طنز گزنده …قسمت دوم !

 هرفریادی درطبیعت پژواک و بازگشتی دارد که همیشه به دلایل مختلف شنیدنی نیست ولی درکوهستان به دلیل برخورد امواج به سینه کوه و بازگشتش به سمت ما ؛ راحترمیشنویم . طنز گزنده روزگار…. قسمت دومی هم دارد که مرضیه دوست داشت مسئولییت پرداختن به آن را من به عهده بگیرم . http://www.azadi-b.com/J/2012/04/post_483.html حتما شما هم راجع به آن آزمایش معروف شنیده اید که تعدادی را دراتاق کاملا تاریکی رها کردند . وسط اتاق هیولایی نشانده بودند . افراد درآن تاریکی مطلق ؛ از جهات مختلف به هیولا نزدیک شدند و به یک قسمت پدیده دست کشیدند و نهایتا نظرشان را با تکیه به حس لامسه و احساس به شکلی بیان کردند که بعد از روشن شدن لامپ اتاق ، خود حضارهم خنده شان گرفت . یکی از این افراد نابینا من بودم درفاز سیاسی….یعنی وقتی که در امجدیه برای سخنرانی آقای مسعودرجوی قلبا و احساسا دست زدم و جیغ کشیدم و کتک خوردم و…. درحالی که نمیدانستم چه میگوید : ” اگر دین محمد جزبا ریخته شدن خون مستقیم و راست نمیشود پس ای گلوله ها بگیریدم …” ولی بعدها فهمیدم که چرا، احیای دین محمد و آن جنگ احمقانه ایدئولوژیک ( حسین و یزید ) برآزادی و همه چیزدیگرترجیح دارد ! تکلیف غرب و سیاستهایش که فقط ازمنافع ناشی میشود …مشخص است . خودشان به صراحت می گویند که منافع ما ایجاب کند خمینی را امام میکنیم ؛ از شیطان فرشته میسازیم و از بنجل انقلابی ! منافعش ایجاب کرد جنگها راه انداخت با تلفات میلیونی . ملتها را به خاک سیاه مینشاند با توجیهات دموکراسی خواهی و…..لیست تروریستی هم درست میکند . همه جانوران درلیستش هستند و با همانها هم کارمیکند. تناقض کیلو چند ؟ تکلیف ارتجاع حاکم هم مشخص است . میکشد و میسوزاند برای ماندن ؛ ابایی هم ندارد چون خیالش ازبابت همان سیاست غرب راحت است ومیداند که جای مانورزیادی برایش گذاشته است . برای رقص تانگوی کفتار و گرگ ؛ امروزاستانبول ، فردا بغداد ، تابستان ماداگاسکار، وقت اضافه که چه عرض کنم ، ظاهرا این بازی قراره به پنالتی کشیده بشه ! مردم را هم با اهرم سرکوب مطلق تا اطلاع ثانوی درانقیاد داشته اند . خانمها و آقایان محترم ؛ شما دربخش ارتجاع مغلوب کمی دچار ساده انگاری ویا شبکوری سیاسی هستید .چون بعد ازغرب و ارتجاع غالب با همان سیاستهایی که اشاره شد میرسیم به بخش مظلوم نمایی ارتجاع مغلوب ….که گویا کاملا مشروع است و فقط با چند کلمه آن هم از زبان حاشیه نشینها ؛ سروتهش را میخواهند بهم آورند که بله : مجاهدین اشتباهاتی هم داشته اند! ( خفه شدیم از این همه صراحت…! ) قطعا ما درشرایط متعارفی نیستیم ؛ ولی درشرایط وصله پینه یا ماستمالی کردن هم نیستیم . اینکه آنها اشتباهاتی داشته اند و باید پاسخگو باشند و بعد برای نتیجه همان اشتباهات دربالاترین نقطه رهبری کننده هنوز هم دست زد و جیغ کشید ؛کمی تا حدودی متناقض است. شما نبودی و ندیدی؛ولی ما بودیم و دیدیم و شنیدیم که بعد از پایان عمرتنوری جنگ آزادیبخش (یعنی پایان جنگ ایران و عراق ) آقای مسعود رجوی به عنوان رهبرعقیدتی و مسئول اول همه چیز و همه کس ؛ دست به چه ساخت و ساز ایدئولوژیکی زد !؟ قرار بود به فروغ دوم و سرنگونی حکومت اسلامی رهنمون شویم……قراربود با سلاح انقلاب درونی همه را تبدیل به انسان کنند…قراربود با زندان وشکنجه و کشتن در پروژه رفع ابهام درسال ۱۳۷۳ نفوذی کشف کنند و انقلاب را رشد دهند.! قراربود درتابستان ۱۳۸۰ و بحثهای طعمه ، برویم پشت کامپیوتر وبازی کنیم و اسمش مانور زرهی بود! قراربود با بستن راه خروج از قرارگاه؛ همه زائده های عنصرانقلابی به الماسی برای رهبرعقیدتی تبدیل شوند و بالاخره قراربود با اتخاذ سیاست خط موازی با ارتش ایالات متحده ؛ دنیا را سرپا نگه دارند…. آخ که ای کاش میبودی و میدیدی که وقتی فرمانده فتح الله ( مهدی افتخاری ) ، رفت پشت میکروفون و ۲ سال قبل از سقوط صدام پیش بینی حمله امریکا و سقوط صدام را کرد و درحضورهمه جمع ازمسعود رجوی سوال کرد : دراین صورت سرنوشت ما چه میشود !؟ کاش بودی و میدیدی که مسعود رجوی با چه کینه ای بر فرمانده فتح الله غضب کرد و زد توی سرش و خیلی حرفهای دیگر؛ تا کسی دیگرراجع استرتژی و خط حرفی نزند.کمتراز۲ سال بعد تحلیل فرمانده فتح الله درست ازآب درآمد و حالا مسعود و مریمی درکارنیست تا توضیح دهند . هرچه که هست مظلونمایی خاص مسلمانان محمدی و حسینی وعقیدتی ! شماها هیچ تصویری واقعی ازاشتباهات ندارید . موضوع برسر چند ریال ناقابل نیست و یا کم بودن گوشت ساندویج ساندیس خوری و یا خالی ماندن حساب بانکی آن شورایی….دعوا برسر ۲۵ سال خطای مستمراست ، زیرپا گذاشتن و له کردن تمامی اعتمادها ، دورغ مستمر، و بازی باجان ومال و هستی نسلی که اعتماد کرده بود.دعوا برسرپژمردن یک برگ نیست. مرتضی ومصطفی و هایده و مجید ومرضیه و همه دیگران هم…حتی اگر با مجاهدین نبودند با هرانتخابی بالاخره رفتنی بودند . گفتگو برسر مرگ اعتمادها و انسانییت است. آن روزگاران قدیم آقای مهدی ابریشمچی ؛ که یکی ازستونهای ساختن داستان انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین بود ؛ دربحثی تشریحی راجع به انقلاب ایدئولوژیک تازه خلق شده گفت:دنیای مادی ما همه چیزش قانونمندی دارد،از ساده ترین پدیده ها تا سیاست؛ تا ایدئولوژی! درهرحرکتی اگراین قانونمندی ها رعایت نشود به زمین سفت میخورید…هواپیمایی که بلند میشود مهم نیست مال چپ است یا راست ..غرب یا شرق…حق یا باطل…نقص فنی داشته باشد سقوط میکند ! ( نقل به مضمون ) یکی از معدود حرفهایی بود که در ذهن ودل نشست ؛ چون درست و واقعی بود ! این روزها ماجرای “کمپ لیبرتی” که به “زندان آزادی” نیز تعبیر شده، جدیدترین نمونه از طنز گزنده روزگار ماست… و حکایت همچنان باقیست. بازی لیست تروریستی غرب و وحشیگری ارتجاع مغلوب و عکسهای یادگاری رئیس جمهوراون در اونجا با وحوش نظم نوین…… درروزگارما؛همان طنزگزنده ای است که به کجی زمین و لجبازی زمان هیچ ربطی ندارد.طنز گزنده ای که باید همه قسمتهای آن را درست دید…و چه حکایت مستمر دردناکی برای آن زندانیان لیبرتی وهمه ما ! اسماعیل هوشیار ۲۹٫فروردین.۱۳۹۱