_n1s&feature=youtu.be

مناظره دوم در موضوع آزادی مطلق بیان-سعید صالحی نیا، صبری حسن پور

http://www.youtube.com/watch?v=dNs2wpShmOY&feature=player_embedded

مناظره سوم در موضوع آزادی بی قید و شرط بیان- سعید صالحی نیا-محمد حسیبی-رضا طالبی

http://www.youtube.com/watch?v=bCYHe9r-5g0&feature=youtu.be

مناظره چهارم در موضوع آزادی بی قید و شرط بیان-سعید صالحی نیا-سیامک ستوده-جمشید شرمهند

http://www.youtube.com/watch?v=YMbzTHB6VDg&feature=player_embedded

مناظره پنجم در موضوع آزادی بی قید و شرط بیان-سعید صالحی نیا-روزبه اسماعیلی-همایون نادری

http://www.youtube.com/watch?v=e7_6Qlv9wrQ&feature=youtu.be

مناظره ششم در موضوع آزادی بی قید و شرط بیان-سعید صالحی نیا-روزبه اسماعیلی- “کژدم: از انجمن پادشاهی-دکتر آرمین حسامی

http://www.youtube.com/watch?v=Cv_EgcmdH2M&feature=youtu.be

مناظره هفتم در موضوع موانع آزادی بی قید و شرط بیان-سعید صالحی نیا- سیامک زند-هوشنک راد خو (انجمن پادشاهی)

http://www.youtube.com/watch?v=dPoyVFJxSVI&feature=youtu.be

مناطره هشتم در موضوع آزادی بدون قید و شرط بیان ،سعید صالحی نیا-مجید آذری-آرمان چارروستائی -امید دانا-

http://www.youtube.com/watch?v=Cx27FkaXs1k

(۵)تعاریف مطلق در دیکشنری وبستر:

http://www.merriam-webster.com/dictionary/absolute

: having no restriction, exception, or qualification <an absolute requirement> <absolute freedom

(۶)سعید صالحی نیا: دردسر های دفاع از کمپین برهنگی! در حاشیه پاسخ حبیب بکتاش به زهره مهرجو

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/80-saeed-salehi/9384-1391-01-04-12-40-01